این روزها یکی از دعواهای زن و شوهری، دعوا بر سر کامپیوتر است! زیاد شنیدهام خانم شکایت دارد که شوهرش تمام وقت آزادش را پای کامپیوتر میگذراند و بالعکس. یک جورهایی انگار کامپیوتر، هووی غیرقابل رقابتی است که کفر آدم را درمیآورد. من که گاهی اوقات دلم میخواهد موبایل شوهرم را از پنجره به بیرون پرت کنم. شوهرم هم دل خوشی از لپ تاپ من ندارد. تا سروقت وبسایتم میروم، مثل بچهها شروع به بهانهگیری و سر و صدا در آوردن میکند .
کشمکش بین و من و شوهرم تا زمانی که فیلمی به نام «Her» را دیدیم، ادامه داشت. این فیلم دنیای آینده را به تصویر میکشید. دنیایی که در آن، آدمها تنهاییشان را با کامپیوتر خود پر میکنند. برای تکتک آدمها، سیستمعامل هوشمندی طراحی شده است که به نیازهای عاطفی فرد جواب میدهد. این هوش مصنوعی نه تنها محاسبه و پردازش میکند، بلکه احساس دارد، فکر میکند و خلاقیت دارد. شعر میگوید، آهنگ میسازد، عاشق میشود و...
سیستمعامل، در ابتدا یک دستیار شخصی است. ایمیلهایش را مرتب میکند و قرار ملاقاتهایش را تنظیم میکند. ولی کمکم دوست و سنگ صبور فرد میشود و سپس معشوق او میگردد. برای خودش اسم هم انتخاب کرده است: سامانتا
به نظرم فیلم چندشآوری آمد، هرچند که حرفهایی برای شنیدن دارد. از آن موقع که من و آقای شوشو این فیلم را دیدیم، هربار شوهرم سرش را توی موبایلش میکند و به طرز اسرارآمیزی دکمههایش را لمس میکند، من ندا میدهم: «سامانتا خانوم هستن؟!» و هر وقت من به لپ تاپ میچسبم، همسرم ندا میدهد: «با سیستم عاملت قرار داری؟!»
اینطوری با شوخی و خنده یکدیگر را از چسبیدن به سیستمعاملهایمان بر حذر میداریم .
· آیا شما و همسرتان دچار چنین مشکلی شدهاید؟
· آیا راهی برای رفع این مشکل پیداکردهاید؟
· ممنون میشویم راه حل خوب خود را برای ما بنویسید.