گروه گیس گلابتون در لینکدین هر روز فعال تر میشود. من از شرکت پرشور دوستان در بحثها لذت میبرم. از شرکت کنندگان خواهش کردم بزرگترین ترسهای خود در مورد ازدواج را بیان کنند.
نتیجه این شد:
بزرگترین ترس آقایان در مورد ازدواج:
· میترسم ازدواج مانع پیشرفت مالی من بشود.
· میترسم از عهده برآوردن توقعات مالی همسرم و خانواده او برنیایم
یعنی آقایان از ترس مشکلات مالی و عدم پیشرفت شغلی از ازدواج فاصله میگیرند.
بزرگترین ترس خانمها در مورد ازدواج:
· میترسم بعد از ازدواج بفهمم با آدم نامناسبی ازدواج کردهام. اگر مردی نامناسب باشد به خاطر قوانین ایران حق دارد مرا از حقوق اجتماعی خودم محروم کند:
حق ادامه تحصیل
حق کار کردن
حق خروج از خانه
حق خروج از کشور
حق طلاق
حضانت فرزند
ارث ناچیز
اجازه چند همسری (خیانت به سبک شرعی)
به عبارت دیگر خانمها نگران هستند اگر با مرد نامناسبی ازدواج کنند، برای کسب حقوق اولیه انسانی مجبور باشند بجنگند.
و یک ترس مشترک: ترس از خیانت
دلم گرفت از حجم عظیم ترسهای جوانان ما... من در لینکدین همه پرسی برای جمع آوری نظرات افراد گذاشتهام. اگر مایل هستید میتوانید شما هم نظرات خود را در لینکدین ثبت کنید. سپاسگزارم میشوم.
خیانت!
وقتی ما پیمان زناشویی میبندیم داریم اعلام میکنیم تا وقتی زنده هستیم به همسر خود بویژه از نظر جنسی، وفادار خواهیم ماند. با توجه به این که من با چند همسری مخالف هستم، توجیهی برای این که زنان باید به یک همسر وفادار بمانند و آقایان میتوانند به یک همسر وفادار نباشند، ندارم.
امام خمینی چندهمسری را برای سیاسیون و رهبران سیاسی کشور ممنوع کردند. شاید ایشان صلاح نداستند در آن زمان چندهمسری را برای همه مردم ایران ممنوع کنند، ولی کاش مسئولین پس از گذشت نزدیک به چهل سال از انقلاب، فکری برای قوانین خانواده ایران بکنند.
بگذریم. داشتم میگفتم که با ثبت ازدواج، ما در برابر خدا، وجدان، جامعه و قانون موظف هستیم به همسر خود وفادار باشیم. ولی یکی از ترسهای جوانان ما، خیانت است و این خیلی دردناک است.
چرا خیانت اتفاق میافتد؟
به شخصه اصلاً نمیخواهم فکر کنم ممکن است روزی همسرم به من خیانت کند و یا ممکن است روزی خودم به همسرم خیانت کنم. وسوسه برای همه آدمها وجود دارد، ولی معتقدم در درجه اول باید از چیزی که ما را وسوسه میکند دوری کنیم. زیرا ما در مقابل وسوسه ضعیف هستیم.
اجازه بدهید یک مثال بیاورم:
فرض کنیم من تصمیم بگیرم رژیم بگیرم. اولین کاری که لازم است انجام بدهم این است که خانه را از شکلات، شیرینی، آجیل، چیپس و تنقلات و هل هوله خالی کنم. اگر من یک بسته شکلات را جلوی چشمم بگذارم و سپس بخواهم در مقابل وسوسه خوردن شکلات مقاومت کنم، احتمال شکست من زیاد میشود.
کسی که تصمیم دارد سیگار را ترک کند، باید سیگارها، زیرسیگاری، فندک و حتی دوستان سیگاری خود را کنار بگذارد، وگرنه نمیتواند سیگار را ترک کند.
این جمله را با من تکرار کنید:
ما در مقابل وسوسه ضعیف هستیم.
ما در مقابل وسوسه ضعیف هستیم.
ما در مقابل وسوسه ضعیف هستیم.
ما در مقابل وسوسه ضعیف هستیم.
ما در مقابل وسوسه ضعیف هستیم.
پس نباید خود را در معرض وسوسه قرار بدهیم. من در کلاسهایی شرکت میکنم و کاملاً متعجب میشوم وقتی میبینم خانمها و آقایان متأهل، به بهانه انجام تمرینات کلاس، با هم قرار میگذارند و به گردش میروند. وقتی من به همان خانمها پیشنهاد کردم جمعی متشکل از خانمها برای انجام تمرینات کلاس ترتیب بدهیم، آنها هیچ استقبالی نمی کنند. من عاقبت این قبیل دوستیهای به ظاهراً شغلی و بی ضرر را می دانم...
ولی باید از خودمان بپرسیم چرا افراد متأهل احساس میکنند نیاز دارند با شخصی غیر از همسر خود درددل کنند یا به گردش بروند؟
زیرا رابطه زن و شوهر سرد است...
ما همانقدر که به غذا نیاز داریم، به محبت هم نیاز داریم. ما ازدواج کردهایم که از عشق و محبت برخوردار شویم، اگر بعد از ازدواج نیاز ما به محبت برطرف نشود، مشکلات جدی بوجود میآید.
چرا رابطه زن و شوهر سرد است؟
زیرا ما به عنوان همسر باید کارهایی را برای همسرمان انجام بدهیم، ولی انجام نمیدهیم.
و همسرمان باید کارهایی را برای ما که همسرش هستیم انجام بدهد، ولی انجام نمیدهد.
چرا ما کارهایی که لازم است برای گرم نگه داشتن کانون ازدواج انجام بدهیم، انجام نمیدهیم؟
شاید از رسم و رسوم همسرداری بی خبر هستیم.
و یا شاید منتظریم اول نیازهای ما برطرف شود و سپس نیازهای دیگری را برطرف کنیم.
همه ما ازدواج کردهایم که شاد و خوشبخت بشویم. بعید می دانم کسی مدعی شود من ازدواج کردهام که بدبخت شوم! ولی بسیاری از افراد بعد از ازدواج شاد و خوشبخت نمیشوند. به همین دلیل به خود اجازه میدهند شادی و خوشبختی خود را جای دیگر جستجو کنند.
خیانت به خاطر شخص سوم بوجود نمیآید، بلکه خیانت از رابطه زن و شوهر آغاز میگردد. مراقب گرمای رابطه زناشوییتان باشید و به این ترتیب خود را در مقابل خیانت، واکسینه کنید.
(البته درصدی از آقایان و خانمها دچار بیماری جنسیاند و به خاطر ذهن بیمارشان نیاز دارند روزانه چندین بار و با چند نفر رابطه جنسی برقرار کنند. این افراد تعداد کمی از خیانتکاران را تشکیل میدهند. من این مقاله را در مورد خیانتهای افرادی که بیماری جنسی ندارند، نوشتهام. آنها که بیمار هستند، بروند و خود را معالجه کنند. مشکل آنها ارتباطی به همسرشان ندارد)
حالا نوبت شماست. نظر شما در این مورد چیست؟