هشتاد درصد شخصیت انسان تا شش سالگی شکل میگیرد. در شش سال اول زندگی، ما بیشتر با چه کسانی سر و کار داریم؟ با پدر، مادر، خواهرها و برادرها
بر اساس نوع رابطه با پدر، مادر، خواهرها و برادرها، یاد میگیریم چگونه با آدمها رابطه برقرار کنیم. به همین دلیل رتبه تولد ما در شکل گیری شخصیت ما مهم است. شخصیت ما هم نوع روابط ما از جمله رابطه با همسرمان را تعیین میکند.
- شخصیت فرزند اول
فرزند اول، موش آزمایشگاهی والدین است. او بدقت زیر نظر قرار گرفته شده است. از او انتظار میرود کاملتر و بهتر باشد. از او انتظار میرود نسبت به خواهران و برادران کوچکتر خود مسئولیت پذیر باشد. بنابراین فرزند اول معمولاً چنین شخصیتی دارد:
کمال گرا
مسئولیت پذیر
منظم
رهبر
آنها زندگی را زیادی جدی میگیرند. آنها نسبت به سایر فرزندان موفقیتهای بالاتر و درآمد بیشتری دارند. 70% رئیس جمهورهای آمریکا، فرزند اول هستند! این موضوع تصادفی نیست. فرزندان اول، میخواهند رئیس باشند.
- شخصیت فرزند آخر
فرزند آخر، تحت حمایت همه افراد خانواده قرار دارد. همیشه تصور میشود او کودک است (حتی اگر چهل سال داشته باشد!) هیچکس از او انتظار زیادی ندارد. همه خانواده خود را در مقابل او مسئول حس میکنند و او را دوست دارند. بنابراین فرزند آخر معمولاً چنین شخصیتی دارد:
انعطاف پذیر
مطیع
اهل بازی و تفریح
او زندگی را چندان جدی نمیگیرد و احساس نمیکند قرار است مسئولیت زندگیاش را به عهده بگیرد. او تصور میکند همیشه یک گردان آدم مواظب او هستند.
- فرزند وسط
بچههای وسطی معمولاً شخصیت طبیعیتری دارند. والدین، تحقیقات فرزندپروری را روی فرزند اول به پایان رساندهاند و بالاخره فهمیدهاند پروش یک فرزند کامل، امکان پذیر نیست. بنابراین بچههای وسطی را زیاد تحت فشار قرار نمیدهند. از آنها انتظار مسئولیت پذیری دارند، ولی نه خیلی زیاد. فرزندان وسط زیاد مورد حمایت قرار نمیگیرند. آنها یک جورهایی یاد میگیرند از فرزند اول اطاعت کنند و با فرزند آخر تفریح نمایند. بنابراین فرزند وسط معمولاً چنین شخصیتی دارد:
آنها دیپلمات هستند و میتوانند با آدمها کنار بیایند. زیرا سالهای طولانی تمرین کردهاند با رئیس بازیهای بچه اول و آویزان بودن بچه آخر کنار بیایند.
آنها احساسات خود را بروز نمیدهند. تودار هستند. چون تصور میکنند احساسات آنها زیاد اهمیت ندارد.
- تک فرزند
تک فرزندها، مورد حمایت و توجه افراطی والدین قرار دارند. خواهر و برادری ندارند که مجبور شوند با آنها رقابت کنند یا با آنها مصالحه کنند. آنها پادشاه خانه هستند. همه توجهها، محبتها، مراقبتها، منابع مالی خانواده مال آنهاست. بنابراین آنها خودمحور، خودشیفته، وابسته و متوقع بار میآیند.
پدر و مادران عزیز، دست کم دو تا بچه با فاصله سنی دو تا چهار سال بدنیا بیاورید. تک فرزند، معمولاً تربیت خوبی نخواهد داشت. فاصله سنی بین دو فرزند بیش از چهار سال هم مناسب نیست. فرزند اول بشدت حسودی خواهد کرد. ولی دو تا بچه پشت سر هم، دوستان خوبی برای هم خواهند شد. زحمت نگهداری دو بچه پشت سر هم و هزینه مالی آنها کمتر از دو بچه با فاصله سنی زیاد است.
حالا ببینیم رتبه تولد در خانواده چگونه روی ازدواج شما تأثیر میگذارد:
بدترین رابطهها این سه تا هستند:
- فرزند اول با فرزند اول
دو تا آدم قلدر که هر دو میخواهند رئیس باشند! می گویند ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.
- فرزند آخر با فرزند آخر
این زوج زیر بار قرض له خواهند شد. آنها باور نمیکنند قرار است مسئولیت یک زندگی واقعی را قبول کنند. آنها عاشق بازی و بازیگوشی هستند و انتظار دارند دیگران از آنها مراقبت کنند.
- تک فرزند با تک فرزند
کلاً تک فرزندها، نمیتوانند همسران خوبی باشند. چون تصور میکنند فقط خودشان و خواستههای خودشان مهم است. آنها بلد نیستند با دیگران مصالحه کنند. دو تک فرزند در کنار هم؟ تصورش هم سخت است.
بهترین ازدواجها بین این افراد شکل میگیرد:
- فرزند اول و فرزند آخر
فرزند اول، رئیس است و زندگی را زیادی جدی میگیرد. فرزند آخر، انعطاف پذیر و عاشق تفریح است. این دو بخوبی با هم کنار میآیند و نیازهای عاطفی همدیگر را برطرف میکنند. فرزند اول میتواند بیشتر اوقات حرف خود را به کرسی بنشاند. فرزند آخر میتواند مسئولیت زندگی را به عهده فرزند اول بگذارد. فرزند اول در کنار فرزند آخر فرصت میکند از زندگی لذت ببرد. فرزند آخر در کنار فرزند اول یاد میگیرد قدری جدیتر باشد.
- فرزند وسط با فرزند وسط
البته در اینجا توافق نظر بین محققان وجود ندارد. بعضی می گویند رابطه دو فرزند وسط خوب پیش نخواهد رفت چون هر دو نفر تودار هستند و احساسات خود را پنهان میکنند و بعضی دیگر معقدند رابطه دو فرزند وسط خوب است، چون هر دو دیپلمات هستند با آدمها خوب کنار میآیند. علت این تفاوت دیدگاه این است که تعریف فرزند وسط دشوار است و بستگی دارد چند فرزند در خانواده وجود دارد؟ فاصله سنی فرزند وسط از فرزند بزرگتر و کوچکتر چقدر است؟ جنسیت فرزند بزرگتر چیست؟
البته همه اینها آمار هستند. لزوماً همه فرزندان اول، قلدر نیستند، یا همه بچههای آخر بازیگوش یا همه تک فرزندان، خودشیفته نیستند. آمار فقط نشان میدهد احتمال چه چیزی زیاد است و احتمال چه چیزی کم. همه حقیقت در آمار وجود ندارد. از این مطالب علمی برای بهتر کردن زندگی خود استفاده کنید و نه برای کوبیدن خودتان یا دیگری. اگر مجرد هستید، به نقاط قوت و ضعف شخصیت خود و همسر آیندهتان توجه کنید. اگر متأهل هستید، با توجه به این اطلاعات تفاوتهای میان شخصیت خودتان و همسرتان را درک کنید.