من و همسرم یک سال است عقد کردهایم و هر دو شاغل هستیم. همسرم از پنج صبح تا هشت شب کار میکند و فقط جمعهها تعطیل است. جمعهها تا ظهر خواب است. باید خیلی اصرار کنم تا حاضر بشود بعدازظهر جمعه مرا به گردش ببرد. هرچه به او می گویم من به گردش و تفریح احتیاج دارم و باید در طبیعت گردش کنم، وگرنه فرسوده میشوم، گوشش بدهکار نیست.
چه کار کنم؟
متشکرم مرا به عنوان مشاور انتخاب کردید. اعتماد شما،باعث افتخار من است. حالا که مرا به عنوان مشاور انتخاب کردید، پس بدانید که من آدم منصفی هست و هرچه درست باشد همان را می گویم. امیدوارم از من دلخور نشوید. البته اگر هم دلخور شدید، اشکالی ندارد. دلخور بشوید، ولی به عرایضم توجه کنید.
ببین گل من، همسر شما هر روز پانزده ساعت کار میکند. چرا اینقدر کار میکند؟ نمیدانم. ولی حتم دارم شما قبل از ازدواج شرایط کاری او را میدانستید و مطمئن هستم همسرتان مشخصات اجتماعی، شخصیتی و ... خوبی دارد که شما حاضر شدید با ایشان ازدواج کنید. شما ساعت کاری همسرتان را نوشتهاید، ولی ساعت کاری خودتان را ننوشتهاید. به احتمال زیاد ساعات کاری شما خیلی کمتر از همسرتان است، وگرنه شما هم جان نداشتید روز جمعه به گردش بروید و میخواستید استراحت کنید.
شما به تفریح و گردش در طبیعت نیاز دارید وگرنه فرسوده میشوید؟ بله شما حق دارید. ولی قرار نیست حق استراحت همسرتان زیر پا گذاشته شود تا شما به خواسته خود برسید. اگر همسرتان روز جمعه هم استراحت نکند که خدای نکرده از پا می افتد.
در ازدواج باید همدلی داشته باشیم و شرایط همسرمان را درک کنیم. در غیر این صورت ازدواج شکست خواهد خورد. شما به تفریح و گردش در طبیعت نیاز دارید؟ صبح زود جمعه، وقتی همسرتان خواب است، از خانه خارج بشوید، گردشی بکنید و برگردید. اگر در تهران هستید، صبح زود قبل از این که کوه شلوغ شوید، بروید درکه، توچال، بام تهران. سر راه یک عدد نان بربری تازه هم بخرید. میز صبحانه مفصلی برای همسرتان بچینید و او را با بوسه از خواب بیدار کنید. شرایط همسرمان را درک کنیم و خودخواه نباشیم، چون خودخواهی ازدواج را خراب میکند. من به جای عنوان شوهر بیحوصله، ترجیح میدهم بنویسم: شوهر خسته و پرکار