با سلام به خانوم دکتر چشمه علایی
من حدود یک ساله عضو کانال تلگرام شما هستم. سی و چهار سالمه و حدود چهار ماهه بعد از یکسال نامزدی با همکارم ازدواج کردم. زندگی خوبی دارم و خدا رو شکر میکنم.
یه چند روزی هست این موضوع فکرم رو مشغول کرده که چرا باید بچه دار بشیم؟ بعد با خودم گفتم خب چون بچه دوست دارم. اما بعد گفتم آیا این خودخواهی نیست که به خاطر اینکه دوست داریم بچه دار بشیم یه نفر رو به این دنیا بیاریم که رنج و گرفتاری هاش بیشتر از خوشی هاشه؟ آیا اصلاً درست است که یه نفر دیگه رو که جگرگوشه مون هم هست بخوایم تو این همه دردسر و گرفتاری و مشکلات بندازیم؟ آیا اصلاً بهتر نیست بچه دار نشیم؟ آیا به دنیا نیومدن برای بچه راحتتر از این دنیا و دردسر هاش نیست؟ بعد دوباره با خودم میگم شاید بچهام بتونه بهتر از پس دنیا بر بیاد. ولی باز این میاد تو ذهنم که آیا میخوای بچه دار بشی که بچهات به موفقیتهایی که خودت نرسیدی برسه؟ اینا سوالند. دلم میخواد جواب فلسفه بچه دار شدن رو بدونم. دوست دارم ببینم ارزشش رو داره یانه.متشکرم.
یلدا
متشکرم یلدا خانم
سؤال شما به طور خلاصه این است: آیا لازم است بچه دار شویم؟
می دانید از چه زمان چنین سوالی مطرح شد؟ بعد از جنگ جهانی دوم، روشنفکران اروپایی به خاطر رنجهایی که در کودکی و در دوران جنگهای جهانی متحمل شدند، این سؤال را مطرح کردند:
چرا ما بچهای را به این دنیای زشت و ویران بیاوریم و او را درگیر این همه درد و رنج کنیم؟
واقعیت این است که دنیا زیباست و هر روز دارد زیباتر میشود. شرایط اجتماعی و انسانی در سراسر دنیا در حال بهبود است. صد سال پیش صحبت از برابری نژادها، برابری زن و مرد، حقوق کارگران، حقوق بچهها و ... مثل رؤیا بود. الان همه آنها واقعیت هستند. رفاه و آسایش و ثروت به طور کلی در حال افزایش است. زندگی روی این زمین زیبا، لذتبخش و گواراست.
روشنفکران آن زمان، یعنی حدود هفتاد سال پیش، این سؤال را مطرح کردند. آنها با مطرح کردن و گسترش دادن این سؤال، بنیاد خانواده و ازدواج را سست کردند و رشد جمعیتشان منفی شد. در حال حاضر اروپاییها نه تنها بچه دار شدن را زیر سؤال نمیبرند، بلکه خانمها را تشویق میکنند بچه دار شوند. آن هم نه یکی دو تا! دست کم سه چهار تا!
بچهدار شدن، فلسفه نمیخواهد. بچهدار شدن غریزه ماست برای ادامه نسل ما روی زمین. تقریباً همه آدمها دلشان میخواهد بچه دار شوند. ممکن است همین الان بچه نخواهند، ولی یک وقتی، یک روزی، غریزه شروع به فریاد زدن میکند و آدم بدجوری دلش میخواهد بچه داشته باشد و ژن خودش را در زمین باقی بگذارد. با به دنیا آوردن یک انسان، او را به دردسر و رنج مبتلا نمیکنید، بلکه به او فرصت میدهید ماجراجوییهای شیرین خود را روی زمین زیبا آغاز کند.
سختیهای بچه دار شدن ارزشش را دارد. همه افرادی که صاحب فرزند شدهاند، به شما خواهند گفت زمانی معنای واقعی عشق را درک کردند که فرزندشان را در آغوش گرفتند. همه مادران و پدران به شما خواهند گفت پس از بچه دار شدن، آدم بهتر و مسئولیت پذیرتری شدند. همه والدین به شما می گویند که همراه فرزندانشان رشد کردهاند، از نظر روحی و عاطفی.
این نوشته یک مادر در وبلاگش است:
گام به گام روزها را شمردم تا به فصل سوم رسیدم. بعد از دختری و همسری، فصل شیرین مادری .گاه دنیا چنان باغچه وجودت را زیر و رو میکند که دوباره از نو میشکفی و پر از بذرهای جدید رویش میشوی و من در کنار پسرکی شیرین زبان، دوباره از نو رستم.
البته 10% افراد هیچوقت نمیخواهند بچه دار شوند. این افراد به دلایل زیر نمیخواهند صاحب فرزند شوند:
- 1-دوران کودکی بسیار دشواری داشتند و تصور میکنند دوران کودکی همه بچهها سخت و دردناک است.
- 2-خودشیفته و خودخواه هستند و میخواهند همه انرژی خود را صرف خودشان کنند. حاضر نیستند برای موجود زنده دیگری وقت صرف کنند.
- 3-خودشیفته و خودخواه هستند و میخواهند همه توجه همسرشان فقط به آنها باشد.
- 4-آدم بیمسئولیتی هستند و نمیخواهند مسئولیت پرورش و تربیت فرزند را به عهده بگیرند. خانمهای بیمسئولیت، حوصله بچهداری ندارند، آقایان بیمسئولیت حوصله تأمین هزینه بچه را ندارند.
اگر موارد بالا مطرح نباشد، هر انسان بالغی، میخواهد بچهدار شود. یعنی نیاز دارد بچهدار شود. این خواسته و نیاز، غریزی است و اگر صاحب فرزند نشود، ته دلش همیشه یک چیزی نق می زند. البته 6% زوجها نابارور هستند. اگر براستی نابارور هستید، فدای سرتان! زندگی پر از شیرینیها و زیباییهاست. اگر نابارور نیستید، دست کم دو تا فرزند به دنیا بیاورید و از دوران بارداری و شیرخوارگی فرزندتان لذت ببرید.
حالا نوبت شماست. شما چه نظری در مورد بچه دار شدن دارید؟