توجه داشته باشید:
90% مسئولیت بچه در چهار سال اول زندگی به عهده مادر است. آن 10% مسئولیت پدر هم در واقع مراقبت از مادر است. پدر مسئولیت دارد مادر را از نظر مالی، رفاهی و عاطفی تأمین کند تا فرزندان در آرامش پرورش پیدا کنند.
به نظر من بهتر است مادر پس از تولد فرزندش تا دو سال سر کار نرود و در بست در خدمت فرزندش باشد. از این دوسال برای مطالعه در مورد تربیت فرزند، نوشتن خاطرات فرزندپروری و تهیه آلبوم عکس یادگاری استفاده کند. نگهداری از بچه سخت است. در این دو سال ممکن است خواب شبانه درست و حسابی نداشته باشید. به همین دلیل باید فرصت کافی برای استراحت در طول روز و مراقبت از سلامتی خود داشته باشید. اگر خسته و کم خواب باشید، نمیتوانید اخلاق خوبتان حفظ کنید و زود عصبانی میشوید. مراقبت از کودک شیرخوار، یک شغل 24 ساعته است. اگر در کنار شغل 24 ساعته، یک شغل 8 ساعته هم داشته باشید، البته که خسته، ضعیف، بداخلاق خواهید شد. البته که خانه درهم برهم و آشفته خواهد بود. البته که فرصت نمیکنید موهایتان را شانه کنید. البته که حوصله همسرتان را نخواهید داشت.
به نظر من وقتی فرزندتان 4-2 ساله است، او را هر روز یکی دو ساعت پیش یک نفر بگذارید و برای تفریح و گردش خارج از منزل بروید.
به نظر من وقتی بچه 4 ساله شد، میتوانید او را به مهد کودک بگذارید و شغل پاره وقتی داشته باشید.
به نظر من وقتی بچهتان شش ساله شد، شما هم آماده هستید به سر کار تمام وقت خود برگردید.
آیا اینطوری وقتتان تلف میشود؟ ابداً!
کاش همه دخترها 30-25 سالگی ازدواج کنند. تا قبل از 35 سالگی دست کم دو فرزند به دنیا بیاورند.
کاش زن و شوهرها تقریباً همسن باشند و با هم زندگیشان را بسازند.
کاش آقایان به خاطر نگرانیهای مالی، از صاحب فرزند شدن نترسند. وقتی فرزند داشته باشید، بی پول نمیشوید، بلکه انگیزه بیشتری برای کسب درآمد خواهید داشت. در واقع کم کم پولدارتر خواهید شد.
کاش خانمها به خاطر بلندپروازیهای شغلی از ازدواج و بچه دار شدن فرار نکنند. تربیت فرزند، مهمترین کار دنیاست، مهمتر از وزارت و مدیریت و هرچیز دیگر. زمین زیبا، مال ما نیست. ما اینجا مهمان هستیم و قرار است زمین را به بچههای خود تحویل بدهیم. اگر بچههای خوبی تربیت نکنیم، چه کسانی میراث ما را تحویل خواهند گرفت؟
اگر بدانید در چهار سال اول زندگی کودک، قرار است خود را وقف مادر بودن کنید، دچار افسردگی پس از زایمان نمیشوید. وقتی مادر میشوید، مهمترین اولویت شما، مراقبت از خودتان و فرزندتان و رابطه زناشوییتان است. شغل، مدرک تحصیلی، نوشتن پایان نامه... هیچکدام در این مرحله اهمیتی ندارد. متاسفانه من شاهد هستم بعضی خانمها به محض به دنیا آمدن بچه، یادشان میآید چند سال بود میخواستند امتحان دکترا بدهند یا چقدر دوست دارند شاغل باشند. افسرده و عصبی میشوند که چرا یک عدد بچه نمیگذارد آنها درس بخوانند یا شاغل شوند. چرا پس از بچه دار شدن احساس میکنند جلوی پیشرفت آنها گرفته شده؟ چون مسئولیت مادری را درک نکردند و مادری را کاری کم اهمیت میدانند.
بعضی خانمهای شاغل مجبور میشوند پس از شش ماه مرخصی زایمان به سر کار برگردند. چون همسرشان از نظر مالی بخوبی آنها را تأمین نمیکند. وای بر چنین مردانی... چون 90% مسئولیت بچه داری در چهار سال اول زندگی کودک، به عهده مادر است. آن 10% وظیفه پدر هم، وظیفه تأمین معاش و رفاه مادر است. پدر نمیتواند بگوید: خودت خواستی بچه دار شوی! خودت 100% مسئولیت را به عهده بگیر! هم از بچه مراقبت کن و همه هزینه خودت و بچه را تأمین کن! وقتی بچه دار شدهاید، دیگر زمان بچه بازی و بی مسئولیت بودن گذشته است.
ولی خب... بنا به دلایلی مادر پس از پایان مرخصی زایمان به سر کار برمی گردد.
من دلیل اول را قبول ندارم... اگر خانمی مسئولیت خود را به عنوان مادر درک کند، حوصلهاش در خانه سر نمیرود و از مادری لذت میبرد. بچهها خیلی زود بزرگ میشوند و شما برای دوران شیرخوارگی آنها دلتنگ خواهید شد.
ولی دلیل دوم... متاسفانه ممکن است واقعیت داشته باشد. هرچند که بهتر است به پول کمتر بسازید، بودجه بندی دقیقی داشته باشید، ولی کنار فرزندتان بمانید. یادتان باشد شخصیت آدمها در شش سال اول زندگیشان شکل میگیرد. اگر در این دوران بچه شما را پرستار کودک، مربی مهدکودک یا مادربزرگ تربیت میکند، در سالهای آینده شما با عواقب این شیوه پرورش دست و پنجه نرم خواهید کرد.
دلیل سوم، خب... این شخصیت بعضی خانمهاست. اگر شما اینطوری هستید، همان بهتر که به سر کار برگردید.
دلیل چهارم، به نظر من تربیت فرزند از شغل رسمی مهمتر است. شما میتوانید مرخصی بدون حقوق بگیرید یا چیزهایی شبیه به این. اگر تصمیم میگیرید به سر کار برگردید، مجبور نیستید، بلکه «انتخاب» کردهاید. توجه کنید من به اراده آزاد انسانها اعتقاد دارم و قبول ندارم شخصی «مجبور» باشد کاری را انجام بدهد. ما «انتخاب» میکنیم که کارهایی را انجام بدهیم. شعار اصلی گیس گلابتونیها این است: ما مسئول انتخابهای زندگیام هستیم؛ بنابراین اگر مادری به سر کار برمی گردد، «انتخاب» میکند، نه این که مجبور است. اگر شخصی تصور میکند «مجبور» است کاری را انجام بدهد و از خود ارادهای ندارد، هنوز پیام مرا درک نکرده است: ما مسئول انتخابهای زندگیام هستیم. من در این مورد با کسی بحث نمیکنم چون این شعار، عصاره اصلی سایت گیس گلابتون است.
مقایسه مادران خانه دار و مادران شاغل
اگر مادر شاغل باشد:
فایده برای مادر: پول بیشتر، احساس امنیت مالی.
فایده برای بچه: درآمد شما میتواند مهدکودک بهتر یا پرستار بچه بهتری را برای او فراهم کند.
فایده برای شوهر: ممکن است در نگهداری بچه با شما همکاری کند، نامرتبی خانه قابل قبولتر است، درآمد شما باعث میشود همسرتان احساس امنیت بیشتری کند.
مشکلات برای مادر: احساس گناه، احساس دلتنگی برای کودک، خستگی مزمن و کار شبانه روزی.
مشکلات برای بچه: احساس رهاشدگی و اضطراب جدایی، وابسته شدن به شخصی که دارد او را پرورش میدهد (پرستار بچه یا مادربزرگ)
مشکلات برای شوهر: خانه نامرتب، همسر همیشه خسته، خداحافظ رابطه جنسی!
اگر مادر در خانه بماند:
فایده برای مادر: شیرین کاریهای خوشمزه بچهتان را بدون استرس مشاهده میکنید. وقت کافی برای رسیدگی به خودتان و خانهتان دارید. فرزندتان را بخوبی میشناسید.
فایده برای بچه: مامان همیشه دور و بر است. خبری از گریههای صبحگاهی برای جدا شدن از مادر نیست. تربیت و پرورش یکدست است و چند نفر سعی نمیکنند بچه را به روشهای متفاوت تربیت کنند.
فایده برای شوهر: برای انجام کارهای خانه هر دو نفرتان تحت فشار قرار نمیگیرید. یا اگر بچه بیمار شود، مادر برای مراقبت از فرزند فرصت دارد.
مشکلات برای مادر: نگهداری از بچه و خانه تکراری و کسالتآور است. هیچوقت تمام نمیشود. پاداش و درآمد ندارد. راهحل: نوشتن برنامه روزانه و هدفگذاری + بودجهبندی دقیق. مبادا در کسالت غرق شوید.
مشکلات برای بچه: شاید زیادی به مادر وابسته شود. راهحل: شما و بچه نباید در انزوا بمانید. حتماً با سایر مادرهای بچهدار معاشرت کنید و بگذارید بچهتان با سایر بچهها قاطی شود.
مشکلات برای شوهر: وقتی همسرتان به خانه میآید، میخواهد استراحت کند. در حالیکه شما چشم به راه او هستید که حرف بزنید و معاشرت کنید. ممکن است احساس کنید او شما را زیاد تحویل نمیگیرد. راه حل: وقتی همسرتان از راه رسید، 30 دقیقه به او مهلت بدهید و حرف نزنید. سپس معاشرت را آغاز کنید.
کدام را انتخاب میکنید؟ تصمیم با شماست. هیچکس به جای شما و برای شما نمیتواند تصمیم بگیرد.
مادران شاغل! احساس گناه را رها کنید
اگر به هر دلیل مجبور هستید یا تصمیم گرفتید، پس از مرخصی زایمان به سر کار برگردید، احساس گناه را دور بریزید. هر وقت احساس گناه برگشت، دلایل خود را مرور کنید:
- به پولش احتیاج داریم
- آگه سر کار برم، خوش اخلاقتر و سرحالتر هستم. مامان خوش اخلاق بهتر از مامان همیشه در دسترس غرغرو و افسرده است
- شغل رسمی را از دست میدهم
- سایر دلایل...
وقتی در کنار فرزندتان هستید، برای او وقت بگذارید و با او بازی کنید. به او توجه کنید. از بودن در کنار فرزندتان لذت ببرید. صد در صد در کنار او حضور داشته باشید.
با توجه به این که دیگران دارند فرزند شما را تربیت میکنند، او را همانطوری که هست قبول کنید و تلاش نکنید تربیت خود را به او تحمیل کنید. کاری کنید که بودن در کنار شما برای او خوشایند باشد، نه کشمکشی باشد برای تربیت او. با او نرم و آسانگیر باشید.
با رئیستان صحبت کنید. شاید بتوانید ساعت کاری قابل انعطافتری داشته باشید یا اضافه کاری نمانید. یا چیزهایی از این دست.