سلام خانم دکتر
سایت شما را اتفاقی دیدم با دیدن مطالب فکر کردم میتوانم از شما کمک بگیرم ...
من دختری ٢٥ ساله هستم که ٦ ماهی هست با مردی متأهل و ٣٩ ساله که دارای پسر ١٠ ساله است در رابطه هستم ، همسر این شخص بیمار وسواس جبری است که بخاطر مصرف دارو سالیان سال است که چندان توجهی به زندگی خودش ندارد و درگیر مسائل وسواسی خودش است، حتى بستری نیز شده اما چندان تغییری نداشته .
با توجه به اینکه این شخص مأموریت دوساله خارج از کشور است و من همکار ایشان هستم و علاقه بسیار زیادی به هم داریم ، من هم شرط موافقت با ازدواج را فقط طلاق از همسر اولش گذاشتم ، با این حال او را بسیار نگران بابت این موضوع میبینم لیکن از من خواسته تا صبر کنم و او تمام سعی را برای طلاق انجام میدهد .
در هر صورت امکان طلاق حد اقل تا ٢ سال دیگر وجود ندارد .
از شما میخواهم مرا راهنمایی کنید تا تصمیم درست را در این مورد بگیرم .
من متشکرم مرا طرف مشورت قرار دادید. در این سایت چندین مقاله ارزشمند درباره رابطه با مرد متأهل وجود دارد که توسط قربانیان این نوع روابط نوشته شده است. اگر مایل هستید میتوانید آنها را مطالعه کنید:
رابطه با مرد متأهل – تجربه من 1
رابطه با مرد متأهل – تجربه من 2
رابطه با مرد متأهل – تجربه من 3
جستجوی هیجان در روابط ممنوعه
افراد متأهل خیانتکار (چه خانم و چه آقا) به دو دسته تقسیم میشوند.
- خیانتکاران دسته اول بیمار جنسی هستند. از نظر روانی بیمار هستند. احساس میکنند باید همزمان با چند نفر در رابطه باشند. شاید هر روز با چند نفر رابطه جنسی برقرار کنند. معتاد به روابط جنسی هستند. این افراد باید تحت درمان قرار بگیرند. با روانکاوی، گروه درمانی، مصرف دارو و سالها زحمت شاید بتوانند از شر اعتیاد خود رها شوند. دوستان متأهل اگر همسرتان به طور مکرر خیانت میکند، جزو این دسته است. قاطعانه از او بخواهید خود را درمان کند. اگر حاضر نیست درمان بشود و احساس میکند چون خیلی قوی! است چنین رفتاری دارد، به صلاح شما و فرزندانتان نیست با همسرتان بمانید. من با طلاق موافق نیستم و به این راحتی توصیه به طلاق نمیکنم. اما خیانتهای مکرر همسر یکی از دلایل خوب برای طلاق گرفتن است. راستی... تعداد این افراد زیاد نیست. شاید ده درصد خیانتکاران جزو این دسته باشند.
- خیانتکاران دسته دوم، بیمار روانی و معتاد جنسی نیستند. بلکه از مهارتهای زندگی را بلد نمیدانند. آنها بلد نیستند رابطه صمیمانه با همسرشان برقرار کنند. چون مدیریت خشم ندارند، مدیریت احساسات ندارند، مدیریت استرس ندارند، محبت کردن بلد نیستند، گوش دادن بلد نیستند، خدمت عاشقانه را نمیشناسند. یک کلام: همسرداری بلد نیستند. متاسفانه به خاطر پایین بودن هوش هیجانی، دنبال راه حل نمیگردند. به عقلشان نمیرسد شاید مشکل از طرف خودشان باشد و شاید مشکل قابل حل باشد. مثل بچههای کوچک دنبال منبع محبت دیگری میگردند و خود را به اولین آغوش پرتاب میکنند. بیشترین متأهلین خیانتکار، بیمار روانی نیستند یا اختلال شخصیت ندارند، بلکه کم هوش هستند، کم هوش از نظر هوش هیجانی.
شخصی که هوش هیجانی بالایی دارد، احساسات خود را تشخیص میدهد و میداند چگونه احساساتش را مدیریت کند.
شخصی که هوش هیجانی بالایی دارد، احساسات دیگران را نیز بخوبی درک میکند و میداند چگونه احساسات آنها را مدیریت کند.
وقتی ما احساسات خود و دیگران را میشناسیم و بخوبی مدیریت میکنیم، میتوانیم رابطه عالی با خودمان و دیگران داشته باشیم.
وقتی شما مهارتهای دهگانه زندگی را بدانید، از نظر هیجانی (عاطفی) باهوش میشوید.
افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند احساسات خود را نمیشناسند. احساسات خود را مدیریت نمیکنند، بلکه احساسات آنها را به این طرف و آن طرف پرتاب میکند. افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند احساسات دیگران را نمیشناسند یا هیچ اهمیتی برای احساسات دیگران قائل نیستند. به همین دلیل یکمرتبه خود را با هجوم خشم و نفرت و حسادت دیگران روبرو میبینند و از خود میپرسند: چی شد که اینطور شد؟!
آقا یا خانمی که خیانت میکند، یا اختلال شخصیتی و اعتیاد جنسی دارد و یا از نظر هوش هیجانی کمهوش است. به نظر شما آیا این فرد برای ازدواج مناسب است؟! دختر گلم، شما جای دختر من هستید. من میدانم وسوسههای یک رابطه ممنوعه چگونه است. من میدانم یک مرد متأهل که 14 سال از شما بزرگتر است چطور میتواند دل دختر کمتجربه و کمسالی مثل شما را ببرد، ولی از خودتان بپرسید: «آیا ارزشش را دارد؟» آیا ارزش دارد با یک فرد با اختلال شخصیت یا یک آدم کمهوش از نظر هیجانی، ازدواج کنید؟ ازدواج شما با چنین مردی چه سرانجامی خواهد داشت؟ با پسر دهسالهاش میخواهید چه کنید؟ رابطه مادرناتنی و فرزندخواندهها دشوار است، اگر بچه بداند پدرش و شما به مادر او خیانت کردهاید، با شما دشمن خونی خواهد شد. خبر دارید چه سختیهایی در مسیرتان وجود دارد؟
خبر بد بعدی این است: مردهای خائن همسر خود را طلاق نمیدهند! ممکن است به شما بگویند همسرشان را دوست ندارند، او بیمار است، دیوانه است و هزار برچسب دیگر، ولی باور نکنید. مرد خائن، دودستی به زندگی زناشوییاش میچسبد. او میداند اگر همسر فعلیاش را طلاق بدهد و با زن دیگری ازدواج کند، باز هم اسیر همین مشکلات میشود. چون مشکل از خود اوست. او اختلال شخصیت دارد یا مهارتهای زندگی و ارتباطی را بلد نیست. خیانت برای او یک تفریح چندساعته است تا روحیهای تازه کند و به عذابهای خانگیاش برگردد. زندگی زناشویی او عذابآور است چون مهارتهای همسرداری ندارد. او میتواند برای یکی دو ساعت فیلم بازی کند و خود را آدم خوبه نشان بدهد، ولی نمیتواند هفت روز هفته و 24 ساعت شبانه روز فیلم بازی کند. اگر او همسرش را طلاق بدهد و با معشوقهاش ازدواج کند، ظرف شش ماه تا یک سال، با مشکلات ازدواج قبلیاش دست به گریبان میشود. از همسرش فراری میگردد و ممکن است آغوش گرم دیگری را جستجو کند.
وقتی مردی خیانت میکند و همسرش از خیانت او باخبر شود، ممکن است یکی از چهار واکنش زیر را نشان بدهد:
- 1-ممکن است خانم به روی خودش نیاورد که همسرش خیانت میکند. در این شرایط معمولاً وضع مالی و اجتماعی شوهر خوب است و خانم نمیخواهد شرایط مالی خوب خود را از دست بدهد. شوهرش را هم دوست دارد. بنابراین چشمش را به روی خیانت مرد میبندد و به زندگیاش ادامه میدهد. البته انتظار دارد شوهرش خیانت را از او مخفی کند و علنی خیانت نکند تا احترامش جلوی مردم حفظ شود.
- 2-ممکن است خانم به شوهرش چیزی نگوید، بلکه به سراغ معشوقه برود و دمار از روزگار معشوقه دربیاورد. چنان آبروی معشوقه را ببرد و عرصه را بر او تنگ کند که معشوقه دمش را روی کولش بگذارد و فرار کند. این جور زنها مثل ماده شیر مواظب شوهرشان هستند. ولی به شوهر سخت نمیگیرند، پوست سر معشوقه را میکنند.
- 3-ممکن است خانم با همسرش صحبت کند. به او بگوید از خیانت خبر دارد. حاضر است این بار او را ببخشد به شرطی که تکرار نشود و هر دو به مشاور ازدواج مراجعه کنند و تا بتوانند رابطهشان را حفظ نمایند. این مسیر، مسیر دشواری است، ولی صحیحترین مسیر است. نفر سوم ازدواج را خراب نمیکند. زن و شوهر مراقب ازدواج و رابطهشان نبودهاند که کار به خیانت کشیده است. اگر خانم بزرگواری کند و شوهرش را ببخشد، شوهر همکاری کند و مشاور ازدواج خوبی داشته باشند، میتوانند ازدواج را نجات دهند. این مسیر پر از اشک و بغض است و باید زن و شوهر، هر دو رشد کنند.
- 4-ممکن است وقتی خانم از خیانت شوهر با خبر میشود، طلاق بگیرد.
پس اگر مردی خیانت کند، معمولاً خودش همسرش را طلاق نمیدهد، بلکه زن از او بیزار میشود و درخواست طلاق میکند.
دختر عزیزم
من هیچ پایان خوشی برای عشق ممنوعه شما نمیبینم. پا روی دلتان بگذارید. دست از سر این مرد کم عقل بردارید. تلاش نکنید زندگی خود را روی ویرانههای زندگی دیگران بنا کنید چون آب خوش از گلوی تان پایین نخواهد رفت.
راستی... اگر شخصی هوش هیجانی پایینی دارد، بداند و آگاه باشد که هوش هیجانی یادگرفتنی است. شخص کمهوش از نظر هیجانی با آموزش میتواند هوش هیجانی خود را بالا ببرد. مجبور نیست کمهوش بماند، میتواند باهوش شود.
در پایان جمع بندی میکنم:
- افراد مجردی که وارد ازدواج دیگران میشوید، هر بهانهای که دارید، دور بریزید. برای این کار زشت باید کارما پس بدهید. به شما قول میدهم کارمای سنگینی در پیش است. شما هرگز هرگز هرگز طعم شیرین عشق را نخواهید چشید، مگر این که کارمای کار ناشایست خود را پس بدهید. هشیار باشید.
- متأهلین عزیز (چه خانم و چه آقا) اگر همسرتان مرتب خیانت میکند و حاضر نیست پیش مشاور بیاید، شش ماه به او مهلت بدهید و سپس طلاق بگیرید. در این شش ماه خانه را ترک کنید. توضیحات بیشتر در پست بعدی خواهد بود.
- متأهلین عزیز (چه خانم و چه آقا) اگر همسرتان یک بار خیانت کرد، به شرطی که پشیمان باشد، حاضر باشد جبران کند و دوتایی پیش مشاور بروید، شاید بتوانید ازدواجتان را نجات بدهید. البته نجات ازدواج به صبر، گذشت، شکیبایی و بلوغ فکری نیاز دارد. به نظر من به جای راه حل به ظاهر ساده طلاق، تلاش کنید ازدواج خود را نجات بدهید. راستی... هرگز در مورد جزئیات خیانت چیزی نپرسید یا چیزی نگویید. بگذارید حریم و حرمتی باقی بماند.
- خدا نیاورد برای زن یا مردی که خیانت همسرش را ببیند.
یک جمله دیگر بنویسم با هشتگ #زنان_علیه_زنان
خانم گرامی! اگر شما خودتان را ارزشمند بدانید، وارد زندگی زن دیگری نمیشوید تا وقتی خانمها هوای همدیگر را داشته باشند و وارد حریم زناشویی زنان دیگر نشوند، مردهای خیانتکار نمیتوانند هوسهای خود را ارضا کنند. متشکرم میشوم دیگر سؤال و ایمیلی در این مورد برایم فرستاده نشود، چون آنقدر در این مورد نوشتهام که حالم بد شده است. همه گفتنیها را هم گفتهام. همه به شما میگویند با مرد متاهل وارد رابطه نشوید، ولی باز هم می پرسید: با مرد متاهلی وارد رابطه شده ام. چکار کنم؟ والله دیگه نمیدونم چطوری بگم که بی خیال مردان متاهل گردید. برای خودتان شخصیت و ارزش قائل بشوید. همین!