والدین به سه شیوه فرزندان خود را تربیت میکنند:
- شیوه سختگیرانه
- شیوه سهل گیرانه
- شیوه مقتدرانه
شیوه سختگیرانه تربیتی
والد با سختگیری، انضباط را بر فرزندش تحمیل میکند. والد کنترلگر است و محبت کمی نشان میدهد. پاداش و تشویق کم، تنبیه و محرومیت زیاد است. بعضی والدین از سختگیری هم عبور میکنند و با انتقادهای مکرر، بددهنی یا حتی کتک، شیوه تربیتی خود را اجرا میکنند.
نتیجه چنین تربیتی معمولاً سه نوع آدم است:
یک) آدم افسرده، خموده، بی انرژی، بیاراده، بلهقربانگو، بدون هدفی در زندگی که با فرمانبرداری، تن به دستورات میدهد.
دو) آدم عاصی و عصیانگر و عصبانی که همه قوانین را میشکند و در برابر هر دستور و چهارچوبی طغیان میکند. او به فکر بهتر کردن دنیا نیست. در عصیان و سرپیچی او، هیچ هدفی نیست غیر از آشوب به پا کردن. او به خودش و جامعه صدمه میزند.
سه) با چنین شیوه تربیتی در بهترین حالت، فردی وسواسی و کمالگرا، خشک و مقرراتی تحویل جامعه داده میشود. فردی که پشت ظاهر سرد و بیاعتنایش، بشدت آسیبپذیر است و اعتمادبهنفسی متزلزل دارد. مدام خودش را سرزنش میکند و هیچوقت از خودش و دستاوردهایش راضی نیست. معمولاً ازنظر شغلی در رده بالاست، ولی ازنظر ارتباطی ضعیف است. ازدواج نمیکند یا ازدواجش دوام نمیآورد یا ازدواج بسیار سردی دارد. والدی سختگیر و بیمهر است و در تربیت فرزند، راه والدینش را ادامه میدهد.
شیوه سهل گیرانه تربیتی
والد سهل گیر، هیچ مقرراتی و چهارچوبی برای فرزندش در نظر نمیگیرد. انگار از فرزندش حساب میبرد و جرئت نمیکند حد و حدودی برای او تعیین کند و یا آنقدر سرگرم تفریح و کار و روابط شخصیاش است که اهمیتی به فرزندش نمیدهد و اجازه میدهد او مثل علف هرز رشد کند.
نتیجه چنین تربیتی، افرادی لوس و ننر، متوقع، خودشیفته، بیمسئولیت و بیادب است که نمیتوانند در هیچ چهارچوبی قرار بگیرند و تاب هیچ قانون و مقرراتی را ندارند، نه به خاطر اینکه عصیانگر هستند، بلکه به این خاطر که از آنها انتظار نرفته به شخصی یا چیزی احترام بگذارند و یا مسئولیتی را به عهده بگیرند.
چنین افرادی در دوران کودکی، اطفالی بیادب هستند و در دوران بزرگسالی، افرادی غیرمسئول و لوس که نمیتوانند سر موقع از خواب بیدار شوند تا سر ساعت در دانشگاه و محل کار حاضر شوند، نمیتوانند مسئولیتهای شغلی و برآورده کردن نیازهای مالی خود را به عهده بگیرند و انتظار دارند دیگری (والدین یا پارتنر) آنها را تأمین کند و نمیتوانند در روابط بلندمدت و در ازدواج دوام بیاورند زیرا حاضر نیستند مسئولیت قبول کنند.
شیوه تربیتی مقتدرانه
بهترین شیوه تربیتی، شیوه مقتدرانه است. والدین باید با مهر و محبت، صبر و حوصله با فرزندان خود رفتار کنند. باید نگهداری فرزند را اولین اولویت زندگی خود بدانند و وقت و انرژی کافی صرف آن کنند. متناسب با سن فرزند برای او چهارچوبهایی تعیین کنند و با پاداش دادن به او یاد بدهند چهارچوبها را مراعات کند. آزادی کافی و مقررات مناسب بهعلاوه یک خروار عشق، برای پرورش فرزند لازم است. چنین فرزند خوشبختی که به دست والدین دانا و مهربان پرورده شده، انسانی شاد، بامحبت، توانمند و سالم ازنظر روحی است. خوشا به سعادتش.
این مقالات نمونههایی از شیوه تربیتی مقتدرانه است:
همکاری بچهها در کارهای خانه، چه سنی؟ چهکاری؟
http://www.gisgolabetoon.ir/fa/abc-marriage/news/2001/kids-chores
چگونه مامان بدجنسی باشید؟!
http://www.gisgolabetoon.ir/fa/abc-marriage/news/2008/mean-mother
به یاد داشته باشید اگر شما آنقدر خوششانس نبودهاید که والدینتان، شما را با شیوه مقتدرانه تربیت کنند، الآن که بزرگسال هستید قرار است مثل یک والد دانا و مهربان خود را از نو تربیت کنید و مهارتهای زندگی را بیاموزید.
همچنین توجه داشته باشید شما نمیتوانید چیزی را به فرزندتان بیاموزید که خودتان بلد نیستید. بنابراین اگر میخواهید فرزند شاد و موفقی تربیت کنید لازم است خودتان مهارتهای زندگی را بیاموزید.
مهارتهای زندگی به تعریف سازمان جهانی بهداشت به سه دسته اصلی تقسیم میشود:
- مهارتهای اجتماعی
- مهارتهای فکر کردن
- مهارتهای احساسی
مهارتهای اجتماعی شامل:
- 1-خودآگاهی
- 2-ارتباط مؤثر
- 3-روابط بین فردی
- 4-همدلی
مهارتهای فکر کردن
- 5-تفکر خلاقانه
- 6-تفکر نقادانه
- 7-مهارت تصمیم گیری
- 8-مهارت حل مسئله
مهارتهای احساسی
- 9-مدیریت استرس
- 10-مدیریت عواطف (مثل مدیریت خشم، غم، ترس، ...)
خداوکیلی چقدر سطح مهارتهای زندگی شما چقدر است؟