ما زنان شاغل اگر حواسمان را جمع نکنیم زیر بار مسئولیتها و کارها خرد می شویم. لازم است تدابیری اخذ کنیم که تعادل بین شغل و خانه داری را حفظ کنیم.
من این تدابیر را بکار گرفته ام. خوب جواب داده است. با شما در میان می گذارم، شاید برای شما هم مناسب باشد:
اولین تصمیم مهمی که گرفته ام این بوده که یک روز هفته را تعطیل کرده ام. یعنی دوشنبه ها آسمان و زمین را بهم بدوزند، کار نمی کنم.
گاهی آرایشگاه می روم. گاهی استخر. گاهی در خانه ولو می شوم. گاهی مهمانی زنانه می روم .گاهی دوستی را خانه دعوت می کنم. آن روز مال خودم است. بیشتر اوقات حتی غذا هم نمی پزم. گاهی برعکس چند مدل غذای شیک می پزم. دوشنبه ها از زن بودنم لذت می برم. کلی انرژی می گیرم.
دوم مطلبی که به من کمک کرده است این است که اول ماه تعیین می کنم چقدر پول می خواهم دربیاورم. دنبال تعدد کار نیستم. دنبال درآمدم هستم. پس کاری را قبول می کنم که درآمدش بیشتر و دوندگی اش کمتر باشد.
سوم مطلب در مورد کارهای خانه است. هر روز بخشی از نظافت را انجام می دهم. مواظبم خودم را خسته نکنم. اینطوری خانه ام همیشه تمیز است. به من هم فشار نمی آید.
چهارم این که همسرم و پسر سهمی در کار های خانه دارند. البته نه سهمی بزرگ. ولی سهم آنها مشخص و تعیین شده است. همسرم نان و میوه می خرد. پسر حواسش به آب معدنی خانه و شیر و ماست است. شبها هم آشغال را بیرون میبرد. به علاوه هر کسی ریخت و پاش های خود را جمع می کند. اینطوری نیست که مثل بعضی خانه ها یکی ریخت و پاش کند و دیگری جمع کند. همین نکته کوچک حجمی عظیم از کار مرا کم کرده است. جارو برقی کشیدن هم کار پدر و پسر است که هر هفته یکی از آنها قبول زحمت می کند.
فکر نکنید من به این راحتی قدری از وظایف خانه را به آقای شوشو و پسر منتقل کرده ام! خیر! برای هر کدام کلی زحمت کشیده ام. باور دارم که هر کدام از ما در مقابل خانه ای که در آن زندگی می کنیم، مسئولیت داریم. باید ریخت و پاش های خود را جمع کنیم و هر کدام از ما باید گوشه ای از کار را بگیریم. چون این باور را دارم و چون باور دارم با دو مرد بزرگ سر و کار دارم و نه دو کودک کمسال و کم عقل، پس سر مواضع خود ایستاده ام. آن دو هم متوجه شده اند، وقتی با من همکاری می کنند، من خوش اخلاق تر هستم، محیط خانه آرام تر و شادتر است.
پنجم این که ماهی یک بار من و همسرم، خرید ماهیانه خانه را انجام می دهیم. دیگر هر روز آواره این سوپر و آن سوپر نیستیم.
وقتی که مهمان داریم من فهرست کارها را می نویسم، هر کس داوطلب بخشی از آن می شود. صد البته بخش اعظم کار با خود من است. طرفهای بزرگ و دیگهای بزرگ را همسرم می شوید.
من و همسرم تعیین کرده ایم که او مرد خانه باشد و من زن خانه. او کارهای مردانه را انجام بدهد، مثل سر و کله زدن با همسایه و صاحبخانه، تعمیر وسایل خانه و من امور زنانه خانه مثل آشپزی، ظرفشویی، نظافت را انجام می دهم.
من اینطوری زندگی شغلی و خانوادگی ام را اداره می کنم.
حواسم هست که قبل از آن که خیلی خسته شوم دست از کار کردن بردارم. برای تمیز کردن خانه و پختن غذاهای رنگارنگ کمر خودم را نمی شکنم که بعد با بداخلاقی به جان پدر و پسر بیفتم. آنها هم بجای دستت درد نکند، بگویند: "خب! نکن!"
مردها ترجیح می دهند همسرشان خوشگل و خوش اخلاق باشد، خانه تقریبا تمیز و غذای معمولی تا این که خانه از تمیزی برق بزند، غذا درجه یک ولی قیافه خانم خانه مثل مادرفولادزره باشد و مثل کنیز حاج باقر غر بزند !
مردها به توجه و محبت و احترام و تایید بیش از غذای آن چنانی و خانه آن چنانی اهمیت می دهند. بهترین غذاها را می شود از رستوران های خوب خرید. خدا وکیلی کدام یک از شما می توانید چلوکباب نایب را بپزید؟ تمیزترین اتاقها در هتل ها وجود دارند. من که تا حالا خانه ای را ندیده ام که مثل اتاق یک هتل پنج ستاره تمیز و مرتب باشد. ولی عشق و تایید را از کجا می شود خرید؟ مردها به امید دریافت عشق و تایید ازدواج می کنند. امید آنها را نومید نکنید. غر نزنید! نق نزنید!
در مورد تقسیم هزینه های خانه، پیشنهاد می کنم فایل زن، مرد، پول را مطالعه کنید.
یادتان باشد مسائل مالی بسیار مهم است. قبل از ازدواج در مورد حد و مرزهای مالی خود با دقت صحبت و مذاکره کنید وگرنه پس از ازدواج هر دو نفر دچار خشم زیادی خواهید شد.