در پست پادری نوشتم که پیشترها در رابطه با مردان رفتار نادرستی داشتم و آنها اجازه می دادم با من مثل یک موجود بی ارزش رفتار کنند.
در رابطه با همسرم قواعدی تازه وضع کرده ام. هر چند وقت یکبار این قواعد را می خوانم تا فراموشم نشود. خیال ندارم دوباره فرش زیر پای کسی شوم. می دانم شرط اول داشتن یک رابطه خوب، این است که خود را دوست داشته باشم، به خود احترام بگذارم و خود را ارزشمند بدانم. وگرنه کسی برایم تره هم خرد نخواهد کرد. وقتی من برای خودم ارزشی قائل نباشم، چرا دیگری باید مرا ارزشمند بداند؟
قوانین من در رابطه با همسرم
- خودم را دوست دارم.
- به خودم اهمیت می دهم.
- می دانم که من مسئول شادی و خوشبختی خود هستم. اگر من به شادی و سلامتی خودم اهمیت ندهم، هیچ کس دیگر هم اهمیت نخواهد داد.
- اهداف شخصی خود را دارم. هر روز در جهت رسیدن به آنها گام برمی دارم.
- هر روز کاری را برای دل خودم و برای شاد کردن خودم انجام می دهم.
- به ظرفیت جسمانی خود توجه دارم. بیش از توان خود به همسرم یا پسرش سرویس نمی دهم. قبل از خسته شدن و غرغر کردن، متوقف می شوم و کمک می خواهم.
- تا از من کمک خواسته نشود، قهرمانانه وارد صحنه نمی شوم!
- تا از من سوال نشود، راهکار ارائه نمی دهم.
- وقتی می خواهم غر بزنم، متوقف می شوم.
- وقتی می خواهم ایراد بگیرم، متوقف می شوم.
- وقتی می خواهم نق بزنم، متوقف می شوم.
- به خاطر دارم که فقط قادرم افکار و رفتار خودم را کنترل کنم.
- هر روز می خندم و شاد هستم. می دانم وقتی خوشحالم، آسان گیر تر هستم و زندگی ساده تر می شود.
- هرگاه احساس منفی ای داشته باشم، ابتدا ساعتی با خود خلوت می کنم و آن را تجزیه و تحلیل می کنم. اگر تصمیم گرفتم در مورد آن صحبت کنم، با صراحت حرف می زنم و درخواست خود را می گویم.
- خواسته های خود را محترم و مهم می دانم. خواسته های خود را با قاطعیت درخواست می کنم.
- خود را شایسته آن می دانم که خواسته هایم شنیده و برآورده شود.
- اگر همسرم رفتاری کرد که نمی پسندم، تحمل نمی کنم و درجا اعتراض می کنم.
- جلوی بدخلقی و بی احترامی مثل کوه می ایستم و از همسرم انتظار دارم با احترام و ادب کامل با من رفتار کند.
- می خواهم با من مثل زنی بالغ رفتار شود. پس مثل یک زن بالغ و جذاب رفتار می کنم و ادای کودکان وابسته و لوس را در نمی آورم.
- می دانم مظلوم نمایی، زار زدن و متهم کردن، رفتارهای کودکانه هستند. این رفتارها پرهیز می کنم.
- هرگاه متوجه می شوم بدون این که از من خواسته شده باشد، در حال راهنمایی و نصیحت همسرم هستم، توقف کرده، نفس عمیقی می کشم. اجازه می دهم خودش مسائلش را حل کند. او پسربچه نیست. مردی بالغ است که بخوبی از عهده کارها و مسئولیتهایش برمی آید.
- بجای راهنمایی، با او همدلی می کنم. می دانم همدلی کردن، موثر ترین ابزار صمیمیت است.
- من اننتخاب کرده ام در زندگی زناشویی ام باقی بمانم. اگر روزی علیرغم تلاش من برای تعادل و شادی در زناشویی، این مهم حاصل نشد، خواهم رفت. زیرا من راننده قطار زندگی خود هستم و مسئول خوشبختی خود.
توصیه می کنم شما هم این قوانین را رعایت کنید و پیشنهاد می کنم در دوره آنلاین زندگی مثل عسل شرکت کنید.
زندگی مثل عسل
رازهای شوهرداری موفق برای خانم های شاغل