بخش اول را اینجا بخوانید
بخش دوم را اینجا بخوانید
ازدواج مثل آب خوردن آسان است! ولی عروسی کردن و بله گفتن فقط یک گام از راه زندگی مشترک است. از فردای روز عقد می بینید که دنیا وارونه شده است. زندگی تغییر می کند. نقش ها و مسئولیت ها عوض می شود. اگر برای این تغییر آماده نباشید به زحمت و دردسر می افتید. از ازدواج کردن پشیمان می شوید و می گویید پس این همه انتظار کشیدم که عروسی کنم. حالا که چی؟! زندگی مجردی کسالت آور و یکنواخت بود ولی دست کم جنگ اعصاب نداشت. به قول یک وبلاگنویس، حالا باید حکایت های بعد از هزار و یک شب شهرزاد قصه گو را بشنوید.
حیف و صد حیف که از دوران کودکی، آرزوی عروس شدن و لباس سفید عروسی و تور و تاج عروس را دل ما کاشته اند، ولی به قدر سرسوزنی ما را برای زندگی مشترک آماده نکرده اند. گویا با خواندن چند جمله عربی و پرسیدن وکیلم وکیلم و گفتن یک بله با ناز و اطوار، به یکباره ما صاحب دانش وخرد "مدیریت زندگی مشترک" می شویم. کاش اینطور بود، ولی بیخودی دل خودتان را خوش نکنید. اینطور نیست!
اگر بهترین همسر دنیا را جذب کنید، وقت و انرژی بگذارید و او را خوب بشناسید و بهترین انتخاب را هم که بکنید، ولی ندانید پس از شب هزار و یکم و پس از خطبه عقد چگونه رفتار کنید، به چشم بهم زدنی رابطه خراب می شود. زندگی بهتر که نمی شود، بدتر و بدتر می شود.
دخترانی که فکر می کنند خیلی عاقل هستند و زندگی مستقلی دارند، از ازدواج فراری هستند. زیرا دیده اند دوستان شان با چه امید و آرزوهایی ازدواج کردند و به چه وضع فلاکت باری دچار شده اند. این دسته از دختران، به جای یافتن راه حل، صورت مسئله پاک کرده اند.
ازدواج خوب است. ازدواج به ما کمک می کند از نظر روحی و شخصیتی رشد کنیم. اگر ما می خواهیم به همه دنیا عشق را هدیه کنیم، باید اول با خودمان در صلح و صفا باشیم. اگر خودمان را دوست داشته باشیم، دوست داشتن اطرافیان ساده تر می شود. اگر ادعا می کنیم آدم منطقی و فهمیده و صبوری هستیم، در زندگی مشترک معلوم می شود که چند مرده حلاجیم.
وقتی مجرد بودم، تنها هر وقت می خواستم می خوردم و هر وقت می خواستم می خوابیدم، هرچه می خواستم می خریدم، پول نداشتم، سماق می مکیدم، اگر از کسی خوشم نمی آمد، دیگر تف به صورتش نمی کردم و بدون هیچ توضیحی رابطه را قطع می کردم. صد البته که مدعی می شدم در مقابل عقیده متفاوت، سعه صدر دارم! راستی راستی هم فکر می کردم خیلی منطقی و صبور و انعطاف پذیر هستم! البته فقط فکر می کردم!
وقتی شوهر می کنید هم به خودتان و هم به همه دنیا ثابت می شود که ما فقط فکر می کردیم کارمان درست است! ولی حالا حالا ها باید نرمش داشتن و انعطاف پذیری را بیاموزیم.
یادمان باشد اگر ما برای جامعه مان آرزوی صلح، شادی، پیشرفت و حضور عقاید مختلف را داریم، باید این ویژگی را در تک تک افراد جامعه داشته باشیم. اگر من با فرزندم در تضاد و کشمکش هستم، به جای سنگ جامعه را به سینه زدن، اول دور و برم را آکنده از عشق و صفا کنم. از کوزه همان برون تراود که در اوست.
هم زن و هم مرد لازم است قبل از ازدواج الفبای زناشویی را بیاموزند و پس از ازدواج هم بدانند هر روز با وضعیت جدیدی روبرو می شوند و قرار است راه حلی برای آن پیدا کنند. بیایید به جای آه و ناله، رشد کنیم و بزرگ شویم. زندگی همین است. ما به دنیا آمده ایم که آدم بهتری شویم و دنیا را نیز به جای بهتری تبدیل کنیم.
اگر نادان به دنیا بیاییم و نادان از دنیا برویم که هدفی در این آفرینش نبوده است. زندگی کلاس درس است. شاگرد خوبی باشیم.
این مباحث به صورت کامل در دوره زندگی مثل عسل عرضه شده است.
ادامه دارد...