بعضی از مردها هنوز با بندناف به مادر خود چسبیده اند. مادرشان زندگی آنها را کنترل می کند. مادر هروقت می خواهد تلفن می کند، دستور می دهد، خرج می تراشد، خودش را به خانه پسرش دعوت می کند، از همه کار عروس ایراد می گیرد و عروس را خیط می کند. در همه جا در حال رقابت با عروس است. گویا که آن دو هوو هستند و مادر می خواهد به عروس نشان بدهد که "خانم خانه" اوست و عروس فقط کارگری برای انجام کارهای خانه و زهدانی برای زاییدن است و دیگر هیچ.
بعضی از مردها متوجه نیستند که زن گرفته اند و بزرگ شده اند. هنوز مثل یک نوجوان از مادر خود حساب می برند. مادرشان جلوی عروس سر آنها داد می زند، تکلیف تعیین می کند. و مرد متوجه نمی شود که باید به مادرش بفهماند که او دیگر بزرگ شده است و مرد یک خانه است و قرار نیست مادرش سرش داد بزند یا دستور بدهد که آخر هفته اش را چطور باید بگذراند.
بعضی مادرها قبل از ازدواج دست و پایشان را جمع می کنند و نشان نمی دهند که چه نقشه ای دارند، ولی تا صیغه عقد جاری می شود، شروع به ترکتازی می کنند!
خانم های عزیز! هروقت که فهمیدید با یک مرد بچه ننه عروسی کرده اید، بدانید که کار سختی در پیش دارید! زیرا با پسربچه ای سرکار دارید که از نظر عاطفی هنوز بزرگ نشده است.
اول این که همیشه حق خود بدانید که اولویت اول همسر خود باشید. حاضر نشوید با هیچ احد و ناسی همسر خود را قسمت کنید. شما باید مهمترین "زن" زندگی همسر خود باشید. اگر اینطور نیست، اول ببینید که خودتان حق و حقوق خودتان را می شناسید؟ آیا می دانید قرار است کجا وظایف مادر و فرزندی تمام شود و خط قرمز کجاست؟ شاید شما هم نمی دانید. شاید شما هم مادر و پدر خود را بر همسر خود ترجیح می دهید؟ اگر اینطور است، اول رفتار خود را اصلاح کنید، سپس دنبال چاره جویی برای همسرتان باشید.
دوم این که به وضوح تعیین کنید که چه انتظاری از همسر خود دارید. برای مثال: " من می خواهم هر وقت مادرت تصمیم گرفت به خانه ما بیاید از روز قبل خبر داشته باشم. اگر آمادگی داشتم او می تواند به خانه ما بیاید، مثل هر مهمان دیگری. در غیر این صورت مهمانی به زمان مناسب دیگری موکول می شود. اگر مادرت بیخبر به خانه ما آمد، من از خانه بیرون می روم!"
(نگفتم دعوا کنید و زندگی خود را خراب کنیدها! گفتم قاطع باشید!)
سوم این که بدانید قرار نیست شما با مادر همسرتان رقابت کنید. شما در این بازی بازنده هستید. زیرا هرگز نمی توانید با مادر کسی رقابت کنید و جای او را بگیرید. برقراری این تعادل به عهده همسر شماست. مشخص کردن حد و مرزهای خانه شما در برابر هجوم مادر همسر، به عهده همسر شماست. اگر همسرتان نمی تواند یا نمی خواهد حریم را تعیین کند، این رابطه را ترک کنید. باور کنید که شما شایسته عشق کامل یک مرد هستید. اگر این مرد نمی تواند حریم خانه اش را حفظ کند، هنوز کودک است و لیاقت زناشویی ندارد. او را ترک کنید و یک مرد بالغ پیدا کنید.
اگر شوهر شما "پسر مامان" است، شما اجازه داده اید که "پسر مامان" بماند و بزرگ نشود. تصمیم با شماست که با یک پسربچه زندگی کنید یا یک همسر واقعی داشته باشید.
ادامه دارد...