مادرهای گرامی! از همین حالا پسرهای خود را مثل یک مرد بزرگ کنید و یادتان باشد که این پسر قرار است یک مرد بشود و آقای یک خانه. این پسر قرار است با زنی ازدواج کند. یادتان باشد که این پسر، همسر شما نیست. توقعاتی که باید از همسر خود داشته باشید، از پسر خود نداشته باشید، بلکه رابطه عاطفی قوی با شوهر خود ایجاد کنید. خانم های عزیز! ما زنها خودمان پسرهای خود را وابسته بار می آوریم. خودمان از پسرهای مان "مرد" نمی سازیم. مراقب باشید. در آینده فرزندان شما این مملکت را اداره خواهند کرد.
یکی دو سال پیش جایی مهمان بودیم. خانم میزبان، خانمی بسیار نازنینی بود. تحصیلات بالایی هم داشت. بسیار بالا. این خانم به صراحت اعلام کرد، پسرش از نظر ژنتیکی نمی تواند در کارهای خانه همکاری داشته باشد. من که از مرحله پرت بودم با ساده دلی فکر کردم منظورش این است که پسرش بیمار است و مشکل جسمی یا ذهنی مادرزادی دارد. دلم برای پسر بیمار سوخت. ولی منظورش این نبود! او می خواست به من حالی کند که در شان پسرش نیست که کار کوچکی در خانه انجام بدهد. این خانم تمام آن روز ما زنها را در آشپزخانه حبس کرد تا ناهار آماده شود. ما زنها دورادور خانم میزبان سرپا ایستاده بودیم تا او هنگام آشپزی تنها نباشد. بعد هم دسته جمعی ظرفها را شستیم. در حالی که مردها تمام مدت در فضای آزاد مشغول بازی و تفریح بودند.
پس از ناهار، مادر میوه پوست کنده در دهان پسر 19 ساله اش گذاشت! پسر سرخ و سفید شد و دست مادر را با عصبانیت پس زد. مادر ناراحت شد و گفت: "وا! چی شده؟ همیشه که می خوردی؟!" پسر در حالیکه سعی می کرد چشمش به کسی نیفتد، دهانش را باز کرد و میوه را قورت داد...
همان آقا پسر موقع غذا خوردن، برنجها را روی زمین ریخته بود (آخر طفلک یچه موقع غذا خوردن ریخت و پاش دارد دیگر!) مادر دوید و جاروبرقی را گرفت و خودش شروع کرد به جارو کردن. آقا پسر هم به سادگی اتاق را ترک کرد.
اگر شما شاکی هستید که چرا مردها در کار خانه به شما کمک نمی کنند، شما را ضعیفه می دانند، جلوی تلویزیون دراز کشیده اند و منتظر دریافت خدمات هستند، به خاطر بیاورید که مادران آنها، چینین چیزی را به آنها القا کرده اند. وقتی یک خانم تحصیلکرده و مدعی برابری حقوق زن و مرد، در عمل خود و سایر زنها را خدمتکار مردان می داند، از زنان کم سواد چه انتظاری می رود؟ خود ما زنها هستیم که این قبیل مردان را بار می آوریم. مادرهای نازنین، آینده این مملکت به دست شماست. مراقب باشید که دارید چه چیزهایی به فرزندان تان آموزش می دهید.
همین جا بگویم از این که دختران را پرخاشگر و جنگجو و مردانه بار بیاوریم، هم طرفداری نمی کنم و مخالف هستم. مادرها، انسان بسازید، انسان.
وظیفه والدین این است که تا قبل از شش سالگی کودک خود را شاد و مستقل بار بیاورند. به او بیاموزند که خود را دوست بدارد و به خود احترام بگذارد. شادی را از درون خود بیابد و بتواند کار شخصی خود را انجام بدهد. این کار میسر نیست مگر این که مادر خودش شاد و مستقل باشد، به خودش احترام بگذارد، خودش را دوست بدارد و رابطه ای سالم با همسرش داشته باشد.
رابطه سالم یعنی رابطه ای که در آن زن و شوهر هردو هم قدرتمند باشند و هم آسیب پذیر. یعنی هم جرات بیان احساسات خود را داشته باشند و توان درخواست نیازهای خود را. یعنی بتوانند نیازهای خود را برطرف کنند، حاضر باشند نیازهای دیگری را با همدلی برطرف کنند و جرات داشته باشند نیازهای خود را درخواست کنند. یادمان باشد که انسانسازی از خود ما شروع می شود. ساختن نسل آینده و آینده این کشور و دنیا به دست تک تک ماست.
پی نوشت: دارم می روم اصفهان!
از ذوق زدگی دارم بالا و پایین می پرم. من عاششششششششششق اصفهان و اصفهانی ها هستم. دلم می خواهد این سه روز از صبح تا شب در چهارباغ بالا و پایین بروم و صبحانه ناهار شام هم بریونی بخورم! بار اولی که قدم به مسجد شاه گذاشتم، انگار هوش و حواسم ناپدید شد. زانوهایم تا شد و روی زمین به سجده افتادم! این چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه اگر یک خانمی را وسط میدان شاه دیدید که دارد بلند بلند گریه می کند و می خندد ... بله ... گیس گلابتون خودتان است که از زیبایی های نفسگیر اصفهان اتصالی کرده: )))))))))))))))))))