من الان نامزد دارم و نامزدم هم شرط کرده من کار کنم البته پدرم هم خیلی تاکید داره که من کار کنم. ولی از وقتی مطالب شما رو میخونم میبینم که اصلاً دلم نمیخواد بعد ازدواج برم سر کار .از 7 صبح تا 3 ظهر اونم 5 روز هفته .خیلی خسته میشم . درسته ارشد دارم ولی الان سی سالمه و از اینهمه وقتی که برا درس خوندن و کار گذاشتم خستهام. الان پشیمونم که چرا شرط نامزدمو برا کار کردن قبول کردم. اون میگه دوس داره زنش کار کنه چون باعث سربلندی و افتخاره براش و مرتب منو تشویق میکنه برا دکتری و پیدا کردن یه کار بهتر.راستش بعضی موقع به سرم میزنه نامزدیمو به هم بزنم و منتظر خواستگاری باشم که ازم نخواد کار کنم. به نظر شما چکار کنم؟
چه سؤال خوبی!
متشکرم با طرح این سؤال، کمک کردید من مبحث بسیار مهمی را باز کنم.
دو سؤال بسیار مهم برای من مطرح شده است:
1- اگر شما نمیخواستید بیرون از خانه کار کنید و درآمد داشته باشید، چرا لیسانس و فوق لیسانس گرفتید؟
2- چرا خسته میشوید هفته ای سی ساعت کار کنید؟ من متوجه نمیشوم چرا یک دختر جوان به این زودی خسته میشود. آیا بیماری جسمانی یا روحی دارید؟
هدف از دانشگاه رفتن، آماده شدن برای محیط کار است. هدف از کار کردن، کسب درآمد و وجهه اجتماعی است. آی پدر و مادرها! وقتی دخترتان را به دانشگاه میفرستید، یعنی دارید او را برای کار کردن آماده میکنید. آی خانمها! وقتی دارید ادامه تحصیل میدهید، یعنی دارید خود را برای کار کردن و کسب درآمد آماده میکنید. وگرنه دلیلی ندارد، عمر و پول خود را صرف دانشگاه رفتن کنید.
تعداد کمی از آدمها بقدری عاشق علم و دانش هستند، که هدف اصلی زندگیشان "دانایی" است. اینجور آدمها هم نیازی به گرفتن مدرک ندارند. با عشقی عجیب در رشته مورد علاقه خود، کسب علم و تجربه میکنند.
البته بعضی از خانمها دوست دارند در خانه بمانند و به کدبانوگری بپردازند، زیرا عاشق کدبانوگری هستند. خیلی هم عالی. هرکس میتواند انتخابهای خودش را داشته باشد. آنها کدبانوهایی درجه یک هستند. مربای خانگی، ترشی خانگی، غذاهای رنگ و وارنگ، خیاطی، بافتنی، مهمانداری، از همه مهمتر فرزندآوری و تربیت فرزند را به شکلی عالی به عهده میگیرند.
ولی دختری که تا سی سالگی درس میخوانده، نمیتواند مدعی شود دوست دارد همیشه در خانه بماند و خانه داری درجه یک است. این فکر برای آدم پیش میآید که شاید او دوست ندارد مسئولیت پذیر باشد. شاید دوست ندارد وظایف اجتماعی و انسانیاش را انجام بدهد. شاید احساس میکند نامزدش وظیفه دارد همه هزینه زندگی را فراهم کند.
ببین گلم، دختری که فوق لیسانس دارد، نشان داده مغزش گرد نیست، دنده چپش کم نیست، حق دارد و میتواند پا به پای مردها درس بخواند. حالا چرا خودتان را از حق درآمد داشتن و پول درآوردن محروم میکنید؟ بالاخره از نظر شما زن و مرد برابر هستند یا زنها کمترند؟
شما میخواهید نامزدیتان را بهم بزنید؟ در مورد این مسئله نمیتوانم اظهار نظر کنم. شاید دلایل دیگری برای این کار دارید، ولی در مورد مطالبی که گفتم خوب فکر کنید و با خودت روراست و صادق باشید.