خشم و عصبانیت یک احساس طبیعی است. هر انسانی می تواند و باید بتواند خشمگین بشود. ولی آنچه مهم است مدیریت کردن خشم است. گفتم مدیریت کردن، نگفتم سرکوب کردن و قورت دادن خشم.
اجازه بدهید از اول شروع کنم:
خشم یکی از احساسات طبیعی بشر است و نشان می دهد چیزی اشکال دارد و ما را ناراحت می کند. مثل روشن شدن چراغ روی داشبورت اتومبیل، نشان می دهد ایرادی وجود دارد.
باید بتوانید خشم خود را احساس کنید. کسانی که آموزش دیده اند خشمگین شدن کار بدی است، خود را بی حس می کنند. چیزی در زندگی شان ایراد دارد که آنها احساس عصبانیت می کنند، ولی دست روی دست گذاشته اند و اجازه داده اند آن مطلب همه زندگی شان را فرابگیرد. حتی به خود اجازه نمی دهند که عصبانی بشوند.
افسردگی بیشتر اوقات نشانه خشم سرکوب شده است. کسانی که برای درمان افسردگی درمان های موثر مشاوره ای می گیرند، یک دوره خشم جنون آمیز را تجربه می کنند و پس از آن هم از خشم و هم از غم راحت می شوند، صاف و شفاف می گردند.
کسانی که بی جهت گریه می کنند، جان کار کردن ندارند، زود دلخور می شوند، هیچ هدف و آرزویی ندارند، در واقع خشمی بزرگ را ته دل خود چال کرده اند. آنها خشم را مثل یک آتش فشان پنهان کرده اند و روی آن نشسته اند که مبادا فوران کند. به همین علت دیگر انرژی و توانی برای کارهای خلاقانه ندارند. مگر آدم چقدر جان دارد هم جلوی فوران یک آتش فشان را بگیرد و هم زندگی کند؟ امکان ندارد!
پس خشم خود را حس کنید. قبول کنید که خشمگین هستید. خشم سرخ رنگ است. بسیار قوی و توفانی است. در ناف (چاکرای سوم) مثل آتش سوزان حس می شود. تنوره می کشد وبالا می آید. از گلو (چاکرای پنچ) به شکل فریاد خارج می شود. به همین دلیل وقتی عصبانی هستید شبیه اژدها می شوید! (قابل توجه صمیم! با آن توصیف دقیق و زیبایش از خشم)
گفتم که خشم را حس کنید، ولی نگفتم آن را روی آدم های دیگر بریزیدها!
خشم را حس کنید و به شکلی منطقی انرژی آن را از بدن و ذهن خود خارج کنید.
خشم چیز خوبی است، اگر از انرژی آن خوب استفاده کنید. آدمی که هیچوقت عصبانی نمی شود و شما مطمئن هستید هرچه بکنید، او با شما خوش رفتار است، یک اشکالی در کارش هست. آدم ضعیفی است. آدم سالم عصبانی می شود و اگر از حد و حریمش عبور کنید، حق تان را کف دست تان می گذارد. البته آدمی که معتاد به عصبانیت است، آدم بیماری است. او کسی است که همیشه با قلدری، بی ادبی و تهدید کردن می خواهد به خواسته های خود برسد. همنشینی با چنین کسی آدم را بیمار می کند. اگر چنین همنشینی دارید، او را از فهرست دوستان تان خط بزنید و دور و برش نچرخید. اگر در حال حاضر امکان حذف او از زندگی تان نیست، خیلی مراقب خودتان باشید. زیرا خشم مسری است. مبادا که خودتان هم مثل او کج خلق و تند خو بشوید. مجال هایی برای شاد کردن خود پیدا کنید. اگر سطح انرژی خود را حفظ کنید، بزودی یا این آدم عصبانی از زندگی تان خارج می شود و یا یاد می گیرد با خشم خود کنار بیاید. شما وظیفه ندارید بیماری خشم او را تسکین بدهید. این مشکل خود اوست. ولی شما وظیفه دارید مراقب خودتان باشید.
پیشنهاد می کنم این محصول آموزشی را تهیه کنید
خداحافظ خشم!