و
میخواهم در مورد دو نفر از شاگردان کلاس هدف سال قبل صحبت کنم: مریم و منیژه
هر دو نفر روز دوشنبه، بیخبر از دیگری و به صورت جداگانه به مطبم سر زدند تا خبرهای عالی خود را به گوشم برسانند .
یکی یکی برایتان تعریف میکنم :
مریم، یک خانم مجرد آرشیتکت، در کلاس هدف، در مورد رویای خود برای تاسیس یک شرکت صحبت کرد. میگفت: «یک بار تا دم تاسیس شرکت رفتم، ولی به علت مرگ ناگهانی پدرم، همه زندگیام بهم ریخت. الان هم هربار به تاسیس شرکت فکر میکنم، وحشت برم میدارد که مبادا یکی دیگر از عزیزانم از دست برود ...»
یک شرطی شدن غیرمنطقی که باعث وحشت و درجا زدن او شده بود .
امسال به من خبر داد نه تنها شرکت خود را تاسیس کرده، بلکه قرارداد دومین پروژه کاریاش را نیز بسته است. به علاوه ماشین هم خریده.ای جاااااااااااااااااااااااانم... با چه ذوقی هم میگفت، این دختر مهربان خوش قلب .
منیژه، متاهل است و پسری نوجوان دارد. وضع مالی همسرش هم الحمدالله عالی است. او از بیکاری و احساس بیهودگی به جان آمده و سر از کلاس هدف درآورده بود. پس از کلاس هم یک جلسه، فقط یک جلسه مشاوره خصوصی موفقیت دریافت کرد. میگفت: «از بس در این پاساژ و آن پاساژ خرید کردهام، حالم بهم میخورد. دلم میخواهد آدم مفیدی باشم. دلم میخواهد کاری انجام بدهم. ولی همه به من میگویند که شوهرت پولدار است، برای چه کار کنی؟ ولی خودم میدانم که من نیاز دارم یک کاری انجام بدهم .»
من به او گفتم در او ذوق زیباشناسی میبینم. در او عشق به لباس و پارچه و طرح و رنگ میبینم. به او گفتم: «شیک پوشی تو کم نظیر است و من روزی را میبینم که برند شخصی تو در ایران یک برند معروف و پرطرفدار باشد.» منیژه گریه کنان از مطبم رفت. چنان هق هق میکرد که ترسیدم در راه منزل تصادفی چیزی بکند .
امسال با کارت دعوت به شوی لباسش به مطب آمد. سال گذشته در رشته طراحی لباس تحصیل کرده و از صد نمره، ۹۹ گرفته است. سال آینده بورسیه یک دوره در ایتالیا به او تعلق میگیرد. او یک برند تاسیس کرده و چند روز دیگر اولین نمایشگاه خود را برگزار خواهد کرد .
منیژه آدمی متفاوت از سال گذشته است. چندین سال جوانتر به نظر میآید. همه صورتش لبخند و نشاط است. میگوید: «انگار برای این کار خلق شدهام. چنان شاد و خوش هستم که هیچ چیز ناراحتم نمیکند .»
مریم جون، منیژه جون به هردوی شما تبریک میگویم. شما باعث افتخار من هستید. بزرگترین پاداش یک معلم، درخشش و موفقیت شاگردانش است. من روز دوشنبه دو پاداش بزرگ دریافت کردم. خدا را شکر .
و این خبری است که سه هفته پیش به دستم رسید:
سلام گیس گلاب جون من دکتری قبول شدم. علوم اعصاب شیراز. Neuroscience
نویسنده این خبر خوش، نجمه است. کسی که در مرتب شدن این سایت و استفاده راحت آن دارد به من کمک می کند. این نجمه، با آن نجمه آرشیتکت فرق می کندها. نجمه جون، خانم دکتر عزیزم، تبریک می گویم: )