سفر من و آقای شوشو به کوش آداسی به پایان رسید. چه سفر خوبی... روز اول من مدام به آقای شوشو میگفتم: «مرا نیشگون بگیر تا مطمئن بشوم که بیدارم.»
شما میتوانید نوشته و فیلم سفرنامه را از اینجا تهیه کنید.
متأسفانه روز آخر هرچه خوشی بود از دماغمان درآمد. از ساعت دوازده ظهر پنجشنبه از هتل خارج شدیم، ساعت پنج صبح جمعه سوار هواپیما شدیم!!! خودتان حال و روز ما را وقتی به تهران رسیدیم، تصور کنید. آژانسیها اعلام میکنند سفر شما هفت روز و شش شب است. بعد یک روز کامل شما را در خیابان چرخ چرخ میدهند. جانمان از دهانمان درآمد. امروز حتماً به آژانس تلفن و اعتراض میکنم.
ولی چه مناظری ... چه امکاناتی ... در واقع ما ایرانیها نباید به جایی مثل کوش آداسی سفر کنیم، چون دریای خزر و خلیجفارس را داریم. ما کشوری پر آفتاب و دریاهایی زیبا داریم. مگر این که بخواهیم از شهر باستانی افسوس بازدید کنیم.
من فکر میکردم میتوانم هر روز عکسی، مطلبی به سفرنامه اضافه کنم. ولی صد رحمت به اینترنت زغالی خودمان. اینترنت هتل که گویا با سنگ چخماق کار میکرد !
امروز آخرین فرصت تخفیف و پیشخرید سفرنامه است. یادتان که هست؟
چند نکته برای عزیزانی که قصد دارند به کوش آداسی سفر کنند:
۱- حتما در مورد فاصله هتلتان تا ساحل و شهر سوال کنید.
۲- حتما در مورد روز آخر سفر از آنها بپرسید. شاید به نظر آژانسیها ۲۸ ساعت بیخوابی پس از هفت روز خوشی، حق مسلم ماست!
۳- یاد من بکنید... من عاشق کوش آداسی شدم...