شنیده بودم فیلم «طبیب» El Medico در مورد ابنسیناست. باذوق و شوق به تماشای آن نشستم. وقتی در فیلم عنوان شد ابنسینا جراحی آب مروارید را به شاگردانش آموزش میداده و او بزرگترین حکیم دنیاست، قلبم مالامال شادی شد. البته تا جایی که میدانم رازی، جراحی کاتاراکت را ابداع و تدریس کرده است. بهر صورت، آوازه دانش عظیم ابنسینا باعث شد جوانی انگلیسی با هزار مصیبت خود را به اصفهان برساند و علمآموزی را نزد حکیم آغاز نماید.
کمکم جهت فیلم از تقدیر و تحسین ابنسینا عوض شد. آن شاگرد خیالی، بیماری آپاندیست را کشف کرد و با برش مک برنی، پادشاه را تحت عمل جراحی قرار داد. در طول جراحی، ابنسینا سینی دارو به دست، کنار آن انگلیسی ایستاده بود و با حیرت تماشا میکرد.
· در واقعیت بیماری آپاندیست در قرن هجدهم توسط جان هانتر توصیف و معرفی شد.
· اولین جراحی آپاندکتومی حدود نیم قرن پس از آن، یعنی اواسط قرن هجدهم، انجام شد که چندان موفقیتآمیز نبود.
· بیهوشی در قرن نوزدهم ابداع شد.پیش از ابداع بیهوشی، انجام جراحی شکمی تقریباً غیرممکن بود؛ زیرا جراحیها باید بسیار سریع انجام میشد. یک جراح خوب، ظرف سی ثانیه یک پا را قطع میکرد! پا را روی شانهاش میگذاشت، کارد بلندی در دست میگرفت و با یک حرکت گرداگرد، پا را قطع میکرد. بعد روی زخم، آهن داغ میگذاشت. ولی جراحی داخل شکمی وقتگیر است و نیاز به دقت فراوان دارد. انجام جراحی داخل شکمی، بدون بیهوشی، عضلات شکم کنار نمی روند و رودهها به داخل حفره شکمی برنمیگردند، هیهات است.
· حتی پس از ابداع بی هوشی باز هم جراحی داخل شکمی رونقی نداشت؛ زیرا عفونتهای جراحیهای داخل شکمی، کشنده بود و هیچ جراحی رغبت نداشت جراحی داخل شکمی انجام بدهد. در اواسط قرن نوزدهم، جوزف لیستر استریل کردن وسایل جراحی را ابداع کرد و میزان عفونت در جراحی کاهش پیدا کرد.
· با وجود رعایت استریلیتی حین جراحی، تا وقتی فلمینگ در قرن بیستم آنتی بیوتیک را کشف نکرده بود، انجام جراحی داخل شکمی مصیبت بزرگی بود، زیرا عفونت پس از جراحی، کشنده بود.
· برش مک برنی در قرن بیستم ابداع شد.
· خلاصه آن که آپاندیسیت در قرن هجدهم شناخته شد، ولی در قرن بیستم روش جراحی بیخطر فعلی آن ابداع و متداول گشت.
یعنی من از شدت خالیبندی این فیلم، دهنم باز مانده بود.
پس از اتمام این جراحی محیرالعقول توسط شاگرد خیالی و انگلیسی، ابنسینا با خوردن زهر خودکشی کرد و تمام نوشتههایش را به راب کول، شاگرد انگلیسی اشت سپرد تا آنها را کامل کند!!! حق هم داشت. باید هم از شدت حسادت دق میکرد و خودش را میکشت!
طبق روایت این فیلم، کتاب «قانون» که تا قرن هفدهم در دانشگاههای طب اروپا تدریس میشد، در واقع نوشته یک انگلیسی است که لطف کرده خرده دانش ابنسینا را تکمیل کرده است! جل الخالق! یعنی اگر مرا کارد میزدی، خونم درنمیآمد.
اگر سینماگران ما به جای فیلم ساختن در مورد مردان دوزنه، طلاق و دعواهای خانوادگی، یک فیلم سینمایی ماندگار در مورد بزرگان ایرانی، از جمله ابنسینا بسازند، چه میشود؟ چرا ما بزرگان خود را به دنیا معرفی نمیکنیم؟ چرا اجازه میدهیم تاریخ کشورمان با این شدت تحریف بشود؟
اندر دل من هزار خورشید بتافت آخر به کمال ذرهای راه نیافت
شعر از ابنسینا، طبیبی که فیلسوف، منجم، سیاستمدار و شاعر بود...