روی مبل قرمز و برزگ خانه مان جلوی تلویزون نشستهام و دارم سریال تماشا میکنم. از خودم میپرسم مردم پیش از اختراع فیلم و تلویزیون چطوری خودشان را سرگرم میکردند؟ شبهای طولانی پاییز و زمستان چگونه طی میشد؟
ما با تماشای فیلمها با قهرمان فیلم، همذات پنداری میکنیم. ماجراهای او را تجربه میکنیم. چیزهای زیبایی که او دیده، میبینیم، جاهای زیبایی که او رفته، مشاهده میکنیم. ما زندگی مان را با تماشای فیلم و سریال، رنگی میکنیم. قبلاً مردم چطوری زندگی میکردند؟ چطوری قدری نمک به روزهای زندگی خود میزدند؟
بعد فکر میکنم مردم چطور بدون برق، آب لوله کشی، اتومبیل و و و... زندگی میکردند؟ من قبلاً چطور بدون کامپیوتر و اینترنت و موبایل زندگی میکردم؟ البته من هنوز هم میتوانم بدون موبایل زندگی کنم. بیشتر اوقات روز، موبایلم سایلنت است و افراد مشخصی آن هم در زمانهای معینی به من دسترسی دارند ولی زندگی بدون تلفن، اینترنت و کامپیوتر برایم غیرقابل تصور است.
من زندگی بدون برق و آب لوله کشی و تلفن را تجربه نکردهام. به همین دلیل طبیعی است که نمیتوانم زندگی را بدون آنها تصور کنم. ولی تا سی سالگی کامپیوتر و اینترنت نداشتم و الان نمیتوانم زندگیام را بدون آنها تصور کنم. چه ساده به تکنولوژی عادت میکنیم. عجیب است.
در پاییز و زمستان سروتونین خون پایین میآید، تا آدمها آرام بگیرند و زیاد فعالیت نکنند. چرا؟ چون در روزگار گذشته، منابع غذایی در پاییز و زمستان محدود بود. چند وقت است غذا در بیشتر نقاط دنیا فراهم است؟ پدر من که قحطی را به خاطر دارد. چند وقت است ما کشاورزی را رها کردهایم و جزو پیچ و مهرههای زندگی شهری شدهایم؟ پدر پدربزرگ من کشاورز بود. مادرمادربزرگم شاغل نبود.
یعنی تا دو سه نسل قبل در خانواده ما، آدم ها کشاورز بودند و به گرسنگی کشیدن در زمستان عادت داشتند. به همین دلیل هنوز مغز ما باور دارد در پاییز و زمستان باید گوشه ای بخزد و کمتر حرکت کند. وگرنه ممکن است از گرسنگی بمیرد.
زندگی مدرن و شهرنشینی در تمام روزهای سال برای ما غذا فراهم کرده به علاوه لازم است همه روزهای سال کار کنیم. اما نژاد بشر دویست هزار سال است روی زمین زندگی میکند و مغز قدیمی ما، مراقب ماست. مغز قدیمی هنوز می ترسد اگر آدم در زمستان زیاد تحرک داشته باشد، ممکن است بمیرد.
هووووووووه! مغز انسان چقدر پیچیده و شگفت انگیز است.
به سؤال اول پست برمی گردم: قبلاً مردم بدون تلویزیون و فیلم چطوری سر میکردند؟