بخش چهارم را اینجا بخوانید
اولین مطلبی که در حسابداری یاد گرفتم مرا کاملاً شوکه کرد. مهمترین فرمول حسابداری این است :
داراییها مساوی است با بدهیها بعلاوه سرمایه
داراییها یعنی آنچه ما داریم .
بدهیها یعنی آنچه به دیگران بدهکاریم .
سرمایه یعنی آنچه به صاحبان سرمایه تعلق دارد .
هوووووووه! دارایی یعنی آنچه «ما» داریم و سرمایه یعنی آنچه «صاحبان سرمایه» دارند . همین جمله بخوبی نشان میدهد علم حسابداری برای کارمندان ساخته شده تا حساب و کتاب پول دیگران را نگه دارند. اگر من به عنوان صاحب کسب و کار میخواستم این فرمول مهم را بنویسم، حتماً میگفتم :
سرمایه یعنی داراییها منهای بدهیها
ظاهراً هر دو فرمول یکی است ولی بخوبی تفاوت دیدگاه را نشان میدهد .
من از کتاب «پدر پولدار، پدر فقیر» یاد گرفتهام آخر هر ماه، همه داراییها و بدهیهایم را یادداشت کنم. این دو عدد را هم از هم کم کنم تا بفهمم سرمایه فعلیام چقدر است. برای مثال من هنوز همه قیمت دفترم را نپرداختهام. ظاهراً من یک دفتر دارم، ولی در واقع بخشی از این دارایی، هنوز بدهی است. پس سرمایه من کمتر است .
حسابداری، عجب علم ظریفی است. چه درایتی پشت آن نهفته است. حسابداری دوبل (یا حسابداری دوطرفه) در قرن پانزدهم میلادی توسط یک اسقف باهوش طراحی شده است: لوکا پاچیولی. ظاهراً آن موقع کلیسا ثروتمندترین نهاد دنیا بوده و برای جمع آوری مالیاتها به یک سیستم حسابداری نیاز داشته است. اسقف پاچیولی، نابغه است! البته مطمئناً او حدس نمیزده سیستمی که ساخته تا این اندازه پیشرفته شود .
روزهای جمعه پنج ساعت کلاس داشتیم. معلم خوبی هم داشتیم. او تجربه خوبی داشت و با علاقه تدریس میکرد. ما فقط سه تا شاگرد بودیم و معلم از ما خیلی راضی بود. میگفت یکی از کلاسهای استثنایی او هستیم که موقع تمرین اینقدر متمرکز و سرحالیم. ظاهراً در بقیه کلاسها، شاگردان موقع تمرین حل کردن، چرت میزدند و موقع تدریس، خمیازه میکشیدند. او میگفت از تدریس به ما سه نفر لذت برده است .
من از یاد گرفتن حسابداری راضی هستم. از معلممان هم خیلی خیلی راضی هستم. اگر کسی در رودهن بخواهد حسابداری یاد بگیرد، حتماً توصیه خواهم کرد پیش ایشان برود، ولی کلاً حسابداری به شیوه بسیار دشواری آموزش داده میشود. باید روش سادهتر و مناسبتری برای آموزش حسابداری ابداع شود. حسابداری نباید این هم سخت و غامض باشد. اصلاً! پول، موضوع روزمره ماست و همه ما باید بتوانیم حساب و کتاب پولمان را نگه داریم.
چرا علم حسابداری را اینهمه پیچیده کردهاند؟ برای مثل تراز اختتامی و تراز اختتامیه دو مبحث کاملاً جداگانه و متفاوت هستند، ولی ظاهراً فقط یک «ه» تفاوت دارند. در حالیکه تفاوت تراز اختتامی و تراز اختتامیه مثل تفاوت ماهی با کفش است! معلم بیچاره ما دو هفته داشت همین مفهوم را در کله شاگردان فرو میکرد. ما فقط سه نفر بودیم و من مطمئن هستم دست کم یک نفر از ما سه نفر هنوز هم متوجه نشده تفاوت تراز اختتامی با تراز اختتامیه چیست !
نگه داشتن حساب و کتاب پول و اجناس، خیلی خوشمزه است، چرا به نحوی دردناک تدریس میشود؟ به نظر من چون حسابداران، صاحبان سرمایه نیستند. هر درآمد و هزینه از نظر آنها فقط یک ثبت دردناک است. در حالیکه از نظر صاحب کسب و کار، درآمد شیرین است و بدون هزینه، درآمدی بدست نمیآید، پس آن هم شیرین است .
برای حسابدار خوب بودن، لازم است طبق تیپشناسی Disc شخصیت Conscientiousness داشته باشید. به همین دلیل شخصی شبیه به من نمیتواند شغل حسابداری داشته باشد. کاش دانشجویان قبل از ورود به دانشگاه حسابداری یک تست شخصیت انجام بدهند. اگر این شغل مناسب تیپ شخصیتی آنها نیست، سراغ این رشته نروند و اگر مناسب آنهاست خیالشان راحت باشد که درآمدی عالی و موقعیتی فوق العاده در انتظار آنهاست. متاسفانه اگر حسابداری مناسب تیپ شخصیتی حسابداران نباشد، انجام آن بسیار دردناک خواهد شد .
ادامه دارد