زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1395/08/02 09:04

بازار بزرگ، رستوران نایب، کافه نادری، روزی پر از نوستالژی

صدای مخملین مؤذن، در فضای مسجد پیچیده است. لب حوض نشسته‌ام، کنار گلدان پر گل. نمازگزاران، برای وضو گرفتن، جلوی شیر حوض صف کشیده‌اند. بیشترشان سرتاپا سیاه پوشیده‌اند. محرم است دیگر. ولی بعضی جوانک های رنگی پوش، با شلوار جین پاره پاره مد روز و کوله پشتی به دوش هم در صف وضو جا دارند. پیشنماز مسجد، روحانی جوان، عمامه سیاه بر سر، وارد مسجد می‌شود. چشمانم را می‌بندم و می‌گذارم کلمات اذان، روحم را نوازش بدهد.

 

الله اکبر

الله اکبر

الله اکبر

الله اکبر

اشهد ان لا اله الا الله

اشهد ان لا اله الا الله

اشهد ان محمداً رسول‌الله

اشهد ان محمداً رسول‌الله

.

.

.

آواز ملکوتی اذان، قلب آدم را می‌لرزاند.

 

لب حوض، کنار دستم، خانمی هم سن و سالم نشسته است. روپوش آبی، روسری و ساق سیاه پوشیده و یک کیف سرخابی به دست دارد. تپل است. بزک مختصری روی صورتش هست. حلقه ازدواج به دست ندارد. کنار پای من پنج کیسه خرید قرار دارد، ولی او کیسه خریدی به همراه ندارد. من منتظر همسرم هستم. ولی او اینجا چه می‌کند؟

 

آقایی برای وضو گرفتن به حوض نزدیک می‌شود. کت خود را درمی آورد و ظاهراً نمی‌داند با آن چه کند. خانم تپله، پیشنهاد می‌کند کت را برای او نگه دارد. پس از این که کت را از دست آن آقا گرفت، صورتش بکلی قرمز می‌شود. سرش را از شرم پایین می‌اندازد. بیشتر کنجکاو می‌شوم که او دم مسجد چه می‌کند. آن آقا وضو می‌گیرد و کنار خانم تپل می‌نشیند و جوراب‌هایش را می‌پوشد. کت را می‌گیرد و می‌رود. بقیه نمازگزاران، موقع وضو گرفتن، کت را روی شانه‌شان می‌اندازند و هیچ مشکلی برای کت ندارند. پس از وضو گرفتن هم جوراب‌ها را در جیبشان قرار می‌دهند. کنار ما نمی‌نشینند. فضولی‌ام حسابی گل کرده است.

 

چهارچشمی آن دو نفر را پاییده بودم، ولی هیچ مطلب مشکوکی ندیدم. فقط مهربانی ساده آن خانم و بی دست و پایی معمولی یک آقا. دوست تپلم که صورت مهربان و دوست داشتنی داشت، موقع ترک آنجا، با محبت از من خداحافظی می‌کند. در طول همان چند دقیقه نسبت به او احساس محبت پیدا کرده‌ام. خانم مهربانی است. باز از خودم می‌پرسم: چرا او آنجا نشسته بود؟ ای بابا! چقدر گیر می‌دهی؟! شاید مدتی در بازار چرخیده و خسته شده بود. می‌خواست چند دقیقه خستگی در کند. در بازار هم غیر از حیاط مسجد، جایی برای استراحت نیست. کاش زودتر آقایی به زندگی‌اش وارد شود. زن مهربانی است. همسر خوبی می‌شود.

 

همسرم، نماز فرادا خوانده و برگشته است. بارها را برمی داریم و به سمت رستوران نایب راه می افتیم. خیال داشتم تنها به بازار بیایم، ولی همسرم همراهم آمد. از صبح به من اطلاع داد قرار است علاوه بر بازار، برای او کاپشن، برای من پالتو، برای حمام، دوش و جامسواکی بخریم. آخر سر به دفتر او در تهران برویم تا او سندی را امضا کند. نفسم از شنیدن این برنامه زیادی مفصل بند آمد، ولی چیزی نگفتم. من خیال داشتم فقط یک قلم جنس بخرم و سبکبار برگردم، ولی تا الان پنج کیسه بزرگ جنس خریده‌ایم و هن هن کنان راه می‌رویم.

 

بازار را دوست دارم. نبض تپنده تهران است. دالان‌های باریک، بوی خاص آن، قیل و داد باربرها، شلوغی، اجناس متنوع و چشم از دیدنشان سیر نمی‌شود. بازار رفتن برای من یعنی سفر در زمان و برگشتن به صدها سال پیش. بخش کوچکی از بازار را می‌شناسم و تر و فرز در آن پیش می‌روم، ولی بقیه بازار برای من مثل معماست.

 

یک روز مثل تسئوس، شجاعانه وارد لابیرنت پیچ در پیچ بازار خواهم شد و هیولا مینوتوس را شکست خواهم داد. شاید بتوانم پشم طلایی را غنیمت بگیرم. سرم را تکان می‌دهم و از رؤیا به واقعیت برمی گردم. وسط جمعیت گیر کرده‌ایم. باربرها راه بند آورده‌اند. همه داد می‌زنند و اعتراض می‌کنند می‌زنند، ولی داد و فریادشان دوستانه است، از روی خشونت نیست. انگار با داد زدن، راه بندان زودتر باز می‌شود. مثل بوق زدن مکرر ماشین‌ها در ترافیک!

 

در رستوران نایب، پشت میز که نشستیم، پسر پیشخدمت را صدا می‌زنم و می‌پرسم: "شما مسئول میز ما هستید؟" جواب او مثبت است. یک اسکناس پنج هزار تومانی کف دستش می‌گذارم. ماست و خیار می‌خوریم. چه خوشمزه است. قدری ماست به در ظرف یک بار مصرف چسبیده. در ظرف را لیس می‌زنم. بعد با نگرانی اطرافم را نگاه می‌کنم تا ببینم کسی متوجه شده یا نه.

 

پسرک نفری یک دیس غذا جلوی ما می‌گذارد. لیموی تازه و یک بشقاب بادمجان سرخ کرده اضافی هم می‌آورد. همسرم با خوشحالی سرش را به چپ و راست تکان می‌دهد و آواز می‌خواند: "بالو خوشحاله! بالو خوشحاله!" بالو، خرس بامزه و شکموی کارتون کتاب جنگل است. همسرم اسم خودش را بالو گذاشته است. من ته چین مرغ گرفته‌ام و همسرم کباب کوبیده. غذاها را با هم شریک می‌شویم. همسرم می‌خواهد باقی مانده غذا را با خود برداریم. می گویم:

  • این همه بار داریم. بعلاوه می‌خواهیم دنبال کاپشن تو برویم. یک ظرف چرب و چیلی را دنبال خودمان بکشیم که چه شود؟

 

او قبول می‌کند، ولی موقع برگشتن غرغر می‌کند و بهانه آن غذای خوشمزه را می‌گیرد. چرا من یاد نمی‌گیرم دهانم را ببندم و در مورد غذا نظر ندهم. طفلک بالو... از غذای خوشمزه‌اش جدا شد...

 

در بازار کویتی‌ها، خیلی زود کاپشن مورد نظر همسرم را پیدا می‌کنیم. خوشبختانه برنامه خرید در همین جا پایان یافته است. هر دو از خستگی از پا افتاده‌ایم. دلمان می‌خواهد به خودمان بستنی جایزه بدهیم. در مسیر بستنی فروشی، عطر قهوه مدهوشمان می‌کند. همسرم می‌گوید: کافه نادری نزدیک است.

 

شش تا کیسه سنگین به دست داریم. البته بیشتر بارها دست آقای شوشو است، ولی خب... سهم من از بارها، برایم سنگین است. تا به کافه نادری برسیم، جان به سر می‌شوم. ولی وارد شدن به کافه، خستگی را از تنم می‌گیرد. . یک فنجان کاپوچینوی اعلا، یک برش کیک شکلاتی غیراعلا و خشک می‌خورم. همسرم لیموناد می‌نوشد. کافه نادری را دوست دارم. رنگ سبز بدریخت دیوارها، پرده‌های ارغوانی افتضاح و صندلی‌های داغان آن هم نمی‌تواند مرا از دوست داشتنش باز دارد. به محض ورود به کافه نادری انگار یهو پرت می‌شوید به 90 سال پیش. کافه نادری- تأسیس 1306  آنجا که هستم هر لحظه انتظار دارم صادق هدایت، جلال آل احمد، سمین دانشور یا نیما یوشیج را در حال نوشیدن قهوه ببینم.

 

سوار مترو می‌شویم. دو خط عوض می‌کنیم و بالاخره به ماشین می‌رسیم. ماشین را دم ایستگاه مترو پارک کرده بودیم. کمرمان درد گرفته، کف پاهایمان ساب خورده، نفسمان بند آمده است، ولی روز خوبی بود. خریدهای خوبی داشتیم، غذاهای خوشمزه‌ای خوردیم، هوا پاییزی و عالی بود، از همه مهمتر با هم همدل و همراه بودیم. سپاس...

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

madam

عالی بودگل

پاسخ
Z_saeideh

سلام و وقت بخير گيس گلابتون عزيزم
خوش به حالتون من خيلي غبطه ميخورم به شما و همه زن و شوهرايي كه ميتونن با هم بيرون برن و خريد كنن و اوقات تنهايي داشته باشن،
من و همسرم با دو تا كوچولوي ٤/٥ و ١/٥ ساله ساكن شهري كه از خانواده هامون دوريم و كسي رو نداريم كه براي نگهداري بچه ها حمايتمون كنه، ما هيچ وقت نميتونيم خودمون دو تا با هم بيرون بريم!

پاسخ
kafshghermezi

چه نوشته ی لذیذی!
همیشه با خوندن این پستا فکر می کنم کسی که این قلم شگفت انگیز رو داره یعنی چه مسیری رو تو زندگیش رفته چه سفری چه کتابی چه تجربه های نابی جمع شده ن که برآیندش همچین انرژی مثبتی میشه!
امیدوارم منم یک روز مثل شما انسان مثبت و تاثیرگذاری بشم :)

پاسخ
گیس گلابتون

مرسی عزیزم...

پاسخ
فرزان جونی محمدی

سلام .چقدر زیبا نوشتین انگار اونجا بودمرویا

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
Here you can buy Louis Vuitton Bags Replica : Top 5 Tips For Designer Handbag Care Handbags are fashion accessories that women cannot do without. Anytime a woman goes out, she almost always carries a handbag or purse the woman's to carry personal items she need like makeup, credit cards, cash, cellular phones, different items. Women always locate it fun to fit their handbags with the outfits potentially they are wearing. A number of handbag styles to select from which makes shopping for handbags a truly fun and exciting experience. A woman should have at least three handbag styles to complement them her outfits and here're the three best handbag styles every single woman should have. Tote: A tote is often a stylish good reputation a carry-all bag, in order to mention be wrongly identified as a cloth shopping designer handbag. Totes are recognized for transporting larger items that would not ordinarily fit best suited handbag, regarding gym clothes, yoga mats, tennis shoes, newspapers, magazines, and pad-type electronic equipments. Totes also are actually excellent travel items since a good deal can be sandwiched in just. A Clutch handbag is really a small, rectangular evening bag that comes without a handle. If people use carried in your hands and is small, providing room as well as the a woman's small personal items. Women would only carry makeup and other little things in the clutch handbag which can either be casual or chic in kind. These handbags are meant in order to use during formal functions as well as in the days or weeks. They are very convenient to carry because in addition to size additionally come regarding elegant blueprints. Secondly, since handbags include many categories, you ought to choose one that a majority of fits you. The categories of handbags that may get choose are clutch, hobo, tote, wristlet, satchel and shoulder tote. Also, you have to that the handbag you decide can accommodate your should receive. Contact the handbag's manufacturer directly to make sure that specific functions. For example, when the handbag looks appealing, however many details are questionable, such as the color, the manufacturer will give you the chance to confirm if they ever released a handbag of that style. It is actually important to try to to your research on what the handbag you have opted should be similar to. If you have any nearby boutique or department store that carries the handbag you want, you should really be visiting of which. Take along a checklist. even perhaps print out the photos throughout the eBay listing to tote around. If you're plus-sized, go plus-sized as well. Forget cute and diminutive. You are not this proportions-wise; why when your handbag be otherwise? A limited tote, even though it's the loveliest designer handbag to ever grace a catalogue, will only make seem like a truck. Work with your size and work with your bag by going for totes which wider than the regular hobo bag. It's also a choice to get bags with short or medium-length ties. On the online market place you get to see regarding designs too as combinations which include the latest any way you like trends. Acquire to compare the products too before ordering. For happen opt for to buy more than one handbag, almost certainly that may never get a gigantic discount from a wholesaler besides free shipping too. personal handbag, fake designer, fashion handbags, lighter handbag
cartier schmuck replica deutschland van cleef replica Bvlgari B.ZERO1 replica fake bvlgari ring bracelet love Cartier replique cartier love ring replica cartier trinity ring replica cartier love bracelet replica cartier love bracelet replica 1:1 juste un clou replica cartier bracelet replica fake chanel shoes replique louboutin replica gucci shoes louis vuitton wallet replica louis vuitton wallet replica replica louis vuitton wallet replica louis vuitton backpack Bolsos Louis Vuitton outlet louis vuitton sling Bag replica dior replica replica louis vuitton luggage louis vuitton backpack replica louis vuitton duffle bag replica louis vuitton Pochette replica replica louis vuitton wallet replica handbags australia Cartier dupe Armband replica louis vuitton Pochette replica louis vuitton replica men fake louis vuitton gürtel replica handbags in usa replica borse louis vuitton louis vuitton neverfull replica replica borse louis vuitton louis vuitton turkei online chanel tasche fake fake louis vuitton backpack chanel shoes replica louis vuitton imitazioni Best Fake Jordan 1 chanel replica chanel replica replica chanel backpack Fendi Peekaboo replica Sac goyard pas cher sac hermes pas cher Sac chanel pas cher chine imitation sac hermes imitazioni louis vuitton louis vuitton hat replica sac dior pas cher chine imitation louis vuitton fake louis vuitton wallet louis vuitton shoes replica louis vuitton wallet replica fake louis vuitton wallet replica louis vuitton m40780 replica louis vuitton wallet