من مراسم و سنتهای ایرانی را دوست دارم. نه به خاطر ایرانی بودن و شعارهای توخالی ما "فرزند کوروش هستیم" و از این دست حرفها. من مراسم و سنتهای ایرانی را دوست دارم چون هماهنگ با عوض شدن فصل و چهره زمین است. تجربه به من نشان داده هرچه با زمین و طبیعت هماهنگتر باشم، حال و روز خوشتری دارم. من چهارشنبه سوری را خیلی خیلی خیلی دوست دارم. البته چهارشنبه سوریهایی که در زمان کودکیام برگزار میشد:
تمام مردم محله در کوچه و خیابان بودند
با تاریک شدن هوا، بوتهها را روشن میکردند
از روی آتش میپریدیم و آواز میخواندیم: سرخی تو از من، زردی من از تو
مادربزرگها با جارو دختران و پسران دم بخت را از خانه بیرون میکردند!
چادر گل گلی به سر میانداختیم و با قاشق و کاسه دم در خانهها میرفتیم. زنگ در را میزدیم و آنقدر قاشق را به کاسه میکوبیدیم تا میآمدند و کاسههایمان را با آجیل، آب نبات، شکلات و گاهی پول خرد پر میکردند
نیت میکردیم و فال گوش میایستادیم. در کنج تاریکی میایستادیم و یواشکی حرف مردم را میشنیدیم. اگر در میان صحبتهای کلماتی مثل "بله! مبارکه!" میشنیدیم، میدانستیم نیتمان برآورده میشود
پسران جوان "کوزه" روشن میکردند. نمیدانم چه بود، ولی کوزه را روی زمین مینشاندند و فتیلهاش را آتش میزدند. آنگاه هزاران جرقه از آن بیرون میجست و ما را انگشت به دهان میگذاشت
خاطرم هست در یک مراسم رسمی و دولتی، هیزمها را به اندازه دو برابر قد آدم روی زمین چیده بودند. هیزمها را آتش زدند. آتش تا پنج شش متر زبانه میکشید. تعدادی موتورسوار تعلیم دیده از روی آتش میپریدند و مراسم آکروباتیک اجرا میکردند
عاشق آن چهارشنبه سوریهای قدیمی هستم.
پس از ازدواج، یک بار مهمانی چهارشنبه سوری را در خانه – باغ والدینم برگزار کردم. پشیمان شدم و دیگر چنین کاری نخواهم کرد:
- خانه – باغ پر از گرد و خاک بود و باید آن جا را تمیز میکردیم. پدر و پسر حاضر نبودند در نظافت کمک کنند. وای... چه روز بدی بود. خدا را شکر که دیگر از این رفتارهای ناشایست در خانهمان نداریم.
- من سالاد الویه و آش رشته پخته بودم. چای و شیرینی هم تهیه کرده بودم. قرار بود هریک از مهمانها ظرف غذایش را همراه بیاورد تا سفره رنگینتر شود. (قابلمه پارتی یا پات لاک) فقط دو خانواده غذای مأکول به همراه آوردند. یکی کالباس خشک و بدمزهای آورد که خودشان هم حاضر نبودند بخورند و دیگران... بگذریم... متعجبم از این همه ناکدبانوگری بعضی خانمهای ایرانی. یکی از مهمانها دست بچهاش را گرفته بود. این طرف و آن طرف میرفت و میپرسید: چی بدم این بچه بخوره؟ دلم میخواست بگم: همان غذای آت و آشغالی که آوردی ما بخوریم! یعنی خودت هم میدونی غذایت قابل خوردن نیست؟ یک دقیقه فکر نکردی قرار است بچه خودت چی بخوره؟
- دو تا از بچههای مهمانان، روزگار ما را سیاه کردند. ما را کتک زدند. وسایل را شکستند. والدینشان هم که انگار نه انگار...
- من در دو تا از اتاق را بسته بودم، متاسفانه بعضی مهمانان بی اجازه درها را باز کردند و داخل اتاقها شدند. حتی وقتی از آنها خواهش کردم از اتاق خارج شوند، اهمیت ندادند. آیا تصور میکردند خانه پدرم، ارثیه آنهاست و آنها صاحبخانه اند؟ نمیدانم.
- یکی از مهمانها در آتش افتاد!
- یکی از مهمانها به عقاید مذهبی دیگری توهین میکرد و کوتاه هم نمیآمد.
- باز هم بگویم؟!
مهمترین دلیل من برای برگزار نکردن مهمان چهارشنبه سوری، همان برخورد بشدت ناشایست پدر و پسر بود، ولی رفتار ناخوشایند مهمانان هم باعث شد از معاشرت با آنها صرف نظر کنم.
آداب شرکت کردن در مهمانی:
- به موقع بیایید. اگر 30-15 دقیقه دیر بیایید اشکالی ندارد، ولی زود نیایید. اصلاً و ابداً!
- وقتی قرار است مهمانی پات لاک باشد، با صاحبخانه هماهنگ کنید چه غذایی بیاورید تا همه غذها یک جور نباشد. از جان و دل مایه بگذارید. اگر دوست ندارید در پات لاک شرکت کنید و انتظار دارید وقتی به مهمانی میروید، صاحبخانه غذا پختن برای سی نفر را به تنهایی به عهده بگیرد، خب... دعوت را قبول نکنید. پات لاک یکی از شیوههای عالی برای مهمانیهای بزرگ است. بهتر است کم کم به آن عادت کنید. من این متن را از وبلاگ آشپزخانه برداشتم:
متاسفانه ما ایرونی ها ازونجا که همه مدله زندگی رو سخت میکنیم . مهمونی دادنمون هم عذابه الیم هست. ولی ازونجا که عدهای مثل من مهاجرت کردند تا مدل جدیدی از زندگی رو تجربه کنند پس باید پذیرفت که آنچه این ممالک دیگر دارند که باعث تسهیل زندگی است باید یاد گرفت و پذیرفت ۱۰۰ در صد. اونم بیچون و چرا.
خب از دلایلی که ما ایرونی ها میخوایم وقتی مهمونی میدیم و تموم عذاب الیم رو به جون بخریم آینه که ثابت کنیم که از هر انگشتمون ۱۲۰ تا هنر میچکه!!!! و در نتیجه چشممون کور و کمرمون رو میشکنیم تا یه میز ازین سر تا اون سر بچینیم و به همه بگیم بیا مال مفت خودت رو دار بزن و بخور ببین من چقدر هنرمندم!!!!! و واقعیت اینکه البته و صد البته دست پخت همگان خوب نیست !!!!
خب برم سر اصل مطلب در ممالک غربی، و قتی مهمونی میدن اکثراً یک غذا۰ دسر . سالاد. شیرینی. غذای اصلی) هرکی با خودش میاره و به پات لاک مرسومه. میزبان باید فضای خونه اشو به این کار اختصاص بده مجبور نیست که یک عالم هم غذا بپزه! پس اگر و فقط وقتی که هدف گردهمایی و از نوع چشم درآوردن و منم منم نیست میتوانید از دوستان خود بخواهید که هریک غذا و یا دسری برای مهمونی شام یا ناهار شما بیاورند و شما رو از خیل عظیم پول و جون و وقت صرف کردن نجات دهند.
- در برگزاری مهمانی کمک کنید. فکر نکنید در مهمانی قرار است لم بدهید و دستور بدهید. همکاری کنید تا به همه از جمله صاحبخانه خوش بگذرد.
- مواظب بچههایتان باشید. شما و فقط شما مسئول بچههای خود هستید. برای بچههایتان اسباب بازی بیاورید. مراقب آنها باشید. قبل از شرکت در مهمانی آداب شرکت در مهمانی را به فرزندان خود بیاموزید. اگر بچهها از کنترل خارج شدند، مهمانی را ترک کنید. مردم که گناه نکردهاند شما بچه دارید! بچه شما عزیز است، برای خودتان عزیز است. قرار نیست خانه را روی سر صاحبخانه خراب کند.
- کارهای خطرناک نکنید. برای مثال وقتی نمیتوانید از روی آتش بپرید، خب... عزیز دل! نپرید! چرا سایر مهمانان را زهره ترک میکنید؟
- اگر در اتاقی بسته است، بی اجازه در را باز نکنید و به حریم خصوصی صاحبخانه احترام بگذارید.
- به موقع مهمانی را ترک کنید. مهمان عزیز است به شرط آن که به موقع بیاید و به موقع برود. وقتی همه مهمانها مهمانی را ترک کردند، شما جاخوش نکنید. صبر صاحبخانه حدی دارد.
- اگر وسیلهای را شکستید، حتماً جبران کنید.
- با سایر مهمانها مؤدب باشید. مسائل سیاسی و مذهبی از حساسترین و چالش برانگیزترین مسائل هستند. در مهمانیها در مورد سیاست و مذهب صحبت نکنید. از بیماریها و بدشانسیها و بدبختیهای خود حرفی به میان نیاورید. به تنبک هر که دست بزنید، هزار آوای آه و ناله برمی خیزد. پشت سر دیگران غبیت نکنید. آدم به مهمانی میرود که دلش باز شود، نه این که یک من برود و صد من برگردد.
خب... من دیگه مهمانی چهارشنبه سوری و پات لاک برگزار نخواهم کرد، ولی کاش یکی مرا دعوت میکرد. قول میدهم مهمان خوبی باشم...