زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1396/03/18 11:14

آنچه بر ما گذشت...

روز چهارشنبه ساعت یازده یازده و نیم صبح، یکی بر سر خودم می‌زدم، یکی بر سر وبینار و یکی بر سر مقاله‌های مجله راز که موبایلم به صدا درآمد. من وقتی کار می‌کنم، برای این که حواسم پرت نشود و بتوانم کاملاً روی کارم تمرکز داشته باشم، موبایلم را سایلنت یا فلایت می‌کنم. آن روز نمی‌توانستم موبایل را قطع کنم، چون با دست اندرکاران برگزاری وبینار در تماس بودم. بله... جانم برای شما بگویم که موبایل زنگ زد. جواب دادم. آقای شوشو بود. یک جمله گفت:

  • داعش به ایران حمله کرد...

     

    دلم پیچ خورد. حالت تهوع پیدا کردم. دست و پایم سست شد. ضعف کردم. به زحمت گفتم:

  • چی؟؟؟
  • بخدا راست میگم. به حرم امام حمله کرده‌اند. مجلس را اشغال کرده‌اند. تیر بسته‌اند به مردم. با نارنجک خودشان را منفجر می‌کنند.

 

قلبم داشت توی دهنم می‌آمد. کارها را رها کردم و شروع کردم به جستجو در گوگل و یافتم... کاش نمی‌یافتم. سرم بقدری درد گرفته بود که انگار یکی داشت با پتک بر سرم می‌کوبید. از اضطراب شروع کردم به راه رفتن در دفتر. راه رفتن که نه! داشتم دور دفتر می‌دویدم. به بچه دوره جنگ بگویی داعش حمله کرد؟ من یک بار شنیده بودم عراق به ایران حمله کرد و هشت سال تنم لرزیده بود. حالا با شنیدن جمله داعش به ایران حمله کرد، تمام خاطرات ترسناک و تلخ جنگ یکباره در سرم فلاش بک زد.

 

بعد ایستادم. چند نفس عمیق کشیدم. ضربان قلبم را آرام کردم. سردرد را از سرم بیرون راندم. به خودم گفتم: فکر کن این آخرین فرصت نوشتن تو است. پس بنویس. با گام‌های لرزان به پشت لپ تاب برگشتم. موبایل را فلایت کردم و فقط نوشتم. نوشتم و نوشتم و نوشتم و نوشتم. مقاله را نوشتم. پاورپوینت وبینار را برای چندمین بار مرور کردم. چند بار متن سخنرانی را تکرار کردم تا دقیقاً یک ساعت طول بکشد. نه کمتر و نه بیشتر. سپس با موسسه میزبان وبینار تماس گرفتم و با آنها اجرای وبینار را تمرین کردم.

 

پس از تمام این کارها، دوباره اخبار را نگاه کردم. تمام شده بود. جسدها را تماشا کردم. ویرانی‌ها را دیدم. وحشت را بو کشیدم. تازه به خودم اجازه دادم گریه کنم... تازه به خودم اجازه دادم مویه کنم. وطنم... پاره تنم...

 

صبح پنجشنبه با آرامش وبینار را برگزار کردم. به اضطراب اجازه ندادم حتی یک لحظه، سرزمین ذهنم را اشغال کند. قرار بود از 9:30 تا 10 صبح آزمایش کنیم که همه به وبینار دسترسی داشته باشند و اشکالی نباشد. اتفاقاً اشکالی هم پیش آمد که  20 دقیقه‌ای طول کشید تا برطرف شود. من سر ساعت ده صبح وبینار را شروع کردم. تا یازده حرف زدم. نیم ساعت آخر به سؤال و جواب گذشت. دوستان سؤالات خوبی پرسیدند و خیلی خوب همکاری کردند. خوشبختانه سؤالات خارج از موضوع نداشتیم.

 

 من فایل صوتی وبینار 60 دقیقه تا اعتماد به نفس را بزودی ویرایش می‌کنم و در سایت قرار می‌دهم. وقتی فایل صوتی آماده شد، اگر قبلاً در وبینار ثبت نام کرده‌اید، با نام کاربری و رمز عبورتان وارد سایت فروشگاه شوید و از همان صفحه وبینار فایل صوتی را دانلود کنید. آماده شدن فایل صوتی را با ایمیل، کانال تگرام و اینستاگرام اطلاع می‌دهم. اگر هنوز در وبینار ثبت نام نکرده‌اید، الان می‌توانید فایل صوتی را پیش خرید کنید، چون الان تخفیف دارد.

 

راستی ... من یادم رفته بود تجربه وبینار قبلی را در سایت قرار بدهم. نوشته بودم ها، ولی در سایت نگذاشته بودم. خواندن آن خالی از لطف نیست. بفرمایید:

 

تجربه وبینار 12 سؤال مهم خانم‌های مجرد:

در چند وبینار شرکت کرده بودم. وبینارها ، وطنی هم نبودند، دلار پرداخت کردم و در آنها شرکت نمودم. تجربه بسیار خوبی بود. مطالب خوبی یاد گرفتم. اگر خیال داشتم حضوری در همایش شرکت می‌کردم، باید هزار دلار هزینه همایش، بلیت هواپیما، هزینه اقانت در هتل را می‌پرداختم. و البته معلوم نبود بتوانم  ویزا بگیرم و خیلی مطالب دیگر. اما من با پرداخت 50 تا صد دلار توانستم در محضر اساتید نازنینی باشم. چند وقت بود حسابی به فکر برگزاری وبینار بودم. از اول امسال (سال 1395) دارم انواع و اقسام سرویس‌های ارائه وبینار را امتحان می‌کنم. بالاخره دل به دریا زدم و با یکی قرارداد بستم، ولی نگران بودم که وبینار خوبی از آب درمی آید یا خیر.

 

دو هفته قبل از برگزاری وبینار قرارداد بستم. سایت آنها را بارها و بارها زیر و رو کردم ولی نمی‌فهمیدم قرار است چطوری وبینار را مدیریت کنم. وقتی قرارداد بستم گفتند با شما تماس می‌گیریم و راهنمایی می‌کنیم. چند روزی گذشت و خبری از تماس نشد. چند بار تماس گرفتم که بالاخره ‌گفتند اول باید پاورپوینت بفرستی تا بتوانیم راهنمایی کنیم. ظرف نیم ساعت پاورپوینت ساختم و ارسال کردم و دوباره تماس گرفتم. باز هم گفتند خودمان تماس می‌گیریم.

 

به این ترتیب یک هفته گذشت و من می‌خواستم در سایت برگزاری وبینار را اعلام کنم، ولی خودم نمی‌دانستم چی به چیست. چهارشنبه التماس کردم راهنما را برایم بفرستند تا بتوانم آگهی را ارسال کنم. آن روز پنج بار تماس گرفتم. ساعت هفت شب به من قول دادند پنجشنبه صبج راهنما را بفرستند. و این بار واقعاً راهنما را فرستادند. ولی من با دوستان حلقه هدف کلاس داشتم. بعد از کلاس باید همراه همسرم به تهران می‌رفتم. ده شب به خانه رسیدم. جمعه هم باید به تهران می‌رفتم، به همین دلیل تا دو صبح داشتم روی سایت کار می‌کردم تا آگهی ثبت نام در وبینار آماده شود. جمعه چنان حال زاری داشتم که به هفت جد خودم و وبینار و سایت سرویس دهنده فحش می‌دادم.

 

از شنبه ثبت نام می‌کردم، ولی باز هم نمی‌دانستم قرار است چطوری وبینار را مدیریت کنم. بالاخره سه شنبه پنل مدیریت را به من دادند و آدرسی در تلگرام که مرا پشتیبانی کند. ظرف یک ساعت اتاق وبینار را آماده کردم و با پشتیبان تلگرام تماس گرفتم. وقتی پشتیبان بررسی کرد و دید خودم اتاق را چیده‌ام، حسابی تعجب کرد و تبربک گفت. من دلم به پشتیبان گرم شد. نمی‌دانم یک پشتیبان داشتم یا چند تا. خانم بودند یا آقا. ولی پشتیبان را بسیار دوست داشتم. یک حضور بی نام، بی جنسیت، بدون سن، بدون صورت، ولی برای من شد یک خاطره عالی. چهارشنبه چند بار با آقای شوشو اتاق وبینار را بررسی کردیم. آقای شوشو گفت نور کم است.

 

میز من پشت به پنجره بود و صورتم تاریک می‌شد. میز را جابجا کردم، سیم کشی کردم، چراغ نصب کردم، جای شما خالی نباشد که پدرم درآمد! ولی باز هم نور خوب نبود. یک طرف صورتم برق می‌زد و طرف دیگر در تاریکی گم می‌شد. عاقبت به خاطر آوردم نور طبیعی بهترین یاور عکاسان و فیلمبرداران آماتور است. دوباره میز را حابجا کردم و آن را جلوی پنجره قرار دادم.

 

صبح بیدار شدم دیدم هوا بارانی است. دو نگرانی برایم پیش آمد:

  • نور طبیعی آنقدر که دلم می‌خواست نورانی نبود
  • معمولاً با بارش دو قطره باران، برق و اینترنت قطع می‌شود

 

قبل از شروع وببنار باز هم با آقای شوشو هماهنگ کردم. قرار بود وبینار ساعت ده و نیم آغاز شود. من از ساعت ده داشتم همه چیز کنترل و بازکنترل می‌کردم. این وسط چند تا دوستان بسیار علاقه مند در اتاق وبینار حاضر شده بودند. من می‌خواستم در مورد نور، رنگ لباس، مقدار آرایش، رنگ روسری و چیدمان اتاق با آقای شوشو مشورت کنم، ولی جلوی این دوستان نمی‌شد. خواهش می‌کردم اتاق را ترک کنند. آن‌ها می‌رفتند و چند تا دیگر وارد می‌شدند. وقتی همایش داریم هم همینطور است. همیشه سیت کم دو یه نفر خیلی زود می‌آیند. من و همکارانم داریم این طرف و آن طرف می‌دویم و جلوی آنها خجالت می‌کشیم. من از میزان نور که خیالم راحت شد دیگر بی خیال رنگ رنگ لباس و روسری و آرایش شدم. بسم الله گفتم و آغاز کردم.

 

وبینار خوبی بود. پشتیان لحظه به لحظه همراه ما بود و کمک می‌کرد. سرویسی که انتخاب کردم برای اینترنت ایران مناسب بود. تصویر شفاف بود و صدا عالی. قطعی و تأخیر  هم نداشت. نیم ساعت آخر به سؤال و جواب گذشت. من به نوبت میکروفن شرکت کنندگان را باز می‌کردم تا بتوانند سؤال خود را بپرسند. برگزاری وبینار تجربه شیرینی بود. دلم می‌خواهد مرتب وبینار برگزار کنم.

 

 

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

شاینا

من هم از شنیدن اخبر حملات تروریستی و کشته شدن هموطنان بی گناهم به گریه افتادم و حتی بیمار شدم. بعد متوجه شدم که نه تنها تروریست ها بلکه دو طراح و فرمانده این عملیات هم کشته شده و به سزای خود رسیده اند.
اما بعد تصمیم گرفتم از تلخی این اتفاق برای خودم بکاهم تا بهبود پیدا کنم. با بیمار شدن من هموطنان زنده نمی شدند و داعش از بین نمی رفت. یکی از کارهایی که کردم این بود که یک شعر طنز با الهام از مهد کودک برای داعشی های انتحاری ساختم :
داعشیا بادکنکند
دست بزنی می ترکند.
ایرانیا شیرند
مثل شمشیرند

پاسخ
rahimehh

سلام.ممنون از نوشته هاتون.واقعا دلم داشت می پکید و همش می گفتم کی این وبینار بگذره باز گیس گلابتون برامون بنویسه.

چند روزی هست که آزمونم رو دادم و الان لب تاپ رو اوردم تا محصول هدفگذاری رو گوش کنم. و وبلاگ چالش شادی خودم(http://chalesheshadi.blogfa.com) رو هم بلاخره به روز کردم.امیدوارم بتونم قدم به قدم به هدفهام نزدیک تر بشم.دارم سی ساله می شم و احساس می کنم بعضی قسمت های چرخ زندگیم حسابی نیاز به تعمیر دارن.امیدوارم با این محصول بتونم شروع کنم و نوشتن در وبلاگ رو هم ادامه بدم چون محرک خیلی خوبی هست...

پاسخ
Firuze

خسته نباشید خانم دکتر
حال و روز ما هم با شنیدن خبر حمله به مردم حسابی به هم ریخت ، درست گفته اند که دو نعمت هستند که قدرشان مجهول است سلامتی و امنیت
خدای بزرگ پشت و پناه مردم ایران و تمام دنیا باشد ان شالله

پاسخ
گ

انشاالله

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
Here you can buy Louis Vuitton Bags Replica : Top 5 Tips For Designer Handbag Care Handbags are fashion accessories that women cannot do without. Anytime a woman goes out, she almost always carries a handbag or purse the woman's to carry personal items she need like makeup, credit cards, cash, cellular phones, different items. Women always locate it fun to fit their handbags with the outfits potentially they are wearing. A number of handbag styles to select from which makes shopping for handbags a truly fun and exciting experience. A woman should have at least three handbag styles to complement them her outfits and here're the three best handbag styles every single woman should have. Tote: A tote is often a stylish good reputation a carry-all bag, in order to mention be wrongly identified as a cloth shopping designer handbag. Totes are recognized for transporting larger items that would not ordinarily fit best suited handbag, regarding gym clothes, yoga mats, tennis shoes, newspapers, magazines, and pad-type electronic equipments. Totes also are actually excellent travel items since a good deal can be sandwiched in just. A Clutch handbag is really a small, rectangular evening bag that comes without a handle. If people use carried in your hands and is small, providing room as well as the a woman's small personal items. Women would only carry makeup and other little things in the clutch handbag which can either be casual or chic in kind. These handbags are meant in order to use during formal functions as well as in the days or weeks. They are very convenient to carry because in addition to size additionally come regarding elegant blueprints. Secondly, since handbags include many categories, you ought to choose one that a majority of fits you. The categories of handbags that may get choose are clutch, hobo, tote, wristlet, satchel and shoulder tote. Also, you have to that the handbag you decide can accommodate your should receive. Contact the handbag's manufacturer directly to make sure that specific functions. For example, when the handbag looks appealing, however many details are questionable, such as the color, the manufacturer will give you the chance to confirm if they ever released a handbag of that style. It is actually important to try to to your research on what the handbag you have opted should be similar to. If you have any nearby boutique or department store that carries the handbag you want, you should really be visiting of which. Take along a checklist. even perhaps print out the photos throughout the eBay listing to tote around. If you're plus-sized, go plus-sized as well. Forget cute and diminutive. You are not this proportions-wise; why when your handbag be otherwise? A limited tote, even though it's the loveliest designer handbag to ever grace a catalogue, will only make seem like a truck. Work with your size and work with your bag by going for totes which wider than the regular hobo bag. It's also a choice to get bags with short or medium-length ties. On the online market place you get to see regarding designs too as combinations which include the latest any way you like trends. Acquire to compare the products too before ordering. For happen opt for to buy more than one handbag, almost certainly that may never get a gigantic discount from a wholesaler besides free shipping too. personal handbag, fake designer, fashion handbags, lighter handbag
cartier schmuck replica deutschland van cleef replica Bvlgari B.ZERO1 replica fake bvlgari ring bracelet love Cartier replique cartier love ring replica cartier trinity ring replica cartier love bracelet replica cartier love bracelet replica 1:1 juste un clou replica cartier bracelet replica fake chanel shoes replique louboutin replica gucci shoes louis vuitton wallet replica louis vuitton wallet replica replica louis vuitton wallet replica louis vuitton backpack Bolsos Louis Vuitton outlet louis vuitton sling Bag replica dior replica replica louis vuitton luggage louis vuitton backpack replica louis vuitton duffle bag replica louis vuitton Pochette replica replica louis vuitton wallet replica handbags australia Cartier dupe Armband replica louis vuitton Pochette replica louis vuitton replica men fake louis vuitton gürtel replica handbags in usa replica borse louis vuitton louis vuitton neverfull replica replica borse louis vuitton louis vuitton turkei online chanel tasche fake fake louis vuitton backpack chanel shoes replica louis vuitton imitazioni Best Fake Jordan 1 chanel replica chanel replica replica chanel backpack Fendi Peekaboo replica Sac goyard pas cher sac hermes pas cher Sac chanel pas cher chine imitation sac hermes imitazioni louis vuitton louis vuitton hat replica sac dior pas cher chine imitation louis vuitton fake louis vuitton wallet louis vuitton shoes replica louis vuitton wallet replica fake louis vuitton wallet replica louis vuitton m40780 replica louis vuitton wallet