از وقتی به رودهن آمدهام، تفریحاتم به مطالعه کتاب، دیدن فیلم و آشپزی محدود شده است. البته محدودیتی نیست چون همین سه تا دنیایی است برای خودش. در این پست و دو پست آینده خیال دارم در مورد این سه سرگرمی بنویسم:
- آشپزی خلاقانه
- تماشای فیلم
- مطالعه کتاب
این پست در مورد ماجراهای من و آشپزخانهام است. من هر روز آشپزی میکنم تا غذای گرم و تازه داشته باشیم. در آشپزی روزانه، غذاهای سادهای میپزم تا بتوانم بسرعت آنها را آماده کنم، ولی در اوقات فراغتم، در دنیای جادویی آشپزی غرق میشوم و سعی میکنم هر بار غذای جدیدی بپزم. اینها آخرین تجربیات من هستند:
آشپزی با جوپرک و طرز تهیه oatmeal:
آقای شوشو قدری سرماخورده بود. میخواستم برای او سوپ جو بپزم، ولی فرصت نبود جو را خیس بدهم و از این قرتی بازیها. به همین دلیل برای اولین بار در عمرم از جوپرک استفاده کردم. چه سوپ خوبی شد! به نظرم چیزی از سوپ جوی معمولی کم نداشت. خیلی هم سریع پخت. در اینترنت جستجو کردم تا ببینم با جوپرک میتوانم چه غذاهایی درست کنم و به یک دستور صبحانه عالی رسیدم. امتحانش کردم، محشر است. اینجا مینویسم شاید شما هم دوست داشته باشید:
این صبحانه باید از شب قبل آماده شود. داخل یک ماگ، جوپرک ریختم (تقریباً نصف ماگ را پر کردم) نصف قاشق چایخوری دارچین، چند تا کشمش، کمی گردوی خرد شده. سپس ماگ را با شیر پر کردم. این معجون را داخل یخچال قرار دادم. صبح یک قاشق چایخوری شکر به آن اضافه کردم. یامی یامی! آنقدر خوشمزه بود که تا شب داشتم مزهاش را در خاطرهام مرور میکردم. چقدر هم خوب سیر میکند. تا موقع ناهار شکمم کاملاً سیر بود. اسم این صبحانه oatmeal است. البته آقای شوشو ازش خوشش نیامد. خب... ذائقهها با هم تفاوت میکند، ولی من عاشقش شدم. یک چیزی شبیه کورن فلکس است، با شیرینی کمتر و مقویتر و خوشمزهتر!
تیرامسو:
یک روز تیرامیسو درست کردم، ولی خوب نشد. فکر کنم رسپی اش خوب نبود. وگرنه بیسکوییت و خامه و پنیر خامهای که باید خوشمزه شود. لابد یک قلقی دارد که بلد نیستم. سایتهای آشپزی به زبان فارسی زیاد است ولی من فقط به هانی شف و الی گولو اعتماد دارم. می دانم تمام دستورات را واقعاً امتحان کردهاند و صحیح است. کیک ساده و مرغ مجلسی شف طیبه را هم خیلی دوست دارم. متاسفانه دستورات آشپزی بقیه سایتها، خوب نیست. شاید هم من هنوز سایتهای خوب را پیدا نکردهام.
پختن کوفته:
تا به حال کوفته نپخته بودم و تصمیم داشتم شانسم را برای پختن کوفته بیازمایم. از سایت الی گولو دستور پخت کوفته را برداشتم. جمعه ساعت شش صبح بیدار شدم. گوشت چرخ کرده و سبزی را از فریزر بیرون تا یخشان باز شود. جمعه بود و دلم میخواست حسابی بخوابم. بنابراین دوباره به رختخواب برگشتم و تا ده صبح خوابیدم. وقتی بیدار شدم، پس از صرف صبحانه، من و آقای شوشو آستینها را بالا زدیم و کوفتهای پختیم، چهل ستون و چهل پنجره. همیشه میترسیدم کوفته وا برود و در آخر کار به جای کوفته، مشتی برنج و سبزی شل و ول گیرم بیاید. ولی دستور الی گولو عالی است. کوفته سفت و خوشمزه شد. خوشمزهترین کوفتهای که در عمرم خوردهام. الی گولوجان، متشکرم برای دستورهای عالیات. پس از پایان پختن کوفته، دیدم کمی از سبزی باقی مانده. سه تا تخم مرغ داخلش زدم، با گردو خردشده، نمک، فلفل، زردچوبه. این مایه را داخل روغن داغ ریختم. دادا! کوکوسبزی آماده شد!
پختن نان کشمشی:
همان روز نان کشمشی هم درست کردم. پودر آماده را خریده بودم. پودر آماده شیرینی و کره و تخم مرغ را قاطی کردم. کف سینی فر کاغذ روغنی انداختم و با قاشق مایه شیرینی را روی سینی فر ریختم. ده دقیقه بعد، آقای شوشو گفت: پخته!
- نپخته
- پخته
- به نظرم نپختهها
- چرا پخته
شیرینی را درآوردم. هنوز کمی خام بود، ولی ما همه را یک لقمه چپ کردیم!
آن روز، سه تا غذا پختم: کوفته، کوکو سبزی و نان کشمشی، اما حواسم بود هر بار فقط یک غذا درست کنم. حواسم بود ظرفها شسته شود (آقای شوشو همه ظرفها را شست) و اجاق گاز را تمیز. در فاصله پختن غذاها به اندازه کافی استراحت کردم و سپس سراغ پختن غذای بعدی رفتم.
وقتی دیگ را با ملاقه هم میزنم یاد دخمههای هاگوارتز می افتم و کلاس کیمیاگری هری پاتر. یک دفترچه آشپزی دارم که رسپی های محبوبم و نتایج آشپزی را در آن مینویسم. وقتی دفترچه آشپزیام را ورق میزنم، یاد کتاب کیمیاگری شاهزاده دورگه می افتم. خلاصه این که من در آشپزخانه خانهمان، خوش میگذرانم، ماجراجویی میکنم و در عالم خیال در راهروهای مرموز هاگوارتز قدم میزنم.