زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1397/04/10 12:02

قلب ویانا چیست؟

یکی از طرح‌های سنتی کشور پرتغال، طرح «قلب ویانا» است. پرتغالی‌ها صدها سال زیر سلطه مسلمانان مراکشی بودند، به همین دلیل اشکال عربی، در تار و پود سنت‌های آن‌ها تنیده شده است. قلب ویانا به صورت گردنبند، گوشواره، دستبند و ... عرضه می‌شود. این لینک یکی از سایت‌های آنلاین است که به طور اختصاصی جواهرات با طرح قلب ویانا را ارائه می‌دهد.

https://www.portugaljewels.com/en/34-heart-of-viana

 

وقتی یک دختر پرتغالی به دنیا می‌آید، مادربزرگش یک قلب ویانا به او هدیه می‌دهد. این اولین هدیه طلایی یک دختر پرتغالی است. زنان پرتغال عاشق هدیه نخستین خود هستند. اولین زن پرتغالی که با او ملاقات کردم، یک قلب ویانا به من هدیه داد و مرا به صورت افتخاری یک «زن پرتغالی» نامید. آن شب یکی از بهترین شب‌های سفر ما به پرتغال بود:

 

چند برگ از سفرنامه پرتغال:

 

پنجشنبه 22 فوریه 2018

صبحانه هتل تا ساعت ده سرو می‌شد. تقریباً 15 دقیقه به ده مانده توانستیم از خواب بیدار شویم. دست و رو شسته و نشسته، دوان دوان خود را به غذاخوری رساندیم. غذاخوری هتل ساده، تمیز بود با غذاهای متنوع و خوشمزه. قهوه اسپرسو، لاته و کاپوچینو، چای و شیر گرم و سرد، سه نوع غلات صبحانه، یک مدل پنیر ورقه‌ای، پنج نوع شیرینی که صد البته پاستاناتل جزو آن بود. سالاد میوه، سه مدل نان، املت تخم مرغ، بیکن، سوسیس، لوبیای پخته، کره، مربا، ماست میوه‌ای، آب پرتقال.

 

من برای ارضای حس کنجکاوی‌ام معمولاً روزهای اول از همه غذاهای هتل کمی  می‌خورم. روزهای آخر به خوردن غلات صبحانه و یک فنجان قهوه رضایت می‌دهم. آن روز از همه خوراکی‌ها چشیدم. خوب بود. دوست داشتم.

 

پس از صرف صبحانه، همسرم با مدیرعامل یکی از شرکت‌های پرتغالی تماس گرفت. آن‌ها برای صرف شام از ما دعوت کردند. خب... تا شب چه کار کنیم؟ من لیست دیدنی‌های تاریخی لیسبون را به همسرم نشان دادم. او به هیچ‌یک علاقه نداشت. مراکز خرید را جستجو کردم. از نزدیک‌ترین به هتلمان آغاز کردیم، دو سه تا مرکز خرید رفتیم که چنگی به دل نمی‌زدند. در گوگل عبارت بهترین مرکز خرید لیسبون را جستجو کردم و یافتم: مرکز خرید کریستف کلمب Centro Clombo . آن روز دو سه ساعتی پیاده‌روی کردیم.

 

قدم زدن در شهرها را دوست دارم. لیسبون شهر زیبایی است. بیشتر ساختمان‌های شهر سفید بود و سقف‌ها سفالی به رنگی نارنجی تیره. ولی آپارتمان‌های چسبیده بهم رنگارنگ بود: لیمویی، آبی، سبز کمرنگ با بالکن‌ها و پنجره‌های خاص معماری پرتغال. هوا آفتابی بود و لطافت بهاری داشت. حتی بعضی درختان غرق شکوفه بودند. زمستان و شکوفه؟ بعدها فهمیدیم این آب و هوای عالی و بهاری در ماه فوریه کاملاً نادر است. حسابی شانس آورده بودیم.

 

مرکز خرید کلمبو، مرکز خرید بزرگی بود. پرتغالی‌ها می‌گویند برای خرید کردن زیادی بزرگ است، ولی ما که به مراکز خرید عظیم دوبی عادت داریم، فوری عاشق آنجا شدیم. از بس راه رفته بودیم خسته، تشنه و گرسنه بودیم. فودکورت آنجا عالی بود. عالی... نه سر داشت و نه ته! انواع و اقسام خوراکی‌ها. اول نفری یک میلک شیک مک دونالد به بدن زدیم و سرحال آمدیم. سپس همه غرفه‌ها را در جستجوی غذای دلخواهمان تماشا کردیم. من تصمیم داشتم غذای پرتغالی بخورم. غذای دلخواهم را در بشقاب خانمی یافتم. بدون رودروایستی سراغ او رفتم و پرسیدم آیا این غذا پرتغالی است؟ پاسخ مثبت بود. گوشت بره به بزرگی یک بشقاب که کاملاً سرخ شده بود. یک تخم مرغ نیم بند هم روی آن بود همراه با سیب زمینی سرخ کرده. همسرم یک نوع غذای مدیترانه‌ای انتخاب کرد: مرغ تکه تکه شده و سبزیجات.

 

کارکنان غرفه غذای مدیترانه‌ای گفتند صاحب رستوران یک ایرانی به نام مهدی است. کارت ویزیت او را به ما دادند که با او تماس بگیریم. نمی‌دانم تماس بگیریم بگیم چی؟! ما با تشکر کارت ویزیت را گرفتیم و بعد به سطل زباله روانه کردیم. غذا بسیار خوشمزه بود. غذای هر دو نفرمان 17 یورو شد. کمی مغازه‌ها را زیر و بالا کردیم. حسابی خسته شده بودیم. همسرم می‌خواست پیاده به هتل برگردد، ولی من زیر بار نرفتم. گفتم: مترو! مترو! مترو! بالاخره همسرم کوتاه آمد و حاضر شد سوار مترو شود.

 

در ایستگاه مترو باید بلیتمان را شارژ می‌کردیم که بلد نبودیم. من از دو تا دختر خانم جوان پرسیدم. آن‌ها هم با کمال میل ما را راهنمایی کردند. دفعات بعدی دیگر بلد بودیم از دستگاه بلیت بخریم یا شارژ کنیم، ولی باید دو نفری بلیت می‌خریدیم. یک نفر مطلب را می‌خواند. یک نفر پول می‌ریخت. آن یکی کارت را می‌گذاشت، دیگری دکمه را می‌زد! روزهای آخر بالاخره مهارت پیدا کردیم و می‌توانستیم به تنهایی بلیت بخریم.

 

در بازگشت به هتل به سوپر مارکت رفتیم و قاقالی خریدیم. آب، تمشک، بلوبری، بیسکوییت. من تا آن موقع بلوبری نخورده بودم و برای چشیدن این میوه بی تاب بودم.

 

 پائولو، میزبان آن شب ما، پیام داد که کد لباس «بدون کراوات» است. همسرم سوییت شرت و شلوار ورزشی پوشید و راه افتاد. بی خیال! گفته کراوات نبند، نگفته که با لباس ورزشی به رستوران بروی! به زحمت او را راضی کردم کت و شلوار بپوشد. پائولو با پیامک پرسید: غذای گوشتی دوست دارید یا غذای دریایی. من که برای خوردن خرچنگ و صدف دندان تیز کرده بودم، فوری پاسخ دادم: غذای دریایی. همسرم هم گفت: باشه من هم میگو می‌خورم.

 

پائولو و همسرش جوآنا با پورشه مدل 2018 دنبال ما آمدند. زوجی همسن و سال ما. پائولو پوستی روشن، چشم‌های سبز، شکمی بسیار بزرگ، سری طاس و لبخندی مهربان و بزرگ داشت. جوآنا باریک و کوتاه با پوست تیره رنگ، با سرعت و حرارت حرف می‌زد. بلوز و شلواری مشکی به تن داشت، کت بلند آجری رنگ، دستمال گردن نارنجی-کرم- مشکی به گردن بسته بود. شیک و ساده. من درجا شیفته شور و شوق زندگی او شدم. دوست داشتنی بود.

 

قرار بود غذا را در کاسکائیس صرف کنیم. کاسکائیس، شهر کوچکی نزدیک لیسبون، محل زندگی پولدارهاست. از خیابان ساحلی به سوی کاسکائیس حرکت کردیم. جوآنا تندتند تاریخ پرتغال را برای ما تعریف می‌کرد. یک ساعت در راه بودیم که کلاً جوآنا حرف زد. وقتی پیاده شدیم همسرم گفت: سرم داره دینگ دینگ می کنه. قربون زن کم حرف خودم برم. این خانومه چقده حرف زد! ولی من از مصاحبت جوآنا کاملاً لذت بردم چون مطالب ارزشمندی یاد گرفتم.

 

رستوران در کنار ساحل اقیانوس آتلانتیک قرار داشت. هوا تاریک بود ولی صدای کوبش موج‌های مرتفع بر صخره‌ها وهم‌آور بود. ساختمان رستوران کوچک و شیک بود. من عاشق رستوران‌های کلاس‌بالای اروپایی هستم... کوچک، دنج و نقلی، ولی شیکی و برازندگی از تک‌تک اجزایش متسع می‌شود. جوآنا از من پرسید چه می‌خورم؟ من گفتم: شما سفارش بدهید چون من با غذای دریایی پرتغالی آشنا نیستم. همسرم هم با انگشت میگوها را نشان داد و گفت: از این‌ها می‌خواهم. چند دقیقه بعد میز پر از ظرف‌های غذا بود:

 

دو نوع خرچنگ، یکی پرتغالی و یکی سوئدی، صدف، نوعی جانور دریایی که فقط در سواحل کاسکائیس یافت می‌شود و جادوگر نام دارد. باید با چنکگ خاصی گوشت خوشمزه‌اش را از پوسته سخت آن بیرون کشید. میگوهای سفارشی همسرم با پوست، دست‌وپا و چشم روی میز بود! ما فکر می‌کردیم میگوها را سوخاری می‌کنند، سرخ می‌کنند یا لااقل دست‌وپا و چشم‌هایش را درمی‌آورند! ولی نه! میگوها با همه اجزا! سرو شدند. من از ذوق روی صندلی بالا و پایین می‌پریدم. همسرم زیر گوشم می‌گفت: دارم عق می‌زنم! الانه که بالا بیاورم... البته از همه غذاها خورد.

 

من به جوآنا نگاه می‌کردم چطوری صدف می‌خورد، چطوری خرچنگ می‌خورد، یا میگوها را چطوری پوست می‌کند. سپس از کارهای او تقلید می‌کردم. یک ساعتی مشغول خوردن بودیم. پس از آن تازه غذای اصلی را آوردند! همه اینها پیش غذا بود؟! غذای اصلی ماهی سرخ کرده بسیار خوشمزه‌ای بود که آدم می‌خواست انگشتانش را همراهش بخورد. برای دسر سه نوع تارت: تارت توت فرنگی، تارت تمشک و تارت لیمو... یکی از یکی خوشمزه‌تر و بعد قهوه. ما سه ساعت داشتیم غذا می‌خوردیم.

 

وقتی به هتل برگشتیم همسرم گفت: ما ایرانی‌ها عاشق غذا خوردن هستیم. اصلی‌ترین تفریح ما خوردن است، ولی غذا خوردن بلد نیستیم... دیدی چطوری غذا می‌خوردند؟ سه ساعت... حرف زدند، خوردند، حرف زدند، خوردند و باز هم حرف زدند... ما بهترین چلوکباب را ده دقیقه‌ای هپل و هپو می‌کنیم.

 

پس از صرف شام، جوآنا یک بسته کادو به من هدیه داد و یکی به همسرم. هدیه من یک گردنبند طلا با طرح سنتی پرتغالی بود، قلب ویانا و هدیه همسرم یک بشقاب چینی با طرحی عربی مانند. جوآنا در توضیح گفت:

 هر دختر پرتغالی که به دنیا می‌آید از مادربزرگش یک گردنبند قلب ویانا هدیه می‌گیرد که برایش از همه جواهراتش عزیزتر است. من قلب ویانا را به تو هدیه می‌دهم و به این ترتیب تو شهروند افتخاری پرتغال هستی. این هدیه‌ای است از سوی یک زن مسن به زنی جوان.

 

البته من و جوآنا همسن بودیم، ولی من ده سالی جوان‌تر به نظر می‌آمدم. پوست او به خاطر استعمال زیاد سیگار مثل چرم کلفت بود و با شیارهای عمیق خاص سیگاری‌ها پوشیده شده بود.

 

بشقاب چینی هم محصول یک کارخانه قدیمی چینی سازی پرتغالی بود. مسلمانان (مراکشی‌ها) حدود 300 سال بر پرتغال سلطه داشتند. عجیب نیست که هنر پرتغالی، پر از طرح‌های اسلامی است.

 

جوآنا گفت: هر دو سه هفته یک بار به پاریس و لندن می‌رود چون فقط دو ساعت با لیسبون فاصله دارند. سالی سه چهار به نیویورک می‌رود و لباس می‌خرد و برمی گردد. پسرش را برای تحصیل به آمریکا فرستادند، ولی پسرش طاقت نیاورد و برگشت چون در آمریکا جوانان تا 21 سالگی اجازه مشروب خوردن ندارند!

 

من پرسیدم شما هم هر دو هفته به پاریس و لندن می‌روید، به مادرید نمی‌روید؟

 

چند لحظه سکوت شد، بعد جوآنا توضیح داد اسپانیا و پرتغال قرن‌ها با هم جنگیده‌اند به همین دلیل این دو کشور چشم دیدن هم را ندارند. هرچند که الان پسرش در بارسلون تحصیل می‌کند (همان که در آمریکا طاقت نیاورد) یک دوست دختر اسپانیایی هم دارد که قرار است عروس جوآنا بشود. جوآنا هرچه فکر کرد نتوانست نام عروس آینده‌اش را به خاطر بیاورد.

 

وسط حرف‌های جوآنا من فرصت کردم از پائولو بپرسم چطوری بلیت مسابقه فوتبال بخریم؟ در اینترنت جستجو کردم ولی سردرنیاورده بودم. معلوم شد پائولو یکی از مدیران تیم اسپورتینگ است. او فوری تلفن کرد تا جا رزرو کند. قرار شد دوشنبه چهار نفری به استادیوم برویم و بعد شام بخوریم. بعلاوه قرار شد شنبه و یکشنبه یک ماشین با راننده دنبال ما بیاید و ما را برای گردش ببرد. خدای من! یعنی من بیدار بودم؟ یکی مرا نیشگون بگیرد!

 

از نیمه شب گذشته بود که به هتل رسیدیم. از خستگی نمی‌توانستیم روی پای خود بند شویم. روی زمین می‌خزیدیم! چهاردست و پا خود را به تختخواب رساندیم و بسرعت خوابمان برد.

 

 

پی نوشت: دفعه بعد درباره استادیوم فوتبال خواهم نوشت. آیا این خاطره را دوست داشتید؟

 

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

najme55

سلام خانم دکتر جان...برادر من هم با خانمش چندسال پرتقال بودن برای دکترا. راستش چیزهایی که اونها تعریف میکردن هم با ذهنیت من راجع به اروپا خیلی فرق داشت. مهربانی گرمی آرامش (نداشتن هیییییچ عجله) آدمها، صرفه جویی حسابی در مصرف منابع انرژی و آب و خاک...و بارانهای رحمت !
پس فردا دوباره دارن میرن برای دفاع.
ممنون از شما برای نقل شیرین خاطراتتان

پاسخ
گیس گلابتون

بله و این مسائل در هلند خیلی بارزتر بود. صرفه جویی که نگویید! موقع خرید کیسه نایلون نمی دانند. اگر کیسه می خواستیم یک یا دو یورو برای کیسه می گرفتند. یک کیسه نایلون پرپری هم بود (فکر می کنم از آن نوعی که حل می شوند و در طبیعت باقی نمی مانند) ترموستات هتل روی 19 ثابت بود و قابل تغییر نبود و خیلی مطالب دیگر. متشکرم از کلام محبت آمیز شما

پاسخ
zhaleh

عالی بود قلب

پاسخ
گیس گلابتون

سپاس

پاسخ
shatab

سلام. کلا برای چه کاری رفته بودین پرتغال؟ دعوت جایی بودین؟

پاسخ
گیس گلابتون

بله. کار تجاری داشتیم.

پاسخ
kafshghermezi

این خاطره را خیلی خیلی دوست داشتیم! چقدر خیال انگیز و رمانتیک توصیف می کنید. به قول خارجی ها چشمان آدم ستاره ای می شود! دستتان سلامت گل خدا از این دوستهای با کلاس به ما هم بدهد چشمک من شنیده بودم اروپایی ها اخلاق سردی دارند و اصلا نباید امیدوار بود مهمانت کنند مثل اینکه اشتباه می کردم!

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم. پرتغالی ها خیلی گرم و مهمان نواز هستند. هلندی ها مودب، ملایم و خویشتندار هستند. سرد؟ نه! من در اروپا سردی حس نکردم. تعارف الکی ندارند. چاکرم نوکرم الکی نمیگن. بفرمای الکی نمی زنن. البته دعوت از ما بخشی از تجارت است، نه برای مرام گذاشتن یا دوست بازی. جزو اتیکت تجارت حساب می شود.

پاسخ
Rose

سلام. همیشه به خوشی ان شاالله. سفرنامه ی لذت بخشی بود. ممنون.
به نظرم سفر کردن، بیشتر از پول و وقت و..، مهارت میخواهد. مهارت مدیریت سفر، مدیریت منابع مالی، مقصد، برنامه سفر و البته مهارت لذت بردن از هر چیزی که پیش بیاد.
من عاشق تجربه جاهای جدیدم. ولی معمولا سفرهامون روتین و تکراری به مقاصد تکراری، و البته در عین حال دوست داشتنی، هستند و کمتر تجربه ی شهرهای جدید و کشورهای جدید رو داشته ام.

پاسخ
گیس گلابتون

انشاالله خواهید داشت. سفر به جاهای جدید خیـــــــــــــــلی خوب است.

پاسخ
z_saeideh

سلام گیس گلابتون جان
خیلی زیبا مینویسید
ممنون که برامون مینویسید.

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم. شما لطف دارید

پاسخ
بهار

خیلی خوب بود وتوصیفات زیبا داشت اما به جذابیت سفرنامه های دیگه نبودشاید چون منتظر نکته از روابط زناشویی بودم که نداشت.داشت؟ ممنونم.

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم. این مقاله فقط یک روز از سفرنامه بود. درسته؟ بعلاوه آیا توجه کردید که من دلم می خواست جاهای تاریخی را ببینم، ولی همسرم موافق نبود و ما به مراکز خرید رفتیم؟ آیا توجه کردید که همسرم از صدف و خرچنگ خوشش نمی آید ولی به خاطر من خود را به زحمت انداخت تا من تجربه جدیدی داشته باشم؟ یکی من کوتاه آمدم و یکی او. اینطوری روزی عالی ساختیم وگرنه همان یک روز هم به صحنه جنگ تبدیل میشد.

پاسخ
بهار

درسته،دیشب خوابالو بودم با دقت نخوندم. علاوه بر اینکه نکته هاتون درست وکاربردیه انگیزه هم می ده،مثلا گاهی وقتا که می دونم درسته که کوتاه بیام اما دلم می گه کوتاه نیا کوتاه نیا...
به خودم می گم گیس گلابتون با اون همه کمالات این همه ایثار وگذشت داره و کوتاه میاد......وبعد راحت کوتاه میام.
الهی همیشه سلامت باشید عزیزم.

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم. البته قرار نیست همیشه یک نفر کوتاه بیایدها. رابطه زن و شوهر باید مثل الاکلنگ باشد تا تعادل حفظ شود. یک چیز دیگر هم یادم آمد: من اصلا به فوتبال علاقه ندارم! من به تاریخ و هنر علاقه دارم. درخواستم از پائولو به خاطر همسرم بود. می دانستم او رویش نمی شود بپرسد. ولی من هیچوقت از سوال کردن یا درخواست کردن خجالت نمی کشم. پرسیدم و چه خوب شد که پرسیدم. چون برای اولین بار در عمرم به استادیوم ورزشی پا گذاشتم و حسابی لذت بردم:) در موردش خواهم نوشت.

پاسخ
بهار

سپاس فراوان گل

پاسخ
گیلاس

سلام عزیزم،خدا رو شکر که سفر شاد و أرامبخشی داشتید،واقعا لذت بردم،همیشه شاد و به سفر باشید،من تا حالا خرچنگ نخوردم دوست دارم امتحان کنم،ولی فکر کنم میگو با اون وضعیت واقعا چندش و ترسناکه

پاسخ
گیس گلابتون

به نظر من باحال بود. خوشمزه هم بود. ولی خب... سلیقه ها فرق میکند.

پاسخ
مریم سیافی

عااااالی بود خانم دکتر. خیلی ازتون ممنونم.
مزه غذاها تو دهنمه! انگار همراهتون بودم!😅
بی صبرانه مشتاق خوندن بقیه اش هستم.

پاسخ
گیس گلابتون

سپاس نازنینگل

پاسخ
mahsasalari

وای وای چه تصادفی! همین دیشب داشتم برنامه میریختم که ببینم میشود نزدیک عید به پرتغال بروم یا نه. البته آقای کیروش هم در علاقه ی من به پرتغال بی تاثیر نبوده این چند روز! نیشخند دیشب داشتم توی سایتهای بوکینگ چرخ میخوردم ببینم چقدر باید هزینه کنم، امروز هم این ها را خواندم. به به، بیصبرانه منتظر ادامه اش هستم لبخند

پاسخ
گیس گلابتون

موفق باشید نازنین

پاسخ
faazi

سلام به گیس گلابتون عزیز. بسیار سفر نامه جذابی بود. دوست داشتم حالا حالا‌ها تمام نشود. لطفا ادامه ش را هم بگذارید.

پاسخ
گیس گلابتون

سپاسگزارم

پاسخ
raha-gh

سلام گیسو جان
وای خیلی قشنگ تعریف کردید
من انگار پا به پای شما اونجا بودم
عالی بود عالی بود
انشاالله همیشه به سفر و خوشی

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم

پاسخ
positive mind

یعنی میشه من هم به زودی به ی مسافرت خارجی برم؟؟ یعنی رویای این روزهام محقق میشه؟؟

پاسخ
گیس گلابتون

البته! چرا که نه! سفر خارجی پول زیادی نمی خواهد. باید از بعضی ترسها عبور کنید. فقط همین. برای شروع از ارمنستان یا ترکیه شروع کنید. با اتوبوس هم می توانید بروید. در اقامتگاه های ارزان بمانید. غذای ساده بخورید. تا می توانید راه بروید و تماشا کنید و عکس بگیرید. رویای شما خیلی خیلی خیلی نزدیک به دستیابی است.

پاسخ
rahele59

عالی بود و هیجان انگیز
عاشقتم

پاسخ
گیس گلابتون

عزیزمیگل

پاسخ
m.motamedpooya@gmail.com

چقدر عالی جوانا و پائولو رو توصیف کردید.قشنگ تونستم تصویرشون رو در ذهنم ببینم.
خاطره تون رو خیلی دوست داشتم.لطفا ادامه بدید گیس گلابتون جانگل

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم. حتما

پاسخ
saghar3309

سلام
خوندن خاطره های شما رو خیلی دوست دارم
تازه که با سایت آشنا شده بودم ، چند روز پشت سرهم همه رو خوندم و تا مدتها هر روز سایت رو چک میکردم برای خوندن خاطره جدید
سپاسگزارم
چقد خوبه که خودتونید ، شفاف و شیشه ای
شما موافق این هستید که گفته میشه خوشیهاتون رو جار نزنید ؟
میدونم نباید سوال پرسید نیشخندپرسیدم که اگه دوست داشتید هر جا صلاح دونستید پاسخ بدید قلب

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم. به عقیده من خوشی های خود را جار بزنید و بدبختی ها و گرفتاری هایمان را در دل نگه داریم. متاسفانه روشی درست برعکس بیشتر ایرانی ها. ساعتها در مورد بدبختی ها و مریضی هاشون می گن، و یک کلمه در خورد خوشی ها، خیر. این عقیده من است. ممکن است شما با نظر من موافق باشید یا نباشید. در هر صورت، نظر شما محترم است.

پاسخ
saghar3309

سپاسگزارم از پاسختون
کاملا موافق هستم
امیدوارم همیشه غرق خوشی باشید قلب

پاسخ
گیس گلابتون

سپاسگل

پاسخ
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
Here you can buy Louis Vuitton Bags Replica : Top 5 Tips For Designer Handbag Care Handbags are fashion accessories that women cannot do without. Anytime a woman goes out, she almost always carries a handbag or purse the woman's to carry personal items she need like makeup, credit cards, cash, cellular phones, different items. Women always locate it fun to fit their handbags with the outfits potentially they are wearing. A number of handbag styles to select from which makes shopping for handbags a truly fun and exciting experience. A woman should have at least three handbag styles to complement them her outfits and here're the three best handbag styles every single woman should have. Tote: A tote is often a stylish good reputation a carry-all bag, in order to mention be wrongly identified as a cloth shopping designer handbag. Totes are recognized for transporting larger items that would not ordinarily fit best suited handbag, regarding gym clothes, yoga mats, tennis shoes, newspapers, magazines, and pad-type electronic equipments. Totes also are actually excellent travel items since a good deal can be sandwiched in just. A Clutch handbag is really a small, rectangular evening bag that comes without a handle. If people use carried in your hands and is small, providing room as well as the a woman's small personal items. Women would only carry makeup and other little things in the clutch handbag which can either be casual or chic in kind. These handbags are meant in order to use during formal functions as well as in the days or weeks. They are very convenient to carry because in addition to size additionally come regarding elegant blueprints. Secondly, since handbags include many categories, you ought to choose one that a majority of fits you. The categories of handbags that may get choose are clutch, hobo, tote, wristlet, satchel and shoulder tote. Also, you have to that the handbag you decide can accommodate your should receive. Contact the handbag's manufacturer directly to make sure that specific functions. For example, when the handbag looks appealing, however many details are questionable, such as the color, the manufacturer will give you the chance to confirm if they ever released a handbag of that style. It is actually important to try to to your research on what the handbag you have opted should be similar to. If you have any nearby boutique or department store that carries the handbag you want, you should really be visiting of which. Take along a checklist. even perhaps print out the photos throughout the eBay listing to tote around. If you're plus-sized, go plus-sized as well. Forget cute and diminutive. You are not this proportions-wise; why when your handbag be otherwise? A limited tote, even though it's the loveliest designer handbag to ever grace a catalogue, will only make seem like a truck. Work with your size and work with your bag by going for totes which wider than the regular hobo bag. It's also a choice to get bags with short or medium-length ties. On the online market place you get to see regarding designs too as combinations which include the latest any way you like trends. Acquire to compare the products too before ordering. For happen opt for to buy more than one handbag, almost certainly that may never get a gigantic discount from a wholesaler besides free shipping too. personal handbag, fake designer, fashion handbags, lighter handbag
cartier schmuck replica deutschland van cleef replica Bvlgari B.ZERO1 replica fake bvlgari ring bracelet love Cartier replique cartier love ring replica cartier trinity ring replica cartier love bracelet replica cartier love bracelet replica 1:1 juste un clou replica cartier bracelet replica fake chanel shoes replique louboutin replica gucci shoes louis vuitton wallet replica louis vuitton wallet replica replica louis vuitton wallet replica louis vuitton backpack Bolsos Louis Vuitton outlet louis vuitton sling Bag replica dior replica replica louis vuitton luggage louis vuitton backpack replica louis vuitton duffle bag replica louis vuitton Pochette replica replica louis vuitton wallet replica handbags australia Cartier dupe Armband replica louis vuitton Pochette replica louis vuitton replica men fake louis vuitton gürtel replica handbags in usa replica borse louis vuitton louis vuitton neverfull replica replica borse louis vuitton louis vuitton turkei online chanel tasche fake fake louis vuitton backpack chanel shoes replica louis vuitton imitazioni Best Fake Jordan 1 chanel replica chanel replica replica chanel backpack Fendi Peekaboo replica Sac goyard pas cher sac hermes pas cher Sac chanel pas cher chine imitation sac hermes imitazioni louis vuitton louis vuitton hat replica sac dior pas cher chine imitation louis vuitton fake louis vuitton wallet louis vuitton shoes replica louis vuitton wallet replica fake louis vuitton wallet replica louis vuitton m40780 replica louis vuitton wallet