ششم مرداد تولد آقای شوشو است. میخواستم او را غافلگیر کنم. به همین دلیل پنجم مرداد برای او تدارک دیدم. حالا فکر نکنید خبری بودها! نه بابا! من و پدر و پسر، سهنفری. آقای شوشو گفته بود: کیک نمیخوام. اصلاً ازین لوسبازی ها که شمع را فوت کن و این حرفها خوشم نمیاد.
از ده صبح تا دو بعدازظهر تارت درست کردم. پسازآن به ترتیب: پیراشکی سیبزمینی، جوجهسوخاری در فر و فسنجان پختم. ساعت نه شب کارهایم تمام شد. اگر یک ساعت صرف حمام و آرایش شده باشد، آن روز من ده ساعت آشپزی کردم. کاری که تا به آن زمان ازم سر نزده بود، بعدها هم سر نخواهد زد! آخرهایش کمرم درد گرفته بود، مثل چاقوی جیبی تا شده بودم.
به خودم گفتم: آبت نبود؟ نونت نبود؟ اینهمه آشپزی برای چیه؟ تارت را میپختی تا کرم آشپزی کردنت ریخته باشد، جوجه کبابی چیزی هم از بیرون سفارش میدادی.
دم آمدن پدر و پسر، لباس شب دکولته مشکی پوشیدم، پشت چشمهایم را اسموکی آرایش کردم و رژ سرخ به لبهایم مالیدم. موهایم را فرفری دور سرم رها کردم. گردنبند و گوشواره مروارید آویختم. صندلی نقرهای به پا کردم. موسیقی ملایم و لامپی کمنور و شمعی روشن، محفلمان را تکمیل کرد.
چشمهای شوهرکم با دیدن این تهیه و تدارک مثل چلچراغ روشن شد. خستگیام برطرف شد و کمردرد را از یاد بردم.
پیراشکی و جوجهسوخاری در فر و فسنجان عالی شد، ولی تارت... البته پدر و پسر خوردند و تعریف کردند، ولی من باقیمانده تارت را به داخل سطل آشغال ریختم. حالا چرا؟
تارت را با کرم پاستری/ کرم پاتسیتر پر کردم و کرم بشدت بوی تخممرغ میداد. آن موقع نفهمیدم چرا. فکر کردم لابد وانیل کم استفاده کردم، لابد کرم با روی شعله تند پختهام و کلی دلیل دیگر. ولی در روزهای بعد سه تا کیک پختم که آنها هم روانه سطل آشغال شد. کیکها یکی در میان تندمزه و با بوی زهم تخممرغ میشدند. بالاخره فهمیدم دارم از وانیل جدیدی استفاده میکنم و از وقتی این پودر را بکار گرفتهام، کیکهایم به فنا رفتهاند. فکرش را بکنید: چهارتا کیک و تارت به زباله روانه شد چون تولیدکننده ایرانی نمیتواند یک پودر وانیل درستودرمان درست کند! پودر وانیل خارجی سفارش دادهام و منتظرم تا بیاید. عصبانی هستم.
با یک سایت ایرانی آشنا شدهام: Spoon Feed Baking
مدیر سایت خانم بهاره وحید، در بخش درباره من نوشته: معنای سایت این است که آنقدر توضیح میدهم تا نیازی به فکر کردن خواننده نباشد.
نوشتههای سایت از توضیحات پایهای کیک پزی و شیرینیپزی آغاز شده است:
- معرفی سرآشپزهای معروف و کتابهای خوب آشپزی
- توضیحات مفصل درباره وسایل کیک پزی
- توضیحات مفصل درباره مواد لازم برای کیک پزی
رسپی ها دسته بندی شدهاند. بعلاوه در ابتدای هر رسپی، تاریخچه کیک یا شیرینی بیان شده است. برای مثال در ابتدای کیک پاوند آمده هر یک از اجزای این کیک یک پاوند (معادل 450گرم) است چون آشپزهای قرن هجدهم معمولاً بیسواد بودند و نمیتوانستند کتاب آشپزی بخوانند. بنابراین کیکی ساخته شد که به خاطر سپردن اجزای آن ساده باشد:
- یک پاوند کره
- یک پاوند شکر
- یک پاوند آرد
- یک پاوند تخممرغ
و در ابتدای کیک 1234 آمده، این کیک نوعی کیک پاوند است، ولی کره کالای گرانقیمتی بود و همه مردم نمیتوانستند یک پاوند کره داخل کیک بریزند، از طرف بیشتر خانهها مجهز به فر خانگی بود و پختن کیک طرفدار داشت. پس کیکی ساخته شد که مزه کیک پاوند (کیک کرهای) داشته باشد، ولی کره کمتری در آن بکار برود.
من عاشق نظم و ترتیب این سایت شدهام. البته دو تا رسپی آن را پختم و خراب شد. اشکال از من است یا رسپی؟ نمیدانم. درهرصورت هنوز هم این سایت را دوست دارم.
قبلاً خیال داشتم همه جور کیکی را دستکم یکبار بپزم. الان تصمیم جدیدی گرفتم. میخواهم پختن اینها را بهخوبی یاد بگیرم. بهنحویکه با اعتمادبهنفس آنها را بپزم:
- 1-کیک ساده – رسپی شف طیبه
- 2-کیک هویج – رسپی هانی شف
- 3-چیزکیک (فعلاً چیزکیک یخچالی را خوب یاد گرفتم. میخواهم یکبار چیزکیک را داخل فر بپزم. اگر توانستم، آن را هم خوب یاد بگیرم)
- 4-نان شیرمال
- 5-یکجور کاپ کیک
- 6-پای سیب
اگر همین شش تا یاد بگیرم و خوب هم یاد بگیرم، عالی است. وقتی این شش تا را بهخوبی یاد گرفتم، به سراغ رسپی های جدید میروم.
حالا نوبت شماست: آیا شیرینیپزی و کیک پزی بلد هستید؟ اگر بلد هستید، چطوری یاد گرفتید و چه کیکها و چه شیرینیهایی را خوب میپزید؟