بهتازگی داروخانه آقای شوشو مجوز شبانهروزی گرفته است. این موضوع افتخارآمیز است، ولی باعث شده همسرم هیچوقت خانه نباشد. چند تا جمعه دندانهایم را سر جگر فشار دادم، ولی بالاخره صدایم درآمد و گردوخاک راه انداختم:
- من نمیتوانم همه جمعهها از صبح تا شب به دیوارهای خانه زل بزنم. دق میآورم.
آقای شوشو قول داد برای روز جمعه مسئول فنی بگیرد تا بتوانیم با هم باشیم. جمعه 22 شهریور بدون هیچ یادآوری همین کار را کرد. بعلاوه پیشنهاد داد به باغ گیاهشناسی برویم.
ساعت هفت صبح بیدار شدم و دیدم آقای شوشو در خواب ناز عرق است. دلم نیامد بیدارش کنم. این روزها خیلی خسته است. از تخت بیرون نیامدم تا بیدار نشود. بهزور خودم را خواباندم. نشان به آن نشان که ساعت نه صبح آقای شوشو بهزور مرا بیدار کرد. تازه فهمیدم خودم هم خیلی خسته هستم و لازم است بیشتر بخوابم.
بیدار شدیم، صبحانه خوردیم، لباس پوشیدیم و ساعت ده از خانه خارج شدیم. یک ساعت بعد در باغ گیاهشناسی بودیم. خدا پدر و مادر مخترع اپلیکشن ویز را بیامرد. یادتان هست دفعه قبلی چقدر دردسر کشیدم تا توانستم مسیر باغ را پیدا کنم؟
هنگام خرید بلیت ورودیه، به ما پیشنهاد کردند از موزه پروانهها هم بازدید کنیم. با نصف قیمت بلیت موزه پروانهها را هم گرفتیم.
باغ گیاهشناسی، آرام و خلوت است. بازدیدکنندگان با حفظ سکوت در باغ گردش میکنند. عطر گلها مشام را نوازش میدهد و منظره زیبای درختان و بوتهها قلب را جلا. باغ چنان سکون و آرامشی دارد که انگار در جلسه مراقبه هستید. چشمها سنگین میشود و پاها سست.
از کنار دریاچه خزر گذشتیم، با آبشار عکس گرفتیم، گل "عروسک پشت پرده" را تماشا کردیم، در جنگلهای البرز جنوبی -جنگلهای هیرکانی- پیادهروی کردیم. جنگلهایی که در جنوب دریای خزر قرارگرفتهاند، از مازندران تا گیلان، جنگلهای هیرکانی هستند، جنگلهای بسیار قدیمی، همسن دایناسورها. جنگلهای هیرکانی فقط در جمهوری آذربایجان و کشور ایران واقع شدهاند. متأسفانه بیش از نیمی از این جنگلهای ارزشمند از بین رفته و فقط سه درصد آن تحت حفاظت قرار دارد. این جنگلها ارزش بسیار زیادی دارند زیرا قدیمیترین جنگلهای دنیا هستند. البته علاوه بر نقش مهمشان در مقابله با سیل و حفظ آبوخاک. این جنگلها که عمدتاً در خاک ایران واقع شدهاند، جزو میراث جهانی هستند. جنگلهای شمال، بهواقع پارک ژوراسیک هستند و ما وظیفه داریم از آنها بهخوبی مراقبت کنیم. من تا قبل از بازدید باغ گیاهشناسی این مطالب را نمیدانستم.
در ۲۱ تیر ۱۳۸۵ جمهوری آذربایجان درخواستی را برای ثبت جهانی جنگلهای خزری-هیرکانی به سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) ارائه کرد. با بررسی کارشناسان این سازمان اعلام شد به دلیل اینکه سهم جمهوری آذربایجان تنها ۲۰ هزار هکتار در مقابل سهم ۲ میلیون هکتاری ایران از این جنگل است ثبت جهانی این اثر بهتنهایی به نام آذربایجان ممکن نیست. پسازآن مقامات فرهنگی ایران پیشنهادی را برای ثبت مشترک این اثر طبیعی به آذربایجان ارائه دادند. این امر به دلیل اختلافات موجود به بنبست خورد. ازجمله موارد، اختلافی این بود که باوجود قوانین یونسکو برای ثبتنام کشورهای دارای آثار تاریخی و طبیعی مشترک به ترتیب حروف الفبا در اسناد مکتوب خود، ایران مخالف ثبتنام آذربایجان پیش از نام ایران بود. استدلال ایران این بود که سهم اندک آذربایجان از این جنگل همارز سهم ایران نیست که بتوان صرفاً بر اساس حروف الفبا چیدمان متن سند را مشخص کرد.
بنا بر اعلام دبیرکل کنونی کمیسیون ملی یونسکو در ایران: در چهل و سومین اجلاس کمیته میراث جهانی یونسکو در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان، جنگلهای هیرکانی که از آستارا در شمال استان گیلان تا گلیداغ در خاور استان گلستان کشیده شده است، با نظر موافق اعضای کمیته در ۱۴ تیر ۱۳۹۸ در فهرست میراث جهانی قرار گرفت. به گفته همین منبع، این بیست و چهارمین مورد از میراث تاریخی و طبیعی ایران است که در فهرست یونسکو جای میگیرد. (به نقل از ویکیپدیا)
پس از جنگلهای هیرکانی، به سراغ باغ رز و باغ ایرانی رفتیم. هنوز داوودیها گل نکرده بودند. هرسال به هنگام گل کردن داوودیها، در باغ گیاهشناسی جشنواره گل داوودی برگزار میشود. امیدوارم شما امسال آن را از دست ندهید. باغ صخرهای و باغ ژاپنی را دیدیم. از کنار قطعه اروپا بیتوجه گذشتیم چون خسته شده بودیم. از فروشگاه محصولات طبیعی، عرق شیرین دارچین خریدیم و بالاخره به موزه شگفتانگیز پروانهها رسیدیم.
موزه در زیرزمین یک ساختمان قرار گرفته است. متأسفانه این ساختمان تابلوی راهنما ندارد. ما دو سه بار چرخیدیم و بالاخره از راهنما سؤال کردیم تا توانستیم موزه را پیدا کنیم. موزه کوچکی است شامل دو راهرو. یک راهرو به پروانهها تعلق دارد و دیگری به سایر حشرات.
چه پروانههایی... با پروانه مورفو آشنا شدیم: بزرگترین پروانه دنیا. طول بالهایش 15 سانتیمتر است، بهاندازه یک کفتر کوچک! با رنگ آبی بسیار شکوهمند. این پروانه در جنگلهای آمازون پرواز میکند. درباره اثر پروانهای شنیدهاید؟ میگویند اگر پروانهای در آمازون بال بزند، در کشوری دیگر توفان به پا میشود. تازه فهمیدم درباره بال زدن پروانه مورفو میگویند. خب... پروانه به این درشتی بال بزند، بعید نیست در کشوری دیگر توفان رخ بدهد!
نوعی پروانه شبپرواز بود، از پروانه مورفو هم بزرگتر. اگر چنین موجود هیولایی شبها پرواز کند که آدم سکته میزند! راهروی بعدی به حشرات تعلق داشت. بعضی زیبا و برخی بشدت ترسناک. موزه جالبی است. اگر فرزند خردسال یا نوجوانی در خانه دارید و ساکن تهران یا کرج هستید، امیدوارم او را به بازدید این موزه ببرید. وظیفه والدین است که ذهن کودکشان را با کنجکاوی علمی و عشق به طبیعت تغذیه کنند.
رستورانی در باغ گیاهشناسی قرار دارد. با غذای معمولی در سالنی تقریباً کثیف و بیسلیقه. خسته بودیم و نمیتوانستیم در تهران دربهدر رستوران باشیم، پس بیخیال غذای خوشمزه و سالن زیبا شدیم و همانجا ناهار خوردیم. بد نبود.
وقتی به بومهن رسیدیم، آقای شوشو را دم داروخانه پیاده کردم و خودم به خانه برگشتم. حمام کردم، ناهار شنبه را پختم و قدری جمعوجور کردم. ذهنم آرام و دلم شفاف شده بود. خدایا... هزار مرتبه تو را شکر.