اگر گذرتان به هندوستان افتاده باشد، نه اینکه چند روزی در هتلهای پنج ستاره اقامت کنید، بلکه اگر کولهپشتی بر دوش، چندهفتهای پای پیاده و یا سوار بر قطار در هند چرخیده باشید، حتماً دیدهاید زنان هندی روزی سه بار کنار اجاق کوچکی چمباتمه میزنند و در تابهای کوچک، نان میپزند. نانهایی بهاندازه کف دست. اسم این نان روتی یا چاپاتی است.
انواع مختلفی نان روتی وجود دارد و یکی از انواع آن نان چاپاتی است. نان چاپاتی با آرد کامل گندم و روی ماهیتابه پخته میشود. چاپاتی یکی از سادهترین نانهای روزگار است. خمیر آن با مخلوط کردن فقط دو ماده یعنی آرد و آب ساخته میشود. البته میتوانید قدری نمک هم به آن اضافه کنید.
ماجرایی که در زیر تعریف میکنم در دوره 50 روزه مصدومیت مادر شوهرم رخ داد.
16 اردیبهشت 1400 – شب قبل در خانه – باغ والدینم خوابیدم. صبح برای صبحانه نان تازه نداشتیم. من اگر شب آنجا بخوابم، صبح خودم دنبال نان تازه میروم، ولی آن روز تصمیمی دیگر داشتم. با خودم آرد کامل گندم آورده بودم و میخواستم نان روتی بپزم. اگر در آشپزخانه والدینم فر وجود داشت، نان دیگری را برای پختن انتخاب میکردم، ولی وقتی فقط یک اجاقگاز داری و یک ماهیتابه، نان روتی بهترین انتخاب است.
مواد لازم برای پختن نان روتی یا چاپاتی:
- آرد کامل گندم 2 پیمانه
- نمک یکدوم قاشق چایخوری
- آب سهچهارم پیمانه
آشپزخانه بسیار کوچک است. صدها کاسه و بشقاب روی کابینت کوچک قرار دارد. فقط نیم متر سطح کابینت کنار ظرفشویی خالی است که ظرفهای کثیف را آنجا میگذاریم. فاصله کابینت تا گاز کمتر از یک متر است. من از والدینم قول گرفتم در مدتی که نان میپزم به آشپزخانه رفتوآمد نکنند. سطح کابینت را با اسکاچ و مایع ظرفشویی شستم و خشک کردم. سپس آرد و نمک را در کاسه ریختم و هم زدم تا کاملاً مخلوط شود. آب ولرم را کمکم به آرد اضافه کردم و با قاشق هم زدم تا خمیر شکل گرفت.
کمی آرد روی سطح کابینت پاشیدم و خمیر چسبنده را روی آن ریختم. پنجدقیقهای ورز دادم تا خمیر کاملاً شکل گرفت. کاسه را روی خمیر برگردانم و 15 دقیقه صبر کردم. خمیر را به 12 گلوله کوچک تقسیم کردم و چانه گرفتم.
سپس ماهیتابه چدنی را با یک قاشق چایخوری روغن چرب کردم و روی شعله قرار دادم. صبر کردم تا ماهیتابه کاملاً داغ شود. یک چانه را بهاندازه یک وجب با وردنه باز کردم. چند قطره آب روی ماهیتابه پاشیدم تا جزجز آن را بشنوم. خمیر پهنشده را داخل ماهیتابه انداختم. یک دقیقه طول میکشد تا یکطرف خمیر بپزد و حباب بزند. در طول این یک دقیقه، چانه بعدی را وردنه کشیدم.
خمیر داخل تابه، حباب زد و من آن را برگرداندم تا طرف دیگر هم یک دقیقه حرارت ببیند. همینطور ادامه دادم و ظرف 15 دقیقه، دوازده نان چاپاتی داشتم. داغ و خوشمزه بود و با کره و عسل حسابی میچسبید. هشتتایی را برای صبحانه خوردیم. چهارتا را داخل کیسه فریزر پیچیدم. تا روز بعد تازه ماند تا آقای شوشو بتواند مزهاش را بچشد. چقدر هم دوست داشت.
رسپی این نان را میتوانید اینجا بخوانید: نان روتی یا چاپاتی
پختن چاپاتی برای من سخت بود. بیشتر به خاطر کمبود جا. وردنه به همهچیز گیر میکرد. شاید اگر وردنهام کوچکتر بود یا سطح کابینت بزرگتر، اینقدر برایم سخت نبود. البته گرسنه پای اجاق ایستادن و نان پختن هم هیچ لطفی نداشت!!! طفلک زنان هندی... هر روز و روزی سه بار، یک خروار نان روتی می پزند... من که دیگر خیال ندارم تشنه و گرسنه بایستم و برای صبحانه چاپاتی بپزم.
حالا نوبت شماست: تا حالا نان روتی خورده اید؟ تا حالا نان روتی پخته اید؟ چه تجربه ای درباره نان هندی دارید که با ما شریک شوید؟