در روزهای پایانی هر سال، سالی را که گذشت، بررسی میکنم:
- چه دستاوردهایی داشتم؟
- چه خوشیهایی داشتم؟
- وضعیت مالیام چطور بود؟
- وضعیت سلامتیام چطور بود؟
- چه مطلب جدیدی یاد گرفتم؟
- چه تجربه جدیدی کسب کردم؟
- چه کارهایی را میشد بهتر انجام بدهم؟
من تمام زمستان 1399 درگیر بیماری کرونا و سرفههای شدید و تنگی نفس بودم. با شروع سال نو متوجه شدم انرژی حضور در محل کارم را ندارم. لذا کارمندان را مرخص و دفتر را تعطیل کردم. تصمیم گرفتم مثل ایام قدیم یکنفره و در خانه به امور وبسایت و اینستاگرام رسیدگی کنم. تصمیم خوبی بود، چون به خودم فرصت دادم سلامتیام را بازیابم.
شش ماه اول سال تنگی نفس داشتم و انرژیام بسیار کم بود. پزشکان فکر کردند فیبروز ریوی است. نبود. بعد گفتند شاید کرونا به قلب زده و میوکاردیت است. نبود. ظرف شش ماه آهستهآهسته وضعیت تنفسم بهتر شد و دوباره انرژیام به دست آوردم.
متأسفانه 7 آذر بیماری دیگری گریبانم را گرفت، بازهم از عوارض کرونا. فکر میکردم باید جراحی شوم. خوشبختانه با مصرف دارو، علائم تخفیف پیدا کرد. (از قصد نام بیماری را ننوشتم)
راستی چند ماه، هیچ دندان آسیایی نداشتم. مثل پیرزنها فقط غذای نرم میخوردم تا بالاخره شهریورماه، نصب ایمپلنت و بریج کامل شد و صاحب دندان شدم.
در طول سه ماه ابتلا به کرونا هفت کیلو اضافهوزن پیدا کردم. از اول سال تا الان پنج کیلو کم کردم. رژیم سنگین و سخت نگرفتم. فقط حواسم را جمع کردم که زیادهروی نکنم.
عملاً من تمام سال 1400 داشتم با بیماریهای مختلف سروکله میزدم. الحمدالله که همه را پشت سر گذاشتم. الان سالم و سرحال در خدمتتان هستم.
نوشتن کتاب و تهیه محصولات آموزشی
من تابهحال سه کتاب داستانی نوشتم که دو تا از آنها منتشر شدهاند. سومی را نوشتم و ویرایش کردم. پارسال چهارمین کتاب را نوشتم، ولی نتوانستم به پایان برسانم. رهایش کردم. امسال کتاب پنجم را ننوشتم، همچنین نتوانستم محصول آموزشی جدیدی ارائه کنم، ولی حتی یکلحظه خودم را سرزنش نکردم. من شاکر و سپاسگزارم که سلامتیام برگشت. لازم بود از هر نظر بهخوبی استراحت کنم و اجازه بدهم بدنم خود را ترمیم کند.
ابر مقاله کهنالگوهای زنانه را به پایان رساندم.
مراحل هفتگانه احساسی والدین ناتنی یکی از کاربردیترین مقالات امسال من بود. این مقاله علاوه بر انتشار در وبسایت، بهصورت پستهای کوتاه در اینستاگرام هم منتشر شد.
سفرها
31-23 تیر من و آقای شوشو به آنتالیا رفتیم و زیر آفتاب گرم و میان آبهای شور دریا، استراحت خوبی داشتیم.
23 مهر همراه پسرم و دوست او دریای ابر، فیلبند را دیدیم.
6-2 اسفند، سهنفری، من و همسرم و پسرم به استانبول رفتیم. چقدر خندیدیم و چقدر از بودن در کنار هم لذت بردیم. خدا را شکر.
اتفاقات مهم
- سیزدهم مهر توانستم بر ضعف بدنی و تنگی نفس غلبه کرده و به کوه صعود کنم. پسازآن من و همسرم در طول پاییز هر هفته کوهپیمایی کردیم.
- اواخر مرداد داروخانه همسرم جابهجا شد و به کنار خیابان اصلی آمد.
- یازده آبان دفاعیه پسرم بود. از پایاننامه کارشناسی ارشدش دفاع کرد و با بالاترین نمره قبول شد.
- قبولی پسرم در دوره دکترای روانشناسی در دانشگاه علوم تحقیقات هم یکی از بهترین رخدادهای سال 1400 است.
- دوستی قدیمی را بازیافتم و لذت معاشرت هرروزه با او، زندگی را شیرینتر میکند. او خارج از ایران زندگی میکند. ارتباط ما از طریق واتساپ است.
- یک ارتباط قدیمی را گسستم، چون بالاخره قبول کردم این ارتباط، یک رابطه سمی است و من سالها یکطرفه برای حفظ آن انرژی صرف کردهام.
چه یاد گرفتم؟
در یک کلاس غیرحضوری پختن نان شرکت کردم و زیروبم پختن نان خانگی را آموختم. یک دستگاه همزن هم خریدم، چون از بس خمیر را ورز دادم، مچ دستم درد گرفت.
صدتایی کتاب خواندم. صدتایی فیلم و سریال دیدم. امسال خیال دارم نام کتاب و فیلمها و سریالها را در سالنامهام بنویسم.
الان که به روزهای پایانی سال رسیدیم، میبینم نسب به اول سال چقدر تغییر کردهام: آرامتر شده، پذیرشم بیشتر شده، از زندگی راضیتر هستم و بسیار شکرگزارم بابت سلامتیام.
حالا نوبت شماست: شما چگونه سالی را پشت سر گذاشتید؟ خوش گذشت؟ چی یاد گرفتید؟