ماه تیر 1401 خوش گذشت. تقریباً هر هفته طبیعتگردی داشتیم. دریاچه سیاهرود و دریاچه سله بن ، دشت پرگل کلفور، آبشار ورسک، جاده زیبای آلاشت و پارک جنگلی جوارم را دیدیم.
همه را برایتان تعریف کردم غیر از پارک جنگلی جوارم.
تعریف این پارک جنگلی را زیاد شنیده بودم. میگفتند زیباست. میگفتند تعدادی کلبه چوبی برای کرایه کردن وجود دارد. میتوانی شب را در کلبه چوبی اقامت کنی یا در میان جنگل چادر بزنی. ما چادر نداریم، ولی فکر کردم شاید بتوانیم در کلبه اقامت کنیم. یک ساک را پر از ملافه و کنسرو و اسپری ضد حشره کردم، به این امید که شبمانی داریم.
چهارشنبه 15 تیر 1401 صبحانه خوردیم و سهنفری راه افتادیم، من و همسرم و پسرم. از خانه ما تا پارک جوارم، دو ساعت و نیم راه بود که بهسرعت طی شد. ورودیه پارک فقط 13 هزار تومان بود. جاده باریک و آسفالته در جنگل پیش میرفت. سه منطقه داشت، منطقه کلبههای چوبی، منطقه چادر زدن و منطقه شهربازی.
کلبههای با فاصلههای بسیار کمی از هم قرار گرفته بودند. به نظرم آمد حریم خصوصی ندارد. از خیر شبمانی گذشتیم.
منطقه چادر زدن هم، منطقه کوچکی بود. عملاً همه افراد کنار هم نشسته بودند. صدای ضبطصوت و موسیقی شش و هشت گوشخراش بود.
منطقه شهربازی هم یک ترامپولین رنگ و رو رفته داشت. من امکانات دیگری ندیدم. حتی مسیر پیادهروی نداشت.
جایی دور از سایر مسافرین در میان جنگل اتراق کردیم. ساندویچها را به نیش کشیدیم و از سکوت جنگل و منظره زیبایش لذت بردیم. جنگلهای هیرکانی، یادگاری از 50-25 میلیون سال پیش است.
کمی در جنگل پیادهروی کردیم. از بس زباله اینطرف و آنطرف ریخته بودند که حال دلمان بد شد. یکطرف کیسهای زباله را به درخت بسته بودند. نمیدانم چرا. طرف دیگر آنقدر آشغال روی زمین بود که انگار چند سطل زباله را آنجا خالی کرده بودند. علاوه بر زبالههایی که در سطح جنگل پراکنده بود.
با دلی سوخته و پر از درد، سوار ماشین شدیم و برگشتیم. خوب شد پارک جنگلی جوارم را دیدم، وگرنه تا پایان عمرم حسرت میخوردم.
برای بیستم تیر به یک عروسی مجلل دعوت شدیم. دیر خبرمان کردند به همین دلیل یکی دو روز مانده به جشن، باعجله لباس خریدیم. من معمولاً از خریدهای عجلهای ناراضی هستم، ولی خوشبختانه این بار رضایتم جلب شد. مدتها بود عروسی نرفته بودیم. حسابی ذوق داشتیم. یک عمارت بزرگ با حیاطی عظیم و زیبا بود. همهجا را گلآذین کرده بودند: هزار هزار گل رز سفید و صورتی. چقدر غذا و چه پذیرایی شاهانهای. خوش گذشت، جای شما خالی. انشاالله عروس و داماد خوشبخت باشند.