کنگره جراحان 1402 – چهل و چهارمین دوره
هرسال در ماه زیبای اردیبهشت، جامعه جراحان، کنگره برگزار میکند. البته بهجز سه سال اخیر که در کشاکش مبارزه با کرونا بودیم. امسال چشمبهراه کنگره بودم و خوشحال شدم که برگزار شد. پنج روز، از شنبه تا چهارشنبه، 27-23 خرداد 1402. مثل همیشه در سالن همایش رازی برگزار شد و مثل همیشه کنگره عریض و طویلی بود. تعداد زیادی سخنران و شرکتکننده و غرفههای متعدد نمایشگاه شرکتهای عرضه وسایل جراحی در این پنج روز در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران گرد هم آمده بودند.
هرروز دو ساعت، دو ساعت و ربع طول میکشید که خودم را به کنگره برسانم. کنگره هرروز تا هفت عصر طول میکشید، ولی من بعد از خوردن ناهار، آنجا را ترک میکردم. در طول همان چند ساعت هم از حضور در کنگره لذت بردم. کیس های جالبی معرفی شد، مباحث خوبی موردبحث قرار گرفت و تعداد زیادی از اساتید قدیمی را دیدم. بعضیشان بسیار پیر و ناتوان شده بودند و دیدن دستها و پاهای لرزان و شنیدن صدای ضعیفشان، حالم را بد میکرد. هیچیک از همکلاسیهایم را ندیدم. من حدود سی سال است، هرسال در کنگره جراحان شرکت میکنم. اوایل بیشتر همکلاسیهایم را در کنگره میدیدیم. سالی یکبار دیدار، غنیمت بود، ولی امسال هیچکس نبود. همکلاسیهایم کجا هستند؟ آیا همگی مهاجرت کردند؟ یا حوصله شرکت در کنگره را ندارند؟ نمیدانم.
محوطه دانشکده پزشکی پر از گل و گیاه است. عطر پیچ امینالدوله همهجا پیچیده بود. آنجا جان میداد روی نیمکت، زیر سایه درخت بنشینی و از تماشای عشوهگریهای بهار لذت ببری.
قسمت خیلی شیرین رفتوآمدم به کنگره، بخش برگشتن به خانه بود. صدای موزیک را بلند میکردم و همخوانی میکردم یا سر و گردن را تکان میدادم و روی پدال گاز میفشردم. شیشه پنجره ماشین را پایین میکشیدم تا باد به صورتم بوزد. از 18 سالگی رانندگی میکنم، ولی شیرینی رانندگی برایم کم نشده است. راستش این روزها بیشتر از رانندگی کیف میکنم، چون نسبت به دوران جوانی، ماشین بهتری دارم و مهارت رانندگیام بیشتر شده است.
خلاصه آنکه پنج روز پدر و پسر را به حال خود رها کردم و راه رودهن-تهران و بالعکس را متر نمودم. خوش گذشت.