زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1403/11/01 21:34

دی ۱۴۰۳

شنبه اول دی

صبح با درد شست پا بیدار شدم. شست پای راستم ورم کرده و قرمز شده بود. بعللللله! نقرس! یک بیماری خانوادگی که این بار یقه من را چسبیده است. نقرس: بیماری پادشاهان! بیماری ثروتمندان که ۹ بار در مردان شایع‌تر از زنان است. حالا چه شده که سراغ من آمده؟ نه پادشاه هستم و نه ثروتمند و نه مرد!

 

یکشنبه دوم دی

ورم پا بدتر شده و درد بیشتر. لنگان‌لنگان راه می‌روم و کارها را انجام می‌دهم، ولی کف آشپزخانه کثیف است و لازم است تی بکشم. توالت نیاز به نظافت دارد. لایه نازکی گرد روی اشیا نشسته است. من معمولاً پنجشنبه، جمعه و شنبه نظافت کلی خانه را کم‌کم انجام می‌دهم. این هفته درگیر آرایشگاه و پختن کیک و مهمانی بودم و عقب افتاده‌ام. پای دردناکم یاری نمی‌کند برای نظافت خانه. وقتی خانه کثیف است، کلافه می‌شوم. خدا کند فردا پایم بهتر باشد.

 

دوشنبه سوم دی

صبح بیدار شدم و دیدم به طرز معجزه‌آسایی ورم شست پا خوابیده و در برطرف شده است. البته معجزه طب مدرن و داروهای شیمیایی. خدایا شکرت.

 

سه‌شنبه چهارم دی

آقای شوشو قول داده تا آخر امسال روزهای سه‌شنبه را تعطیل کند. علیرغم این‌که من نمی‌توانستم راهی دشت و دمن شوم، او سر قول خود ماند. خانه بودیم. زیاد خوابیدیم. فیلم نگاه کردیم. حتی غذا از بیرون خریدیم تا من بتوانم استراحت کنم. روزی پر از تنبلی و استراحت بود. خوش گذشت.

 

پنجشنبه ۶ دی

والدینم به خانه ما آمدند و شب هم ماندند. فردا مراسم چهلم اشکان، پسرعموی عزیزم است. والدینم در دماوند یک خانه باغ دارند که در زمستان بسیار سرد است و تقریباً سه روز طول می‌کشد تا هوا بگیرد. به همین دلیل آن‌ها پنجشنبه صبح رفتند و بخاری‌های خانه‌شان را روشن کردند و سپس پیش ما آمدند.

امسال سریالی به نام «روز شغال» با هنرنمایی ادی ردمین ساخته شده در ده قسمت. ما چهار نفر دو روز میخکوب این سریال بسیار زیبا و مهیج بودیم. من و همسرم و پدر و مادرم نفس هم نمی‌کشیدیم! فقط زل زده بودیم به تلویزیون. عالی بود. عالی!

 

جمعه ۷ دی

من از روز گذشته حال‌وروز خوبی نداشتم. بدون انرژی روی مبل دراز کشیده بودم. غذا پختم، جایتان خالی فسنجان برای ناهار و براونی به‌عنوان شیرینی. برای شام هم نیمرو سرخ کردم، ولی در سکوت بودم و هپروت. روز جمعه روحیه بدتر شد. همگی در تالاری جمع شدیم و ناهار خوردیم. دلم نمی‌خواست به آرامستان بروم و گور اشکان را ببینم، ولی نمی‌شد که نروم. همگی رفتیم. سنگ گور را قرار داده بودند و تصویر چهره‌اش روی سنگ نقش بسته بود. چه رسم بدی است خدایا... زار زدم ها... زار زدم...

 

دوشنبه ۱۰ دی

صبح از خانه بیرون زدم: بانک تجارت و باز کردن حساب‌جاری، سر زدن به بانک مسکن و پرسیدن درباره طرح ثمر، پیدا نکردن بانک ایران‌زمین مثل پیرزن‌های حواس‌پرت! خرید ماسک مو و ژل مو و چند قلم خرید سوپری ازجمله مخمر برای پختن نان. ما دیگر نان سفید نمی‌خوریم. بیشتر اوقات نان تست سبوس‌دار، نان جو و نان ساندویچی با آرد کامل می‌خوریم. همه را خودم می‌پزم. اگر زمان یا انرژی کافی نداشته باشم، دست به دامان نان بربری می‌شویم. حیف که نان بربری فقط به‌اندازه دو سه ساعت قابل‌خوردن است و فوری به تکه‌ای چرم بدمزه تبدیل می‌شود. دیشب با آرد کامل گندم نان ساندویچی پختم تا امروز برای ناهار، ساندویچ تخم‌مرغ بخوریم. ما شش ماه است برنج نمی‌خوریم. روز و شبمان شده مرغ پخته و سرخ‌شده و گریل شده و کباب شده. ساندویچ تخم‌مرغ پخته تنوعی است برایمان.

 کارهای امروز حدود ۳ ساعت طول کشید. به بهانه انجام این کارها، پیاده‌روی هم کردم. اگر بیرون از خانه کار نداشته باشم نمی‌توانم خودم را از خانه بیرون بکشم و کمی راه بروم متأسفانه. در استوری های امروز درباره دوران عقد و پیش از عروسی پرسیدم. استقبال بسیار خوبی شد و تعداد زیادی جواب دادند و از تجربه‌های تلخ و شیرینشان نوشتند، ولی به خاطر کارهای اداری امروز، نرسیدم همه جواب‌ها را بخوانم و دسته‌بندی کنم و به اشتراک بگذارم. حالا مانده‌ام چه کنم. فردا مبحث جدیدی را شروع کنم و یا همین سؤال و جواب را ادامه بدهم؟

 

سه‌شنبه ۱۱ دی

امروز همسرم به دیدن مادرش رفت. پسرم هم رفت دانشگاه. ​حسابی خرکیف شدم که آخ جون! تا بعدازظهر تنها هستم و می‌توانم کلی کار انجام بدهم. ساعت پنج بعدازظهر به هر دو نفرشان تلفن کردم: کجایید؟ بیایید من رو از دست خودم نجات بدین!

من مرض کار کردن دارم. کار می‌کنم، کار می‌کنم و بازهم کار می‌کنم. وقتی همسرم ظهر برای ناهار می‌آید، کارم تعطیل می‌شود و سرگرم فیلم دیدن و حرف زدن می‌شویم. ولی امروز هیچ بازدارنده‌ای نداشتم:

  • پختن نان ساندویچی
  • تمیز کردن فر، آن‌هم فری که شش ماه اخیر تمیز نشده
  • اتوکشی
  • پختن گرانولا بار یا آجیل بار
  • شستن یک کوه ظرف
  • بعلاوه تهیه محتوا برای اینستاگرم هم پست و هم استوری و هزار بار سر زدن و جواب دادن
  • سه مشاوره

 این وسط حتی پنج دقیقه هم ننشستم. الان هلاکم! طرحواره استانداردهای سطح بالا! بله می‌دانم!

 

جمعه ۱۴ دی

۹ صبح است. از هفت صبح بیدارم. دایرکتهای اینستاگرام و کامنتهای وب‌سایت و ایمیل‌ها را جواب دادم و درباره محتوای شنبه فکر کردم. هنوز صورتم را هم نشسته‌ام، چون آقای شوشو خواب است. فقط جمعه‌ها می‌تواند تا هر وقت که میلش می‌کشد، بخوابد. دلم نمی‌آید سروصدا کنم و خواب شیرینش را به هم بزنم.

.

.

.

برای پیاده‌روی به دماوند رفتیم. هوا عالی بود. خنک و زلال و سبک. غذا را در یک خانه قدیمی زیبا خوردیم. قبل از صرف غذا، من و آقای شوشو با هم مار و پله بازی کردیم. ده ها سال بود که صفحه مار و پله را ندیده بودم. روز خوبی بود و حسابی خوش گذشت.

 

شنبه ۱۵ دی

روز شلوغ‌پلوغی بود. کمرم درد گرفته. کارهای زیادی داشتم و این وسط آماده کردن غذا به نحوی که رأس ساعت ۱۳:۳۰ آماده سرو باشد، انجام یک مشاوره اورژانسی (من معمولاً مشاوره اورژانسی را قبول نمی‌کنم. آخه رشد فردی که مشاوره اورژانس نداره!) پیگیری یک گرافیست برای پیج اینستاگرام همسرم و بالاخره ادیت ویدیو، چهارتا کاری بود که می‌توانستم انجام ندهم یا تحت استرس و فشار انجام ندهم، ولی غیر از آخری، بقیه درخواستهای سایرین بود و متاسفانه من برای برآورده کردن خواسته‌های دیگران، به‌راحتی راحتی و آسایش و حتی سلامت خودم را زیر پا می‌گذارم. طرحواره ایثار و اطاعت؟ بله! می‌دانم...

 

یکشنبه ۱۶ دی

از شدت کمردرد امروز در تختخواب ماندم. الان خیلی بهتر هستم. یادم باشد که هیچ‌چیزی مهم‌تر از سلامتی نیست. برای راضی نگه‌داشتن دیگران، خودم را هلاک نکنم. آن دیگرانی که احتمالاً اصلاً متوجه نشدند به خاطرشان کمردرد گرفته‌ام.

 

سه‌شنبه ۱۸ دی

امروز من و آقای شوشو راهی بازار بزرگ تهران شدیم. با تاکسی رفتیم و با اسنپ برگشتیم. همسرم پارسال کت‌وشلوار خریده بود، ولی حتی یک‌بار هم آن را نپوشید. حالا به دنبال کاهش وزن ده کیلویی، کت‌وشلوار به تنش زار می‌زد. هدف اولیه و مهم امروز تنگ کردن کت‌وشلوار بود. لباس را به دست خیاط ماهری دادیم و با ۲۵۰ هزار تومان آن را درست کرد. در کوچه‌پس‌کوچه‌های بازار قدم زدیم و خرت‌وپرت خریدیم. من یک سه شوار چرخشی به‌عنوان هدیه ولنتاین دریافت کردم. بسیار خوشحال شدم. خدا کند کار کردن با آن آسان باشد. ناهار را در شرف الاسلام صرف کردیم. شاد و خندان به خانه برگشتیم.

 

جمعه ۲۱ دی

بالاخره طلسم وزن ۷۰ کیلویی من شکسته شد و توانستم یک کیلو دیگر وزن کم کنم. الان ۶۹ هستم. به وزن ۶۸ که برسم همچنان شکمی نسبتاً برجسته خواهم داشت، ولی ازنظر سلامتی، یعنی میزان قند و چربی و اسید اوریک، وضعم خوب می‌شود. به ۶۸ کیلو قانع هستم.

امروز سه شوار چرخشی را امتحان کردم. عالی است! برس خودش می‌چرخد و انگار یک نفر دیگر موهایم را براشینگ می‌کند. ظرف پنج دقیقه همه موهایم مرتب شد. دودل بودم که تقاضای این هدیه را بکنم یا خیر. خوب شد بر تردیدم غلبه کردم. این یکی از بهترین هدایایی است که تابه‌حال دریافت کرده‌ام.

 

یکشنبه ۲۳ دی

قبلاً با جمینا – هوش مصنوعی آشنا شده بودم. امروز با چت جی پی تی ملاقات کردم. اسم او را «جیم» گذاشتم و یک کتاب به زبان انگلیسی در اختیارش گذاشتم و ازش خواستم آن را به زبان فارسی خلاصه کند. انجام شد! این متن را به‌عنوان مقاله در وب‌سایت آپلود کردم. تابه‌حال به این سادگی و سرعت صاحب مقاله نشده بودم. آی کیف کردم! آی کیف کردم!

 

جمعه ۲۸ دی

قند خونم از ۱۱۸ به ۱۰۸ رسیده. وزنم هم از ۷۵ به ۶۹ رسیده. به مناسبت چنین پیشرفتی، امروز خود را به یک کاسه هلیم پر از روغن و شکر مهمان کردم. ده صبح بیدار شدیم. سریع لباس پوشیدیم و رفتیم پیاده‌روی. هدف این پیاده‌روی، نوش جان کردن هلیم بود که به انجام رسید. بعد از ناهار هم رولت خامه‌ای پختم. خداوکیلی شیرینی خانگی صد پله بهتر و خوشمزه تر از شیرینی قنادی‌هاست. پوست پرتقال را داخل مایه کیک رنده کردم. چه عطری داشت... چه عطری داشت... عطر شکر و وانیل و پرتقال...  قبلاً اعتراف کردم و دوباره تکرار می‌کنم: «من یک معتاد به شکر هستم!»

 

شنبه ۲۹ دی

همه روز برف بارید. پرده را کنار زدم. روی مبل نشستم و بارش پرهای سفید از آسمان را تماشا کردم. منظره برفی همچنان برایم تازگی دارد و به دیدنش عادت نمی‌کنم.

روز بسیار خوشی را آغاز کردم. یکی‌یکی کارها را پیش بردم:

  • آماده کردن استیک مرغ
  • گرفتن خمیر نان جو
  • شستن لباس‌ها
  • جمع و جور خانه
  • ایده پردازی برای تولید محتوا

 

هنگام ظهر وقت کردم اینستاگرام را باز کنم و کامنت ها و دایرکت ها را پاسخ بدهم که دیدم ای‌دادبیداد! این زاکربرگ جز جیگر گرفته که خلاقیتش تمامی ندارد، اندازه کاور پست‌ها را تغییر داده است. نیمی از زحمات روزم به هدر رفته بود چون باید دوباره با سایز جدید پست می‌ساختم. اول گیج شدم که چه شده اینطوری شده؟ بعد دو سه‌ساعتی راهنماها را زیرورو کردم تا ببینم آیا می‌شود به سایز قبلی برگشت؟ خیر! نمی‌شد! تغییر کاور اجباری بود. خلاصه همه آرامش آن روز و مدیریت زمان و اولویت‌بندی و فلان و بیسار به باد رفت.

از سر اضطرار و اضطراب، تا آخر شب محتوا ساختم. انگشتانم درد گرفته‌اند.

 

یکشنبه ۳۰ دی

تا خود صبح کتاب خواندم: کتاب «هیچ‌یک حقیقت ندارد» نوشته لیزا جوئل

هفت صبح کتاب تمام شد. کش‌وقوسی به خود دادم. چشم‌بند را روی چشمانم گذاشتم و خوابیدم. دو ساعت بعد بیدار شدم. پرده را کنار زدم و با دیدن زمین سفیدپوش از خوشحالی قهقهه زدم. حمام کردم تا خماری از سرم بپرد. بعد لیوانی چای و تکه‌ای نان تست و پنیر خوردم. تا ظهر به خودم رسیدم: ماسک صورت و سه شوار و پدیکور. چه لذتی داشت.

بعد نوبت جارو و گردگیری و تی کشیدن به کف آشپزخانه بود که انجام شد. وقتی همسرم ساعت ۱۶ به خانه آمد، همه‌جا برق افتاده بود. با هم ناهار خوردیم. یک روز در هفته گوشت نمی‌خوریم. سالاد فراوان خوردیم و نیمرو سرخ‌شده در کره با نان جو خودم پز.

خسته هستم، ولی راضی و خشنودم.

اولین ماه زمستان به پایان رسید. چقدر زود...

 

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

نرگس

سلام گیس گلابتون عزیز و پرانرژی.
خسته نباشید. ان شاا که زمستان پر از شادی و سلامتی را پشت سر بگذارید. من از خواندن خاطرات شما بسیار لذت مبرم. دوستتان دارم قلب

پاسخ
گیس گلابتون

منم دوستتون دارم و آرزوی تندرستی و شادمانی همیشگی شما رو دارمگل

پاسخ
خوشبخت

سلام خانم دکتر ،اولین باره کامنت مینویسم ولی سالهاس مطالب شمارو میخونم ،بسیار لذت بردم با توجه به اینکه منم عاشق آشپزی و شیرینی پزی هستم و از بچگی دست بکار شده ام و پیشرفتهایی هم داشتم🙂خواستم از شما بخوام اگه از دستوری راضی بودین که نتیجه ی خوبی داشته برای استفاده در اختیار ما هم قرار بدین چون قبلا هم در خاطرات آشپزی دستور هم گذاشته بودین.خانم دکتر من دوست دارم با شما درد و دل کنم نمیدونم تو کامنت میشه بنویسم؟!

پاسخ
گیس گلابتون

سلام به روی ماهتون
بله حتما اگه دستوری خوب بود، خدمتتون میگم. عضو اینستاگرام هستین؟ در استوریها گاهی این کار رو انجام میدم.
اگه مطلب خصوصی میخاید بنویسین و نمیخاین عمومی منتشر بشه، بالای کامنت بنویسین. اگه اشکالی نداره عمومی بشه، درددل تون رو بنویسین عزیزدل.

پاسخ
عفت حیدری

سلام و ادب خانم دکتر جان انشالله سلامت باشید.من چک آپ قند رفتم قندم 130 است البته با قرص ت آزمایشم زده دفع پروتئین پلاس 2 .زهره ترک شدم.دوباره می بایست آزمایش خون بدم.من دیگه نمی دونم برای کاهش قند چه کنم.شیرینی جات حذف کامل روزی نیم ساعت پیاده روی گهگاهی هم استخر .دلم خوش بود که قندم را از 160 آوردم به 130 .نگران کلیه هام شدم خدا به خیر کنه.مراقب خودتون باشید.یکی از نزدیکان من هم البته آقا هستن و جوان اوره خون زیاد و نقرس دارند. از بس عاشق خوردن گوشت و کباب هستش.حالا رعایت می کنه.انشالله سلامت باشین

پاسخ
گیس گلابتون

کی آزمایش مجدد ادرار دارین؟ BUN و Cr را هم چک کردین؟

پاسخ
سارا

سلام خانم دکتر جان . چقدر خواندن خاطرات شما لذت بخشه . الان ساعت ۹ صبحه و ایمیل هامو که چک کردم دیدم خاطرات نوشتین و سریع به سایت سر زدم تا بخونم ، صبحم رو پر از انگیزه ی زندگی کرد .
قلم روان و جذابی دارید . خواندن خاطرات شما هزار بار هیجان انگیز تر از دیدن برخی ولاگ های روزمره اینستاگرامی هست . واقعی و پر از راستی و یکرنگی . راستی منم یک معتاد به شکر هستم . پیشنهاد میدم برای خودتون کوکی هایی درست کنید با انواع شیره ها(توت خرما انگور ) و موز و جو دوسر پرک . دستوراتش در اینترنت موجود هست .خیلی کمک کرد میلی شیرینی در من کنترل بشه.
دوستتون دارم امیدوارم دی ماه پر از شادی باشه براتون .

پاسخ
گیس گلابتون

ممنونم نازنین. تازگی گرانولا بار درست می کنم، ولی اونم پر از آجیل است و اسید اوریک را بالا می برد. هر طرف را دست میزنم، یک طرف دیگر بهم میریزهخنده

پاسخ
nazaninhosseinkhan

سلام خانم دکتر عزیزم
خوشحالم که سلامتیتون رو بدست آوردین. خیلی خوبه که در پخت نان و شیرینی اینقدر مهارت دارین. هنر بزرگی هست.
سریال روز شغال فوق العاده مهیج هست. من بعضی جاها چشمام رو می گرفتم البتهلبخند7 قسمتش رو تا بحال دیدم. از شخصیت نوریا هم خوشم اومد. خیلی با اعتماد به نفس و جدی به نظرم اومد.

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم. روز شغال عالیه!

پاسخ
سوده

سلام عزیز جان
عالی بود و پر از امید...
کاشکی شجاع بودم و از طرح جوانی جمعیت استفاده می کردم و بعد از 23 سال، خودم رو بازنشست می کردم و از زندگی لذت می بردم..
دوستتون دارم❤️🌹

پاسخ
گیس گلابتون

منم دوستتون دارم عزیزم
من دارم از بازنشستگی لذت میبرم، ولی برای بازنشستگی لازمه سرگرمیهایی داشته باشید، مثل وبسایت و اینستاگرام و شیرینی پزی و بیکری برای من و درآمد داشته باشین. اگه این دو تا فراهم باشه برای چی بازنشسته نشین؟

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
Here you can buy Louis Vuitton Bags Replica : Top 5 Tips For Designer Handbag Care Handbags are fashion accessories that women cannot do without. Anytime a woman goes out, she almost always carries a handbag or purse the woman's to carry personal items she need like makeup, credit cards, cash, cellular phones, different items. Women always locate it fun to fit their handbags with the outfits potentially they are wearing. A number of handbag styles to select from which makes shopping for handbags a truly fun and exciting experience. A woman should have at least three handbag styles to complement them her outfits and here're the three best handbag styles every single woman should have. Tote: A tote is often a stylish good reputation a carry-all bag, in order to mention be wrongly identified as a cloth shopping designer handbag. Totes are recognized for transporting larger items that would not ordinarily fit best suited handbag, regarding gym clothes, yoga mats, tennis shoes, newspapers, magazines, and pad-type electronic equipments. Totes also are actually excellent travel items since a good deal can be sandwiched in just. A Clutch handbag is really a small, rectangular evening bag that comes without a handle. If people use carried in your hands and is small, providing room as well as the a woman's small personal items. Women would only carry makeup and other little things in the clutch handbag which can either be casual or chic in kind. These handbags are meant in order to use during formal functions as well as in the days or weeks. They are very convenient to carry because in addition to size additionally come regarding elegant blueprints. Secondly, since handbags include many categories, you ought to choose one that a majority of fits you. The categories of handbags that may get choose are clutch, hobo, tote, wristlet, satchel and shoulder tote. Also, you have to that the handbag you decide can accommodate your should receive. Contact the handbag's manufacturer directly to make sure that specific functions. For example, when the handbag looks appealing, however many details are questionable, such as the color, the manufacturer will give you the chance to confirm if they ever released a handbag of that style. It is actually important to try to to your research on what the handbag you have opted should be similar to. If you have any nearby boutique or department store that carries the handbag you want, you should really be visiting of which. Take along a checklist. even perhaps print out the photos throughout the eBay listing to tote around. If you're plus-sized, go plus-sized as well. Forget cute and diminutive. You are not this proportions-wise; why when your handbag be otherwise? A limited tote, even though it's the loveliest designer handbag to ever grace a catalogue, will only make seem like a truck. Work with your size and work with your bag by going for totes which wider than the regular hobo bag. It's also a choice to get bags with short or medium-length ties. On the online market place you get to see regarding designs too as combinations which include the latest any way you like trends. Acquire to compare the products too before ordering. For happen opt for to buy more than one handbag, almost certainly that may never get a gigantic discount from a wholesaler besides free shipping too. personal handbag, fake designer, fashion handbags, lighter handbag
cartier schmuck replica deutschland van cleef replica Bvlgari B.ZERO1 replica fake bvlgari ring bracelet love Cartier replique cartier love ring replica cartier trinity ring replica cartier love bracelet replica cartier love bracelet replica 1:1 juste un clou replica cartier bracelet replica fake chanel shoes replique louboutin replica gucci shoes louis vuitton wallet replica louis vuitton wallet replica replica louis vuitton wallet replica louis vuitton backpack Bolsos Louis Vuitton outlet louis vuitton sling Bag replica dior replica replica louis vuitton luggage louis vuitton backpack replica louis vuitton duffle bag replica louis vuitton Pochette replica replica louis vuitton wallet replica handbags australia Cartier dupe Armband replica louis vuitton Pochette replica louis vuitton replica men fake louis vuitton gürtel replica handbags in usa replica borse louis vuitton louis vuitton neverfull replica replica borse louis vuitton louis vuitton turkei online chanel tasche fake fake louis vuitton backpack chanel shoes replica louis vuitton imitazioni Best Fake Jordan 1 chanel replica chanel replica replica chanel backpack Fendi Peekaboo replica Sac goyard pas cher sac hermes pas cher Sac chanel pas cher chine imitation sac hermes imitazioni louis vuitton louis vuitton hat replica sac dior pas cher chine imitation louis vuitton fake louis vuitton wallet louis vuitton shoes replica louis vuitton wallet replica fake louis vuitton wallet replica louis vuitton m40780 replica louis vuitton wallet