پنداره (vision) یعنی آرزوی بزرگی که رسالت و ماموریت زندگی تو در آن متجلی می شود. تصویر زیبایی از آینده که هر بار به آن فکر می کنی، شاد می شوی. اهداف خود را در جهت رسیدن به آن پنداره تعیین می کنی و در مسیر گم نمی شوی.
برای تصویر کردن پنداره خود اول باید ماموریت خود را تشخیص بدهید. ماموریت شما خدمتی است که قرار است به جهان ارائه بدهید. موهبت های وجودی شما برای انجام آن ماموریت، در شما گذاشته شده است و رضایت قلبی و خوشبختی شما با انجام این ماموریت تحقق می یابد. دروازه فراوانی و نعمت هم با انجام این ماموریت به روی شما باز می شود. یعنی هم خودت شاد و خوشبخت می شوی و هم به جهان خدمت می کنی.
برای ساده کردن مطلب این مثال را می زنم: اگر پنداره من گردش در شهر زیبای اصفهان باشد، اهداف من تامین هزینه سفر، تعیین وقت سفر، تهیه بلیت سفر و ... است. تصمیم گیری های من حول همین محور می چرخد. دیگر لازم نیست که درباره قیمت بلیت آنتالیا تحقیق کنم. یا لازم نیست دنبال یک سال مرخصی باشم. یا لازم نیست به طرف شمال تهران حرکت کنم، چون جهت سفر را می دانم. البته این فقط یک مثال بود. وگرنه پنداره مفهومی بسیار وسیع تر از یک مسافرت تفریحی دارد و همانطور که گفتم در جهت خدمت به مردم و هماهنگ با موهبت های وجودی فرد است.
پنداره من تاسیس موسسه ای برای آموزش شادی و موفقیت است. موسسه ای در باغی زیبا و مفرح با ساختمان های بزرگ و دلباز، کلاسهای آفتابگیر وسالن مراقبه. موسسه ای با کلاس هایی برای سلامتی، کلاس هایی برای آفرینش ثروت، کلاس هایی برای ازدواج و همسریابی، کلاس هایی برای موفقیت و شادی.
نمی دانم چطور این موسسه را تاسیس خواهم کرد. چه زمانی؟ در کجا یا با چه امکاناتی؟ مهم نیست. قلب من با این پنداره شاد می شود.
پنداره شما چیست؟