تا حالا ایستگاه هفت توچال نبوده ام. فردا قرار است من و آقای شوشو به آنجا برویم و شبی را در آنجا سپری کنیم. مثل همیشه ذوق زده ام!
الان باید آنجا پر از برف باشد. واااااااااااااااااااااااااااااای یعنی چطوریه؟
عصر جمعه، شرح ماجرا:
صبح پنجشنبه که بیدار شدم و دیدم هوا آفتابی و عالی است، زمین را سجده کردم. کوله پشتی ها را پر از ملافه، روبالشی و ساندویچ و آجیل و بیسکوییت کردیم و راه افتادیم. ظهر توچال بودیم. با تله کابین بالا رفتیم. یک جایی بالای کوه، وسط برفها، ما را پیاده کردند. هتلی در کار نبود! اینجا کجاست؟ آقای شوشو که گفت: " بیچاره شدیم! هتل رفته زیر برف!" پرس و جو کردیم، معلوم شد تا هتل یکی دو کیلومتر راه است. این راه با تله سیژ طی میشود، ولی به علت بارش برف، تله سیژ یخ زده و از کار افتاده است. کارکنان هتل مشغول رفع اشکال بودند، ولی شاید دو سه ساعتی طول می کشید. اگر وسط آن برف منتظر می ماندیم، حتی امیدی به سبز شدن علف زیر پای مان هم نبود.
مثل همیشه گیس گلابتون پرید وسط و گفت: " چرا صبر کنیم؟ خودمان می رویم!" بقیه مسافران هتل را هم به خط کرد و هشت نفری راه افتادیم. وااااااااااااااااااااااای! راه رفتن روی برف نیم کوب، زیر آفتاب درخشان چه حالی داشت. هر گامی که در برف می گذاشتیم، تا زانو در برف تازه فرو می رفتیم. طی مسیر نیم ساعتی طول کشید. چقدر خندیدیم. دنبال هم دویدیم. زمین خوردیم و پا شدیم.
چه هتلی بود! عــــــــــــــــــالی! من انتظار نداشتم هتلی شبیه هتل های سوئیس در انتظار ما باشد. گرم، دنج، خلوت و ساکت. اثاثیه هتل با چنان وسواس و دقتی دست چین شده بود که دست مریزاد داشت. تلفن های قدیمی، مبل های راحتی، میزهای چوبی، گلدان های سفالی، شاخ های بز و بزهای تاکسیدرمی شده، ... خیلی قشنگ بود. حتی لوسترها با شاخ بز طبیعی تزئین شده بود.
در هتل با سایر مسافرین همراه شدیم و بازی کردیم و خندیدیم. فوتبال دستی، بیلیارد، شطرنج، پانتومیم و بازی های اختراعی چرت و پرت که فقط باعث خنده و نشاط می شد.
دم غروب که در سالن هتل رو به کوهستان سفید نشسته بودم و قهوه و شکلات می خوردم و در سکوت شیرین کوهستان غرق شده بودم، با خود فکر می کردم همیشه آرزو داشتم با یارم در یک کلبه چوبی در کوهستان سوئیس بنشینم و نمی دانستم که بغل گوشم چنین امکاناتی وجود دارد.
هتل لاریجان یادتان هست؟ شبی هفتاد و پنج تومن: کثیف و بدبو با پرسنلی بی ادب و دل بهم زن. هتل توچال و بلیت تله کابین رفت و برگشت، صد و بیست و شش تومان: تمیز، مرتب، دلچسب با پرسنلی مودب و آماده به خدمت. من عاشق آنجا شدم.
ولی باید خاطرنشان کنم که هتل در ارتفاع 3500 متری قرار گرفته است. هم ارتفاع زیاد است و هم هوا رقیق است و میزان اکسیژن کم است. من و آقای شوشو که مشکلی نداشتیم، ولی بعضی از مسافرین هتل که ده بیست سالی از ما جوان تر بودند، سردرد و سرگیجه داشتند. یک نفر از مسافرین، نیم ساعتی زیر ماسک اکسیژن قرار گرفت. نمی خواهم شما را بترسانم، ولی باید از لحاظ جسمی، آمادگی داشته باشید.