اگر اشتباه نکنم مکزیک از نظرتعداد روزهای تعطیلات سالیانه در دنیا اول است. لابد ایران دوم است! به هر حال امروز باز هم تعطیل بود و مردم همیشه در صحنه باز هم غایب بودند. برای خودم نشسته بودم و داشتم به سی دی صوتی فیلم "راز" گوش می دادم. یک لحظه خیلی هیجانزده شدم و از جایم بلند شدم و شروع کردم در مطب دور خودم چرخیدن که دیدم یک خانم زیبای چشم آبی با یک جعبه شکلات دم در اتاق ایستاده است. با شک و دودلی وارد شد. جعبه شکلات را روی میز گذاشت و با محبت حال و احوال مرا پرسید. خب ... در مطب فرض بر این گذاشته می شود که حال پزشک خوب است و همیشه سلامت است. به همین دلیل برایم خیلی عجیب بود که کسی حال و احوال مرا بپرسد. تازه به رسم عیادت، شکلات هم بیاورد. فکر می کنید که او چه کسی بود؟
امروز یک از آرزوهای من برآورده شد. دوست عزیزم ... سپاسگزارم.