همه ما هم صفات مردانه داریم و هم زنانه. در بهترین حالت، بخش زنانه و مردانه ما در تعادل است، البته با حفظ ظاهر جنسیت مان. یعنی بتوانیم به سادگی هم از توانایی های زنانه مان استفاده کنیم و هم از توانایی های مردانه مان، ولی اگر زن هستیم، ظاهری زنانه داشته باشیم و اگر مرد هستیم، ظاهری مردانه.
یوگی ها نمادی دارند که به زیبایی انسان آرمانی را نشان می دهد. البته این یک آرمان است. هر کس یوگا کار می کند، به این آرمان نمی رسد. نیمه راست بدن، نیمه مردانه ماست و نیمه چپ بدن، نیمه زنانه ما. این تصویر را خیلی دوست دارم.
نگاه کنید، حتی حیوانات موجود در این نقاشی، برای ما پیام دارند: به عنوان یک زن، یک شیر غران در وجودت داشته باش. به عنوان یک مرد، صبور و شیرده و متواضع باش! اگر با اساطیر آشنا باشید، این مثال های برای شما آشناست:
کالی سوار بر شیر، سیبل که ارابه اش را شیرها می رانند، آناهیتا که دو شیر را مثل یک جفت بزغاله به دست گرفته است!
کریشنای نی زن و گاو، میترا در حال قربانی کردن گاو، هرمس و گله گاو دزدی، زئوس و معشوقش یوروپ که به شکل گاو درمی آید و از آزارهای هرا به قاره اروپا فرار می کند. نمونه مدرن آن والتر و گاو در سریال فرینج است. یادتان هست که والتر ادعای رقابت با خدا را داشت!
بیماری های من در سمت راست بدنم متمرکز شده اند:
سمت راست گردنم درد می گیرد.
شانه راستم درد می گیرد.
دست راستم درد می گیرد.
مچ راستم ورم می کند.
انگشت نشانه دست راستم گزگز می کند.
سمت راست کمرم درد می گیرد.
پای راستم گزگز می کند.
به علاوه یک بیماری دیگر هم در سمت راست بدنم وجود دارد که امسال تصمیم دارم آن را جراحی کنم. بله! خیاط هم در کوزه می افتد! نوبت جراحی خودم شده است!
وجود این مشکلات در سمت راست بدنم، نشان می دهد من به طرز نامتعادلی از بخش مردانه وجودم کار کشیده ام. پس بدنم به اعتراض، دارد سمت راست یعنی بخش مردانه وجودم را بیمار می کند. ارتباط بین ذهن و بدن شگفت انگیز است.
همه این صغرا کبراها را چیدم که بگویم من می ترسم که قرار است جراحی بشوم. خیلی خیلی هم می ترسم. از تیغ جراحی می ترسم. از درد پس از جراحی می ترسم. از خشونت بیماربران در هنگام حمل و نقل بدن بیمار بیهوش می ترسم. از ناتوانی پس از جراحی می ترسم.
اگر کسی از بین خوانندگان این وبسایت، زیر تیغ من رفته باشد، می داند که من نسبت به درد و ناراحتی های پس از جراحی بیمارانم همدردی زیادی دارم. یک جورهایی پا به پای آنها درد می کشم و عذاب می برم. جراحی بزرگی نیست. به جراحم نیز اعتماد دارم. زنی مهربان، با دستی شفابخش است. همیشه لبخند دارد و به نرمی حرف می زند. از نفس عمل می ترسم.
خدایا ... من ترسو و ناتوانم. خودم را به دست تو می سپارم. تو قادر و توانایی.