از همسر عزیزم هزاران تشکر می کنم که سالروزی زیبا و بیاد ماندنی برایم فراهم آورد: پنجشنبه رستوران گیاهی آناندا، جمعه اسب سواری و ده برقان. تولد امسال خود را همیشه به یاد خواهم داشت، روزی که جفت چهار عمرم تمام شد و قدم به چهل و پنج سالگی گذاشتم. خدا را صدها مرتبه شکر که همسری فهمیده و مهربان در کنارم است. آرزو دارم چهل سال دیگر ما دو نفر روی یک جفت صندلی گهواره ای در ایوانی رو به دشتی سبزکنار یکدیگر بنشینیم و در مورد امروز گپ بزنیم.
از همه شما دوستان عزیزم که به یاد من هستید و همه شما که یادتان بود تولد من در خردادماه است، هزاران بار سپاسگزارم. نمی دانید که چه اندازه مرا خوشحال می کنید . کاش می دانستید که اگر من چند لحظه در روز باعث خوشحالی شما می شوم، شما در تمام ساعات روز منبع خوشحالی و شادی من هستید. اگر بدانید که از وقتی می نویسم و شما لطف می کنید و می خوانید، زندگی من چقدر شاداب شده است. اگر من بنویسم و کسی آن را نخواند، نوشته های من هیچ ارزشی ندارد. پس من از شما ممنونم که لطف می کنید و به اینجا سرمی زنید. خیلی خیلی هم ممنونم. روی چشم من و درون قلب من جا دارید .
کلی حرف دارم. فکر کنم تمام هفته آینده باید درباره این دو روز بنویسم.
حرف امروزم این است: اگر روزی روزگاری احساس کردید که حوصله تان سر رفته است یا در روزمرگی گیر کرده اید، دل به دریا بزنید و کاری جدید انجام بدهید! هر کاری که شد. زندگی خیلی قشنگ تر از آن است که با کارهای تکراری سپری شود. زندگی زیباتر از آن است که فقط صرف تماشای تلویزیون شود. به جای تماشای فیلم های پر ماجرا، خودمان ماجرا بسازیم.
از کنج عادت ها بیرون بیاییم. اگر دائم دنبال راحتی و آرامش و آسایش باشیم، زود احساس پیری می کنیم. ولی وقتی ذهن و جسم را به کارهای جدید وا می داریم، جوانی و نشاط را به زندگی خود دعوت می کنیم.
امسال تابستان خیال دارید چه کارهای جدیدی را تجربه کنید؟