ساری- جمعه پنجم مهرماه- بخش دوم

گیس گلاب گلم من ترغیب شدم این هتل را برم، منم مثل همسرت دوست دارم هتلهای خوشگل و خوب برم، مرسی به خاطر معرفی این هتل، من که اصلا یک بار هم ساری نرفتم
اما هدف از گذاشتن این کامنت
توی نت سرچ کن هتل بام سبز رامسر، من خواستم برات لینک بذارم نشد، اینقده قشنگه، اینقده قشنگه، اینقده قشنگههههههههههههههههههه که نگو و نپرس، تازه قیمتاش هم خوبه، ولی فضاش خیلی عشقولانه است، کاش بتونید دو تایی برین، بیشتر از دو روز هم نمونید که حوصلتون سر میره، کلبه های خوشگل و شیک و تمیز وسط کوهستان، وای نمیدونی، دلم خواست الان باز، اگه تصمیمت به رفتن شد بهت یک رستوران معرفی میکنم که مطمئن هستم نمیگی خیلی ارزش رفتن نداشت، رستورانی که خانمها میگردونش و جلوی چشمت آشپزی میکنن، صندوقدارش یک خانم شمالی ، عالیه عالی.
روز خیلی خوبی داشته باشی ، من الان اولین چای اداره را خوردم و میخوام کارم را شروع کنم. بوووس

همیشه به سفر،عجب سفر فوق العادی:)
دلم سفر خواست یه عالمه:)))))))))

خدا رو شکر که خوش گذشته من هم عاشق سالاردره ام و وقتی می رم از هتل به جز موارد ضروری خارج نمی شم

وووووووووووواي چه سفر نامه زيبايي خوشحالم كه بهتون خوش گذشته راستي منم جمعه با يه گروه فوق‌العاده شاد رفتيم محمود آباد فك كنيد از وقتي سوار اتوبوس شديم رقصيديمو دست زديمو جيغ كشيدم خيلي خوش گذشت .منم وقتي ديدم يه دختر كوچولو داره با سطل بازي ميكنه دلم گرفت رفتم و قاطي بازيش شدم خيلي لذت داشت هميشه شاد باشي عزيزم

كاش عكس از خودت رو از نزديك بزاري خيلي دوس دارم ببينمت

خدا رو شکر!!! لذت بردم واقعا از این سفرنامه!!!
شکرخدا برای این همه لذت و شادی!!!

الی گولو لطفا این رستوران رو معرفی کنید و ادرس بذارید ممنون میشم

از خوندن سفرنامه خیلی لذت بردم. ممنون که می نویسید.

خوشحالم كه بهتون خوش گذشته ،‌لذت بردم ازديدن عكسهاتون.شاد و سلامت باشين.

خیلی خوب بود سفرنامه تون
جالبه که من هم این دو روز رو شمال بودم...و به این سطل های پلاستیکی و اینکه مامان بابام برام نخریدن فکر می کردم،اما5 شنبه،با سطل دختردایی کوچولوم تپه شنی درست کردم.واقعا آدم به هیچ چی فکر نمی کنه وقتی باهاش بازی می کنه
ما هم تو ترافیک موندیم!!

چه خوب كه سفر بهتون خوش گذشته من هم با خوندن سفرنامه كلي لذت بردم

عكستو از دور ديدم قيافت مشخص نيست زياد از نزديك يك عكس از صورتت بزار
نميدونم چرا يه حس خيلي خوبي بهت دارم خيلي دوستت دارم
دستاي مهربوني داري

من امروز عصر دارم ميام تهران خيلي دوست دارم ببينمت خونه خالم ميام
خونه خالم تقريبا نزديك شمان اگه حساب كنيم همون طرفاست
خونه همسر آيندمم اونجاسخونه خواهر شوهرامم سعادت اباد چه خوب بريدم و دوختم
خونه خالم شهرك غربه يكي ديگشم شهرك بام (مخابرات)
اگه بتونم ميام مطبت و ميبينمت اگه نه كه همون عكستو ميبينم

چه لذت بخشه که یه سفر آرام بخش رو با همسری گذروندی. انشاله یه روزی بشه که ما هم رشد کنیم و بلد شیم چطوری یه زندگی پر آرامش داشته باشیم.
حیف و صد حیف که تصمیم گرفتید دیگه زندگی مثل عسل رو ادامه ندهید :(((
گیس گلابتون جان ما که تمرینات رو انجام دادیم چی پس ؟!

ما تو مدرسه و دانشگاه درس زندگی کردن یاد نگرفتیم و کسی مثل من هم اینقدر هواسش به درس بود که به روابط اطرافم توجه نکردم و واقعا نیازمند آموزشم ... کاش میشد که در درس های زندگی مثل عسل تجدید نظر کنید.

واااااااااااای گیس گلاب جان خدا خیرت بده.....انقد خندیدم از توضیح شعرت خصوصا ت...ماتیکی که اشکام همین جوری میریزه پایین

انشاءالله همیشه به سفروشادی.همسرشما دقیقا مثل همسر منه.برعکس مادرم که همه چیزروزشت وموجب آبرورفتن میدونه،شوهرم میگه باید برای خودت زندگی کنی.راستی پیشنهادات الی گولو خیلی عالیه،هردو رستورانی که گفته وهتل بام سبزواقعا به یادموندنی هستند.

چه خوب که بهتون خوش گذشته! من هم بعد هز 12 سال زندگی تازه یاد گرفته ام که باید کمی کوتاه بیام و از سفرهای کوتاه هم لذت ببرم!

سلام گیسوی عزیزم
سفر نامه ات خیلی باحال بود
دلال منظورت همون نمک سبزه... اونکه دلال نیست دلار _ فتحه رو دال _ هست


بگم چی حالا اینبار رفتی مازندران
دفه بعد بیا گیلان
اینجا ههم هواش خوبههههه
سر سبزه
امامزاده دارههههه
سفید رود هم هستتتت
حاشیه سفید رود یه عالمه تمشک وحشی دارههههههه
اونوقت من بعضی اوقات با دوچرخه میرم اونبرا دور میزنم ( خونمون نزدیک آخه ) تمشک میخورم
البته من و یکی از دوستان...
دو تایی سوار دوچرخه میشیم میریم اونبرا دوررر میزینیم
انگار نه انگار که 29 سالمون هست
:))))))