این دو روز به صورت فشرده فیلم دیدم. چون فقط اینطوری می توانم خودم را یک جا بند کنم و مشغول تمیزکاری نشوم! در این دوره فشرده تماشای فیلم ، دیروز فیلم های
50 First Dates
Men in Black 1-2-3
و امروز A Good Woman
Coco before Chanel
Coco & Igor را دیدم.
شخصیت کوکو شانل را ستایش می کنم، ولی عمرا چنین زنی را درک نمی کنم. موجود پیچیده و عجیبی است. اول Coco & Igore را دیدم. در حالیکه اول باید Coco before Chanel را می دیدم. داشتم لباس های سیاه و سفید و مدل های ساده لباس های طراحی شده توسط شانل، دکوراسیون بسیار ساده و باز هم سیاه و سفید قصر ییلاقی اش را نگاه می کردم و از خود می پرسیدم چرا این دختر اینقدر ساده وسیاه و سفید است؟ آیا راهبه ها او را بزرگ کرده اند؟ بعد متعجب شدم که ذهنی چنین خلاق چقدر نظم و پشتکار دارد. معمولا خلاقیت بسیار بالا با نظم شدید هماهنگ نیست. باز هم از خود پرسیدم آیا او در صومعه بزرگ شده است؟ وقتی فیلم Coco before Chanel را دیدم، فهمیدم حدسم درست بوده است. او در صومعه و توسط راهبه ها پرورش یافته است.
حالم خیلی بهتر است. هم به لطف آدرس شما دوستان عزیزم و یافتن آشپزخانه خوب برای خریدن سوپ و هم به خاطر حضور آقای شوشو در خانه. مدتها بود ما پنجشنبه در خانه و جلوی تلویزیون نبودیم. الان فکر می کنم بهترین جای دنیا، روی مبل جلوی تلویزیون و بغل دست آقای شوهر است. دو تا لیوان چای داغ هم روی میز باشد. به به!
پی نوشت: کامنتها را تایید نکردم. ببخشید. وقت نداشتم. آخه از فیلم دیدن
عقب می افتادم: ))))))))))))))