بخش اول هیولایی به نام همسر!
شما از زبان آقایان، اصطلاح همسر هیولایی را بکار بردید، من از طرف خانمها به کرات این اصطلاح را شنیدهام. شما تصور میکنید خانمها شما را دچار مشکلات مالی میکنند، خانمها تصور میکنند شوهرانشان آنها را دچار عدم امنیت مالی میکنند.
خانمی پیش من شکایت میکرد :
مشکل من، همسر من است. او همه درآمد مرا میگیرد و به من کمی پول جیبی میدهد. من همیشه در مضیقه هستم .
خانم دوم میگوید: مشکل من همسر من است. میخواهم کارم را توسعه بدهم، ولی او مثل بچهها مدام بهانه میگیرد و اشکال تراشی میکند. چون میترسد اگر کار و درآمد من زیاد بشود، به او بیتوجهی کنم .
خانم سوم از همسرش شاکی است که میخواهم در فلان برنامه آموزشی شرکت کنم، ولی باید چهار روز از خانه دور باشم، همسرم آه میکشد و بغض میکند و من دچار عذاب وجدان میشوم .
خانم چهارم میگوید میخواهد رژیم بگیرد، ولی همسرش با او همراه نیست .
خانم پنجم میگفت میخواهد پیاده روی کند، اما همسرش اهل پیاده روی نیست.
خانم ششم میخواهد سی دی سخنرانی خوبی را گوش کنند ولی باز هم همسرش همراه نیست .
خانم هفتم میخواهد پول پس انداز کند، ولی همسرش ولخرج است .
من در همه موارد به خانمها یادآوری میکنم :
بیشتر متاهلها تصور میکنند مشکل آنها همسرشان هست. این روش سادهای برای حل مسائل است: «مشکل من نیست. مشکل همسرم است.» پس دست روی دست بگذاریم و اجازه بدهیم مشکلات ما را فلج کنند. این روش ساده، ولی پردردسر است؛ زیرا مسئله را حل نمیکند، بلکه آن را پیچیدهتر میکند .
من در همه موارد به خانمها یادآوری میکنم :
مشکل شما شوهر شما نیست، بلکه مشکل شما تنظیم رابطه با شوهرتان است .
با مثالهایی که آوردم آقای مجرد، بکلی متعجب شد و گفت :
- پس خانمها در مورد ما مردها اینطور فکر میکنند؟
- بله! ولی واقعیت این است که:
خانم اولی دوست دارد نقش کودک را بازی کند و همسرش مثل یک پدر از او مراقبت کند. به همین دلیل اجازه میدهد همسرش همه درآمد او را بگیرد .
خانم دومی، از توسعه کار میترسد. نمیداند چطوری باید کارش را توسعه بدهد. در رقابت با همکارانش احساس میکند از قافله عقب مانده ولی الان هم استحکام شخصیت کافی برای توسعه کار ندارد .
خانم سوم هرگز تنهایی مسافرت نکرده و از سفر میترسد .
خانم چهارم عاشق خوردن است .
خانم پنجم از ورزش و تحرک بیزار است .
خانم ششم حوصله گوش دادن به سخنرانی جدی را ندارد. دوست دارد سریالهای آبکی بدآموز را ببیند .
خانم هفتم هیچ کنترلی بر امور مالیاش ندارد. هیچوقت نمیداند چقدر پول دارد و چقدر خرج کرده است .
این هفت خانم، شوهرشان را بهانه میکنند، ولی در واقع مسائل شخصی خود را دارند. آنها حتی اگر مجرد بودند، با همین مسائل دست به گریبان میشدند، ولی الان دیوار شوهر کوتاهتر است .
در مورد دوست شما که حاضر است کمرش را زیر فشار اجاره خانه بشکند ولی محله پایینتر زندگی نکند، همسر فقط یک بهانه است. اگر او در محله پایین تری زندگی کند، خودش دچار احساس حقارت و ناراحتی میشود. به جای خانه خریدن، خانه اجاره میکند تا حفظ ظاهر کند .
هر آدمی به مقدمات زندگی نیازمند است. حرفی در این مطلب نیست. ولی وقتی زنی برای وسایل تجملی بهانه میگیرد، در حقیقت تشنه توجه مرد است. نق میزند، نه برای چند دست لباس بیشتر یا النگو، بلکه برای جلب توجه شوهرش. برای اینکه مرد ثابت کند او را دوست دارد .
در کارگاه هدفگذاری برای آدمهای باهوش، من به یکی از آقایان کمک کردم اهدافش را تنظیم کند. او شغل، پول و رابطه با همسرش را اولویت بندی کرده بود. ولی وقتی نوبت هدفگذاری رسید، هیچ هدفی در مورد همسرش ننوشته بود. همه اهداف در زمینه کسب درآمد بیشتر بود. در توضیح گفت: «اول باید پول در بیاورم که بتوانم خرج زنم کنم تا رابطهمان بهتر شود . «
به او گفتم: «نه! همسرت توجه میخواهد. با قدری توجه و بدون اینکه لازم باشد تا زمان پولدار شدن صبر کنی، میتوانی رابطهات با همسرت را بهبود بدهی . »
دو هفته بعد او هیجانزده تعریف کرد که به غرغرهای همسرش با دقت گوش داده و شنیده که او میگوید: «تو هیچوقت مثل پدرم به کارهای هنری من توجه نمیکنی و آن طوری که او کارهای هنری مرا میبیند، آنها را نمیبینی.» من بیست دقیقهای وقت گذاشتم و با حوصله کارهای هنری او را تماشا کردم و جزء به جزء از ظرایفی که در ساختن آنها به کار برده بود، تعریف کردم. نتیجه شگفت انگیز بود! رابطه من و همسرم ظرف دو هفته اخیر بسیار صمیمانه شده است. از نتیجه این توجه بیست دقیقهای متعجب شدهام .
ادامه دارد...