مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

دوره رایگان آموزشی ویژه خانمهای مجرد

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
چگونه شوهر دلخواه خود را پیدا کنید؟
1395/07/10 12:58

در همایش زن جذاب چه گذشت؟

من برنامه زن جذاب را هشت بار به صورت خصوصی برگزار کرده بودم. امسال تصمیم گرفتم آن را عمومی کنم. همان طور که در این پست نوشتم می‌ترسیدم اجازه نداشته باشم فیلم را نمایش بدهم. خیلی با خودم کلنجار رفتم تا بتوانم این همایش مفید را عمومی اجرا کنم. همه ترسها درون من بود. از همسرم متشکرم. او مرا به جلو هل داد. گفت: "فیلم قبل از طلوع، فیلم ناجوری نیست. حرفهای تو هم حرف حساب است. دلیلی ندارد اجازه ندهند تو حرفهایت را بیان کنی. در این آشفته بازار سستی بنیان خانواده، هر فردی به مجردها بگوید ازدواج خوب است و ازدواج را تشویق کند، نه تنها خوب است که جایزه هم دارد. اگر این سالن قبول نکرد، به سراغ سالن بعدی برو. بالاخره یک سالن اجازه خواهد داد." ترسی نداشت. در بدترین حالت اجازه برگزاری عمومی این همایش را کسب نمی‌کردم. ولی من از ترس عرق می‌ریختم. کابوس می‌دیدم. بدخلقی می‌کردم. در حالیکه همه ترس‌هایم بیهوده بود. من بسادگی اجازه برگزاری همایش را کسب نمودم.

 

من و همکارانم انجام کارهای همایش زن جذاب را از دو ماه قبل آغاز کردیم. برای ریز به ریز کارهای همایش برنامه ریختیم و دوباره برنامه ریختیم. همه سوتی‌های اجراهای قبلی را بررسی و راه‌هایی برای خروج از مشکلات پیدا نمودیم. برای مثال، اولین گردهمایی پنجاه نفره گیس گلابتون، سمینار هدف بود. یکی از سوتی‌های آن سمینار این بود که من وقت نکردم بوتاکس بزنم و آرایشگاه بروم! البته این فقط یکی از ده‌ها سوتی آن همایش بود. به همین دلیل این بار سر فرصت بوتاکس تزریق کردم.

 

دو هفته قبل از همایش برای بند و ابرو رفتم. دست آرایشگر محترم، لیز خورد و نصف یکی از ابروهایم را تراشید! خدا را شکر دو هفته به همایش باقی مانده بود. ابرویم درآمد، ولی غیرقرینه و قناس. برای همین عدم اطمینان به خدمات بومهن و رودهن است که دو هفته زودتر برای بند و ابرو اقدام کردم. روز قبل از همایش رفتم برای رنگ مو و براشینگ رفتم. نتیجه براشینگ این بود که چتری موهایم پیچ خورد و به صورت یک نیم هلال روی پیشانی‌ام می‌ایستاد! آن قدر تاف و ژل به چتری‌هایم زدم که بیچاره مثل یک دسته موی چرب به پیشانی‌ام چسبید. برای این که پیشانی‌ام رنگی نشود، آرایشگر آنقدر وازلین به صورتم مالید که صورتم برق می‌زد. هر کسی مرا نگاه می‌کرد تصور می‌نمود یک ماهی است حمام نکرده‌ام.

 

برای همایش یک روپوش خوشگل خریده بودم. این روپوش مثل بیشتر روپوش‌های خوشگل جیب نداشت. یک هفته به همایش باقی مانده فهمیدم که باید جیب داشته باشم تا ماسماسک میکرفن را در آن قرار بدهم. بنابراین فاتحه روپوش خوشگله خوانده شد. یک دست روپوش رسمی ساده پوشیدم. من هم مثل همه خانم‌ها دلم می‌خواهد زیبا و خوش لباس باشم. ولی انگار همه عالم و آدم دست به دست داده بود که مرا اسکول کنند. بالاخره شانه‌هایم را بالا انداختم و گفتم: کسی برای دیدن چشم و ابروی من نمی‌آید. آن‌ها می‌آیند مطالبی جدی در مورد روابط عاطفی خود بیاموزند. لباس و موی من مهم نیست. فقط شرکت کنندگان مهم هستند: راحتی آنها و استفاده آنها از این همایش.

 

روز پنجشنبه ساعت پنج صبح بیدار شدم. در تاریکی و کورمال کورمال، لباس پوشیدم و آرایش صورتم را سرهم بندی کردم. قبل از حرکت، چند دقیقه‌ای با خدا خلوت کردم: "خدایا! کمکم کنم هرچه می دانم به دخترانم بیاموزم. خدایا! نصف آنها از شهرهای دور می‌آیند. کمک کن که آن‌ها دست پر به خانه برگردانم. خدایا! همه چیز را به دست تو می‌سپارم." دلم آرام گرفت و راه افتادم. قبل از حرکت نوک دماغ آقای شوشو را بوسیدم. او برایم آرزوی موفقیت کرد. باورتان می‌شود یک هفته اخیر آقای شوشو داشت مخم را می‌جوید که "من هم می‌خواهم در همایش زن جذاب شرکت کنم!" چهارشنبه بعدازظهر هر نیم ساعت به خانه تلفن می‌کرد و می‌گفت: "من هم میام!" برای داروخانه مسئول فنی گرفت که بتواند روز پنجشنبه با خیال راحت داروخانه را ترک کند. آخه یک آقا وسط همایش زن جذاب؟ متاسفانه آقای شوشو هنوز از دست من دلخور است.

 

ساعت هفت صبح دم در دفتر بودم. همکارانم وسایل همایش را در ماشین گذاشته بودند. راستی! اول می‌خواستم خودم تا تهران رانندگی کنم. بعد دیدم اجرای همایش، کلی استرس و خستگی دارد. لازم نیست خودم را خسته‌تر و استرس زده تر کنم. بنابراین برای رفت و برگشت ماشین کرایه کردم. چه کار خوبی کردم. ساعت هشت به سالن رسیدیم. وسایل را چیدیم. مثل همیشه نصب دستگاه پوز یک چالش بزرگ بود. میکرفن خوب بود. مشکلی نداشت. ولی فیلم... وای که چه بگویم... از ساعت هشت تا ده صبح دق کردم چون معلوم شد لپ تاب سالن اصلاً سی دی خوان ندارد! فیلم را روی فلاش ریختند و به من دادند. همه چیز را تست کردیم و برنامه سر ساعت ده آغاز شد.

 

ابتدا من 40 دقیقه‌ای حرف زدم. وقتی نوبت پخش فیلم شد، کاشف به عمل آمد  لپ تاپی که جلوی دست من است به بلندگو متصل نیست. من پیش از شروع برنامه، صدای فیلم را هم کنترل کرده بودم، ول متوجه نشدم لپ تاپ به بلندگو متصل نیست. مسئولین سمعی بصری هم به من چیزی نگفتند. نمیدانم متوجه نشدند یا نخواستند چیزی بگویند. خب... این هم تجربه شد. بیست دقیقه اعصاب خردکن گذشت. من سه بار قبل از عقد قرارداد با سالن توضیح دادم خیال دارم یک فیلم پخش کنم. باید فیلم دم دست خودم باشد که آن را قطع و وصل کنم و در مورد فیلم حرف بزنم. فکر می‌کردم همه را کاملاً شیرفهم کرده‌ام. ولی خیر... هیچکس شیرفهم نشده بود. بیست دقیقه طولانی و دردناک... لپ‌هایم از عصبانیت گل انداخته بود. بالاخره دو تا میکرفن این طرف و آن طرف لپ تاپ گذاشتند و صدای فیلم را یکجوری درآوردند.

 

قرار بود همایش سر ساعت چهار تمام شود. ولی من قول دادم این بیست دقیقه را جبران کنم. چطوری جبران کردم؟ ما تا ساعت پنج و نیم سؤال و جواب داشتیم. خوشبختانه من سالن را تا پنج و نیم کرایه کرده بودم. خوب شد بجای شش ساعت از اول سالن را هشت ساعته کرایه کردم. همه جور احتمالی را حساب کرده بودم. یعنی ما 20 دقیقه قطع همایش داشتیم. ولی من 90 دقیقه اضافی وقت گذاشتم. وقتی یک نفر از دوستان نوشت: کاش وقت بیشتری برای سؤال و جواب می‌گذاشتید، بشدت متعجب شدم. همایش که جلسه پرسش و پاسخ نیست. با این وجود من یک ساعت کامل را صرف پاسخ دادن به سؤالات شما نمودم. بهرحال... هیچوقت نمی‌شود همه را راضی نگه داشت. خوشحالم این دوست ما در نقاط قوت همایش نوشته: ارائه نکات عملی برای خانمها و بیان طرز فکر مردان. چون من دقیقاً می‌خواستم همین دو کار را برای شما انجام بدهم.

 

در طول همایش همه سراپا چشم و گوش بودند. هیچکس فرصت نکرد یک چرت کوچک بزند. من به اندازه یک کمدین شکلک درآوردم. وقتی خواستم شیوه نشستن جذاب و غیرجذاب را نشان بدهم، چنان مانورهایی روی صندلی اجرا کردم که صندلی به عقب پرت شد و نزدیک بود پخش زمین بشوم. آی خندیدیم! آی خندیدیم! موقع بیان افتتاحیه یک مرتبه چشمم به یک خانم بشدت اخمو افتاد. داشتم می‌گفتم: به شما تبریک می گویم که... یادم رفت بابت چی می‌خواستم تبریک بگویم! از بس آن خانم اخمو بود. نفس عمیق کشیدم و چشمم را از صورت اخمالود آن خانم برداشتم. به بقیه صورت‌های خندان و مهربان نگاه کردم و یادم افتاد بقیه حرفهایم چی بود. خوشبختانه همینطور که همایش پیش می‌رفت آن خانم اخمو هم مثل بقیه قاه قاه می‌خندید و اخم‌هایش باز شد.

 

همایش سر ساعت ساعت ده شروع شد. متاسفانه ساعت ده صبح هنوز ده پانزده نفری نیامده بودند. ولی ما همایش را آغاز کردیم. پس از چهل دقیقه صحبت، آن بیست دقیقه لعنتی را داشتیم. بعد فیلم را دیدیم. سر ساعت یازده و نیم برای نوشیدن چای و قهوه رفتیم. دوستان می‌گفتند: "نه! قطع نکن! ادامه بده!" ای بابا! چای و قهوه سرد می‌شود. به آنها قول دادم همه فیلم را خواهیم دید. بیست دقیقه نقص فنی را هم جبران خواهم کرد. مدت پذیرایی را کوتاه کردم، چون دو نفر بلیت هواپیما داشتند و باید به موقع به پرواز می‌رسیدند. هول هولکی چای، قهوه، شیرینی خوردیم و برگشتیم. ساعت یک و نیم، یعنی پس از دو ساعت برنامه، باز هم دوستان حتی یک سر سوزن خسته نبودند. معمولاً کلاسها فقط 90 دقیقه کشش دارد و نباید مدت کلاس را طولانی‌تر از 90دقیقه کرد.

 

باز هم از وقت ناهار کم کردیم و سر ساعت دو کلاس را آغاز کردیم و یک نفس تا پنج و نیم (یعنی سه ساعت و نیم) پیش تاختیم! پس از اتمام همایش، یک اتفاق زیبا افتاد. یکی از شما که در همایش شرکت نکرده بود (چون متأهل بود) با یک دسته گل زیبا به دیدنم آمد. او مرا بکلی شگفت زده کرد. سپاسگزارم دوست نازنین... اتفاقات قشنگ دیگری هم داشتیم: سه نفر گفتند با انجام تمرینات کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است! بسرعت خواستگار دلخواه خود را یافته‌اند. یک نفر گفت: همین الان از خانه به من اطلاع دادند که خواستگار دارم. و یک نفر از خانم‌های حاضر در همایش همان شب، بله بران شد. این یکی به صورت عمومی اعلام نکرد. خصوصی در گوشم گفت. انشاالله همه عروس‌ها سپیدبخت باشند.

 

وقتی در آن بیست دقیقه ناراحت کننده داشتم عرق می‌ریختم، یکی از دوستان پرسید: خانم دکتر! چرا ازدواج کردن برای خانم‌های با تحصیلات عالیه دشوارتر از سایر خانم‌هاست؟ پاسخ دادم: این سوالی است که قصد دارم امروز به آن جواب بدهم. می‌توانم مثل مادربزرگ‌ها شما را نصیحت کنم، ولی به جای این کار بی مزه، خیال دارم به شکلی خلاقانه به شما پاسخ بدهم: با تماشای رفتارهای یک زن جذاب و از همه بهتر با بررسی کارهایی که باعث غیرجذاب شدن او می‌شود. تمام این همایش یک روزه برای پاسخ دادن به همین سؤال مهم و اساسی است.

 

خب ... این هم از همایش ازدواج سال 1395 گیس گلابتون. من سالی یک بار همایش ازدواج اجرا می‌کنم. امسال همایش زن جذاب را برگزار کردم. تا آخر امسال دلم می‌خواهد یک وبینار، یک همایش هدفگذاری برگزار کنم و در یک نمایشگاه شرکت کنم. شش ماه پیش رو است. ببینم که چه می‌شود.

 

یکی از شرکت کننده‌ها هم ماجرا را از دید خود تعریف کرده است. برای مطالعه این نوشته زیبا روی این لینک کلیک کنید: همایش زن جذاب چه جوریا بود؟

 

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

mahsa.22

خانم دکتر عزیز خدا قوت!
علاوه بر مطالب کاربردی و نکات مفیدی که آموزش دادین، نظم و شروع به موقع و سر وقت بودن شما و همکارانتون از مواردی بود که من خیلی پسندیدم، مخصوصا وقتی ساعت 2 بعد نهار قبل از اکثر بچه ها داخل سالن بودین.همایش نه تنها خسته کننده نبود، که من دوست داشتم مدت زمان بیشتری شما برای ما صحبت میکردین، واقعا روز خیلی خوبی بود.راستی! روسریتون خیلی قشنگ بود و به چهره و مانتوتون میومد! گل

پاسخ
Marali

سلام گيس گلابتون....بعيد ميدونم كسي به اندازه ي من لذت برده باشه 😄😄...تقريبا از روز همايش تا الان كه يكشنبه هفته ي بعدش هست من سراپا شور و شوغم و سرازپا نميشناسم .....بينظير بود همايش ..صميمي ..شاد...آموزنده 👌👌

پاسخ
نازنين يزدي

سلام خانم دكتر عزيز
ممنون و سپاس از همايش خوبتون.همايش بسيار خوب و عالي برگزار شد و كلي نكات مفيد و ارزشمند ياد گرفتم و با چند خانم جديد و دوست داشتني آشنا شدم.
ضمنا هم آرايشتون و هم نوع پوششتون بسيار زيبا و دلنشين بود .براتون از خداوند بهترينها رو خواستارم.

پاسخ
ghahremani.farzaneh@yahoo.com

سلام روزتون بخير.ايا فيلم همايش در سايت براي فروش گذاشته شده است؟؟ من نتوانستم شركت كنم؟محصوللش موجود است؟؟

پاسخ
گیس گلابتون

ممنونم. خیر. این محصول فقط برای شرکت کنندگان است. در سایت عرضه نمی شود.

پاسخ
مهرنگار

سلام خانم دکتر عزیز، اول از همه بگم که بسیار زیبا، برازنده و خوشرو بودید. من وقتی وارد شدم و چهره بشاش شما رو دیدم و باهاتون دست دادم، کلی انرژی مثبت گرفتم. خیلی سپاسگزارم بابت مطالب مفیدی که گفتید. ای کاش زودتر با شما آشنا شده بودم و این همه فرصتی که توی زندگی برای من پیش اومد رو از دست نمیدادم.
بنظرم بعضی آقایون هم دوست داشته باشند که راهنمایی بگیرن. خیلی خوب میشد اگه برای آقایون خجالتی هم یک همچین همایشی برگزار می‌کردید.

پاسخ
گیس گلابتون

سپاسگزارم که آمدید. خوشحالم که مفید بوده. بله. خودم هم دلم قیلی ویلی می رود این همایش را برای آقایان برگزار کنم. ولی من می ترسیدم این همایش را برای شما خانمها برگزار کنم. حالا برای آقایان... نمی دانم. اصلا نمی دانم

پاسخ
مریم سیافی

اما ارزشش را داشت..دوستتان دارم خانم دکتر.

پاسخ
مریم سیافی

سلام به شما خانم دکتر مهربان. با اجازه شما، من از احوالات روز پنجشنبه، 8 مهر ماه و حتی کمی قبل تر بنویسم. حدود دو ماه پیش، خواب دیدم شما همایشی برگزار کرده اید و من در همایش شرکت کرده ام. صبح از خواب بیدار شدم، از اینکه توانسته بودم در خواب، شما را ببینم بسیار خوشحال بودم. صبح که ایمیل هایم را چک می کردم، با ایمیل شما روبرو شدم که خبر برگزاری همایش زن جذاب را داده بودید. خیلی خوشحال شدم. اما وقتی توضیحات را خواندم و فهمیدم این همایش مخصوص خانم های مجرد است، ناراحت شدم که نمی توانم در همایش شرکت کنم و شما را ببینم. اما از آنجا که معتقدم هر اتفاقی در زمان مناسب خود رخ می دهد، نا امید نشدم. ناگهان فکری به سرم زد: خب بعد از همایش می روم و خانم دکتر را می بینم!!!! آن که دیگر مختص خانم های مجرد نیست!!! پس تصمیم گرفتم روز همایش، به دیدن خانم دکتر بروم. همایش قرار بود روز پنجشنبه برگزار شود. من و همسرم روزهای پنجشنبه سرکار نمی رویم و صبح تا ظهر به کلاس معرق می رویم. حساب کردم دیدم همایش تقریبا در مرکز شهر است. منزل ما غرب تهران است. کلاسمان شرق تهران است. آیا می توانم طوری برنامه بریزم که بعد از برگشت از کلاس به همایش بروم؟ از لحاظ مسیر، بلی، امکان پذیر بود. ولی از نظر زمان و شرایط منزل، خیر، یا حداقل به سختی!!! زیرا باید بعد از کلاس به خانه برگردیم و بچه ها را از پرستار تحویل بگیریم و بعد ناهار بخوریم. بعد ناهار همسرم استراحت می کنند و نمی توانند بچه ها را نگه دارند. پیش خودم حساب کردم و گفتم: خب، می توانم دخترم که کوچکتر است را با خودم ببرم تا همسرم با پسرم تنها بماند. پسرم هم دیگر آن قدر بزرگ شده که بتواند در زمان خواب پدرش، خودش را سرگرم کند. بعد دوباره با خودم گفتم: قرار باشد بروم، راهش پیدا می شود.
گذشت و گذشت تا شد مهر. و من هم چنان ذهنم درگیر بود و دلم روشن. دو سه روز قبل از همایش، همسرم گفتند: باید آخر هفته به ماموریت کاری بروم!!!چهارشنبه تا جمعه تهران نیستم!!!پس دغدغه تنها ماندن همسر با بچه ها برطرف شد!! چون می توانستم از پرستار بچه ها بخواهم چند ساعتی بیشتر پیش بچه ها بماند تا من به دیدن خانم دکتر بروم. روز پنجشنبه، از خواب بیدار شدم و دیدم حالم خوب نیست. فشارم پایین بود. طوری که وقتی ایستاده بودم، سرم گیج رفت و ناخودآگاه افتادم روی مبل. ترجیح دادم به کلاس نروم و در خانه استراحت کنم. اما بعد از ظهر چه؟ آن را چه کنم؟ با یک حساب سر انگشتی، دیدم اگر ساعت دو از خانه راه بیفتم و بروم گل فروشی و بعد با آژانس بروم تا خیابان شریعتی، ساعت سه و نیم می رسم. پس تا ظهر با خیال راحت استراحت کردم. بعد دوش گرفتم و حاضر شدم و رفتم گل فروشی و بعد آژانس گرفتم و رفتم به محل همایش.حدود ساعت سه و نیم رسیدم. به راننده گفتم حدود یک ساعت منتظر باشید تا من برگردم. رفتم طبقه سوم، پشت درب سالن. صدایی بیرون نمی آمد. در را باز کردم و داخل شدم. خانم بسیار زیبا و خوش برخوردی انتهای سالن نشسته بودند. پرسیدم همایش کی تمام می شود؟ گفتند: ساعت چهار و نیم! دیدم بهتر است آژانس را معطل خودم نکنم. دسته گل را به همان خانم زیبای خنده رو دادم تا برایم نگه دارند و خودم برگشتم پایین و پول راننده را حساب کردم و برگشتم بالا. با راهنمایی همان خانم مهربان، و با کمک مسؤول هماهنگی سالن، به سالن انتظار پایین برگشتم تا سالن پذیرایی بالا خالی شود. گفتند ساعت چهار می توانم به سالن پذیرایی بالا برگردم. ساعت چهار برگشتم بالا. هنوز تا ساعت چهار و نیم وقت باقی مانده بود و من می توانستم مطالعه کنم. اما مگر استرس و ذوق دیدن خانم دکتر می گذاشت حواسم یک جا جمع باشد؟ هی نشستم، هی پا شدم. هی آب خوردم، هی تلگرام و اینستاگرامم را چک کردم. قدم می زدم و از شیشه های سالن، داخل را نگاه می کردم. حدود ساعت پنج، مسؤول سالن گفتند: خانم دکتر گفته اند تا پنج و ربع تمامش می کنم. بالاخره ساعت پنج و ربع شد. یکی دو نفر از سالن بیرون آمدند. از آنها پرسیدم: تمام شد؟ گفتند: بلی. و من داخل شدم. از همان خانم مهربان و خوش برخورد اجازه گرفتم تا جلو بروم. اجازه دادند. و من به سن نزدیک شدم. خدای من...خانم دکتر روی سن ایستاده بود و صدای خنده های همیشگی اش را این بار در فضای واقعی می شنیدم. کم کم نزدیک شدم. شرکت کنندگان در حال عکس گرفتن و سوال پرسیدن بودند. کمی صبر کردم تا نگاه خانم دکتر به من بیفتد. جلوتر رفتم تا در تیررس نگاه خانم دکتر قرار بگیرم. و خانم دکتر مرا دیدند. سلام کردم و گفتم: سیافی هستم خانم دکتر! و دسته گل را تقدیم کردم. خانم دکتر خیلی محترمانه و رسمی از من تشکر کردند. فهمیدم مرا نشناخته اند. گفتم من از طریق ایمیل خیلی مزاحمتان شده ام...و ناگهان چشمان خانم دکتر برقی زد و گفتند: چطوری مریم جان؟ این بار من خشکم زد! خانم دکتر مرا به اسم کوچک به یاد دارند و صدا می زنند!!! صادقانه بگویم، همه محاسبات ذهنی ام به هم ریخت و همه حرف هایم را یادم رفت. چند جمله ای بین ما رد و بدل شد و بعد از آرزوی موفقیت برای همدیگر، خداحافظی کردم و برگشتم. وسط سالن، یادم افتاد با خانم دکتر عکس نگرفته ام!!! برگشتم و باز در صف ایستادم تا نوبتم بشود و بتوانم با خانم دکتر عکس بگیرم. دوستی لطف کرد و از ما عکس گرفت. یک عکس صمیمی و خندان. باز خداحافظی کردم و به انتهای سالن برگشتم و دو تا از محصولات گیس گلابتون را خریدم و پرواز کنان به سمت خانه برگشتم.

پاسخ
گیس گلابتون

وااااای... چقدر دردسر کشیدید عزیز دل... سپاسگزارمقلب

پاسخ
arezou

خانم دکتر اتفاقا مانتو شلوارتون بسیار شیک و چشمگیر بود من که خیلی خوشم اومد و دلم خواست یه مانتوی اون رنگی داشته باشم.

پاسخ
roshanideh

یکی از خصوصیات خاصت که من عاشقشم اینه که افه ی مرتب ومنظم بودن و اینکه همه کارت درسته و اشتباه نداری نمیزاری .صادقانه اتفاقات و بدبیاری هاتو مینویسی .اینجوری حس نزدیک بودن بهت میکنم . کاش منم تواین همایش بودم .

پاسخ
سارانگ1

ای خدااا... چقدر خوب! به به! خوش به شانس و سعادت این دختران که توی همایش شرکت کردند... آفرین شرکت کنندگان بابت این تصمیم خوب.. خداقوت گیس گلابتون عزیزم

پاسخ
naderat

سلام گیسوی عزیز
خوشحالم که در اجرای همایش موفق بودی و برای خوذم متاسفم که همایش را از دست دادم.
موفق باشی همیشهقلب

پاسخ
Neda_khz

سلام خانم دکتر عزیز.
خیلی دوست داشتم توی این همایش شرکت کنم ولی شرایطش رو متاسفانه نداشتم. امیدوارم سال دیگه دوباره این همایش برگزار بشه و من هم جزء شرکت‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کنندگان باشم.امیدوارم شما هم همیشه سالم و زنده باشید و هرسال باانرژی تر از سال قبل بتونین از این همایش ها بگذارید. تشکر

پاسخ
m.motamedpooya@gmail.com

خانم دکترعزیزم،نقطه قوت این همایش در این بود که نکاتی را که گفتید در هیچ کتاب و مقاله ای نخوانده بودم.همه برام جدید و تازه بودند.در طول همایش سراپا گوش بودم.خدا را به خاطر همنشینی با شما سپاس می گویم.شاد و تندرست باشید.گل

پاسخ
گیس گلابتون

سپاس که تشریف آوردیدگل

پاسخ
طیبه ط

گیس گلابتونم من همایش زن جذاب شرکت کردم،الان مایلم ویدئوی همایش رو داشته باشم کجا و چگونه باید اقدام کنم؟؟

راستی گیس گلابتونم ایمیلی که در آن به 10سوال مهم درباره ی فیلم پاسخ داده بودید متاسفانه من بعلت گرفتاریهایم در آن زمان، دیر سراغش رفتم و این ایمیل مهم را از دست دادم، آیا راهی برای دسترسی من به آن 10 سوال و پاسخ مهم هست؟؟ متشکرم 💖🌹

پاسخ
گیس گلابتون

بله. یادم هست که در همایش شرکت کردید. لطفا با دفتر تماس بگیرید تا راهنمایی بشوید. نام و نام خانوادگی خود به منشی را بگویید.

پاسخ
eln.sa

گیسوی عزیزم دوست گل من زودتر ازینا بابت زحماتت باید تشکر میکردم.همایشت فوق العاده بود .ریز و منحصر بفرد و کاربردی من ازت ممنونم .:*:*:*

پاسخ
گیس گلابتون

خوشحالم

پاسخ
niloofar_vzr

سلام خانم دکتر چشمه علایی عزیزم.
امیدوارم خوب باشین.من افتخار آشنایی باشما رو تازه پیداکردم.یکی از بستگانم سایت شمارو بمن معرفی کردن.من بسیار متاسفم که امکان حضور در همایش شما رو نداشتم.اما بسیارخواهان این مسئله هستم و از شما درخواست دارم در صورت امکان برای اون تعداد از افرادی که نتونستن امکان حضور پیداکنن بطریقی بشه فیلم همایش رو خریداری کنیم تا بتونیم از صحبتهای شما استفاده کنیم.
من 5 درس صوتی شما در ارتباط با ازدواج رو گوش دادم فوق العاده بودن لذت بردم.ازتون تشکر می کنم.و باز هم ازتون درخواست میکنم اگر امکانش هست این فیلم رو بتونیم خریداری کنیم.
امیدوارم در زندگی در کنارهمسرتون عشق و آرامش و شادی رو روز به روز بیشتر تجربه کنید.
با احترام
نیلوفر وزیری
فوق لیسانس تغذیه

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم. خوشحالم پنج درس رایگان را دوست دارید. فیلم همایش برای کسانی که در آن شرکت نکرده اند، قابل استفاده نیست. به همین دلیل هم برای فروش عرضه نشده است. سال دیگر دوباره زن جذاب خواهیم داشت. در حال حاضر پنج محصول برای جذب همسر در سایت گیس گلابتون موجود است. پیشنهاد می کنم آنها را تهیه و تمرین کنید.

پاسخ
دوره آموزشی رایگان: ویژه خانمهای مجرد
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
Here you can buy Louis Vuitton Bags Replica : Top 5 Tips For Designer Handbag Care Handbags are fashion accessories that women cannot do without. Anytime a woman goes out, she almost always carries a handbag or purse the woman's to carry personal items she need like makeup, credit cards, cash, cellular phones, different items. Women always locate it fun to fit their handbags with the outfits potentially they are wearing. A number of handbag styles to select from which makes shopping for handbags a truly fun and exciting experience. A woman should have at least three handbag styles to complement them her outfits and here're the three best handbag styles every single woman should have. Tote: A tote is often a stylish good reputation a carry-all bag, in order to mention be wrongly identified as a cloth shopping designer handbag. Totes are recognized for transporting larger items that would not ordinarily fit best suited handbag, regarding gym clothes, yoga mats, tennis shoes, newspapers, magazines, and pad-type electronic equipments. Totes also are actually excellent travel items since a good deal can be sandwiched in just. A Clutch handbag is really a small, rectangular evening bag that comes without a handle. If people use carried in your hands and is small, providing room as well as the a woman's small personal items. Women would only carry makeup and other little things in the clutch handbag which can either be casual or chic in kind. These handbags are meant in order to use during formal functions as well as in the days or weeks. They are very convenient to carry because in addition to size additionally come regarding elegant blueprints. Secondly, since handbags include many categories, you ought to choose one that a majority of fits you. The categories of handbags that may get choose are clutch, hobo, tote, wristlet, satchel and shoulder tote. Also, you have to that the handbag you decide can accommodate your should receive. Contact the handbag's manufacturer directly to make sure that specific functions. For example, when the handbag looks appealing, however many details are questionable, such as the color, the manufacturer will give you the chance to confirm if they ever released a handbag of that style. It is actually important to try to to your research on what the handbag you have opted should be similar to. If you have any nearby boutique or department store that carries the handbag you want, you should really be visiting of which. Take along a checklist. even perhaps print out the photos throughout the eBay listing to tote around. If you're plus-sized, go plus-sized as well. Forget cute and diminutive. You are not this proportions-wise; why when your handbag be otherwise? A limited tote, even though it's the loveliest designer handbag to ever grace a catalogue, will only make seem like a truck. Work with your size and work with your bag by going for totes which wider than the regular hobo bag. It's also a choice to get bags with short or medium-length ties. On the online market place you get to see regarding designs too as combinations which include the latest any way you like trends. Acquire to compare the products too before ordering. For happen opt for to buy more than one handbag, almost certainly that may never get a gigantic discount from a wholesaler besides free shipping too. personal handbag, fake designer, fashion handbags, lighter handbag
cartier schmuck replica deutschland van cleef replica Bvlgari B.ZERO1 replica fake bvlgari ring bracelet love Cartier replique cartier love ring replica cartier trinity ring replica cartier love bracelet replica cartier love bracelet replica 1:1 juste un clou replica cartier bracelet replica fake chanel shoes replique louboutin replica gucci shoes louis vuitton wallet replica louis vuitton wallet replica replica louis vuitton wallet replica louis vuitton backpack Bolsos Louis Vuitton outlet louis vuitton sling Bag replica dior replica replica louis vuitton luggage louis vuitton backpack replica louis vuitton duffle bag replica louis vuitton Pochette replica replica louis vuitton wallet replica handbags australia Cartier dupe Armband replica louis vuitton Pochette replica louis vuitton replica men fake louis vuitton gürtel replica handbags in usa replica borse louis vuitton louis vuitton neverfull replica replica borse louis vuitton louis vuitton turkei online chanel tasche fake fake louis vuitton backpack chanel shoes replica louis vuitton imitazioni Best Fake Jordan 1 chanel replica chanel replica replica chanel backpack Fendi Peekaboo replica Sac goyard pas cher sac hermes pas cher Sac chanel pas cher chine imitation sac hermes imitazioni louis vuitton louis vuitton hat replica sac dior pas cher chine imitation louis vuitton fake louis vuitton wallet louis vuitton shoes replica louis vuitton wallet replica fake louis vuitton wallet replica louis vuitton m40780 replica louis vuitton wallet