آدام ساندلر را دوست دارم. هر فیلمی که از او دیدم، موضوعی جالب را بررسی می کند. فیلم هایش در عین سرگرم کننده و خنده دار بودن، آموزنده است. فیلم "مدیریت خشم" یا “Anger Management”که دیگر آخرش است.
آدام ساندلر، یک مرد بی دست و پا، ترسو و توسری خور است که سالها در یک شغل بی اهمیت درجا می زند و اجازه می دهد دیگران از او سوءاستفاده کنند. او به دختری علاقه مند است ولی بخاطر خجالتی بودن، جرات خواستگاری ندارد.
در یک سفر کاری بر اثر یک سوءتفاهم، متهم به حمله کردن به یک مهماندار هواپیما می شود. کارش به دادگاه می کشد. دادگاه او را ملزم به پرداخت غرامت و گذراندن یک دوره مدیریت خشم می کند. (بله! چیزی که برای بسیاری از ما آرزو است، یعنی شرکت در یک دوره مدیریت خشم، یک سرویس عادی در کشورهای پیشرفته است)
دکتر روانشناسی که کلاس مدیریت خشم را اداره می کند، حرف بسیار جالبی می زند. او می گوید:
- آدم ها خشمگین دو دسته هستند.
دسته اول آدم های عصبانی ای هستند که سر یک قران دوزار با صندوقدار فروشگاه داد و بیداد راه می اندازند.
دسته دوم همان صندوقداری است که سال ها در مقابل مشتریان بداخلاق ساکت مانده، ولی یک دفعه مسلسل برمی دارد و همه آدم های داخل فروشگاه را می کشد.
دسته دوم خطرناک تر هستند.
با توجه به این که آدام ساندلر متعلق به دسته دوم است، درمان سخت تر و پیچیده تری برای او آغاز می شود.
اول از همه لازم بود که تفاوت خشم سالم و ناسالم را درک کند و به خود اجازه بدهد، در مواردی که به او بی احترامی و بی حرمتی می شود، به شکلی سالم خشمگین شود. خشم می تواند چیز خوبی باشد زیرا نشان می دهد چیزی در زندگی ما اشکال دارد و انرژی لازم برای تغییر دادن آن را به ما می دهد.
پس از این که آدام ساندلر با خشم سالم آشنا شد، وادار گشت کینه ها و رنجش های قدیمی را بیاد بیاورد و به خود حق بدهد در مورد ناحقی هایی که در موردش شده، عصبانی بشود. آدام ساندلر به سراغ کسی رفت که سی سال پیش در مدرسه او را اذیت می کرد و او را حسابی کتک زد. البته در زندگی واقعی لازم نیست ما آدمها را کتک بزنیم، ولی می توانیم در خیال مان آنها را تنبیه کنیم. به همان اندازه حال می دهد! تازه خطر کتک خوردن هم ندارد.
با روبرو شدن با خشم های قدیمی، بار سنگینی از شانه های آدام ساندلر برداشته می شود. کم کم یاد می گیرد در مواجهه با خشم، آن را به وضوح احساس کند ولی یاد بگیرد لازم نیست در هنگام عصبانیت، واکنش نشان بدهد. بلکه ابتدا خود را با تکرار عبارت خنده دار و بی معنای "گوزفرابا" آرام کند و یا آواز مضحک بخواند. سپس برای تغییر دادن شرایط نقشه ای بکشد و اقدام کند.
فیلم بسیار خنده دار است. بعضی اوقات آدم از خنده نفسش بند می آید. در عین حال نکته های بسیار آموزنده ای در مورد مدیریت خشم دارد. اگر شما مایل هستید مدیریت خشم را یاد بگیرید، پیشنهاد میکنم با خداحافظ خشم! سلام آرامش! آشنا شوید.