سلام گیس گلابتون عزیزم
من دینا هستم ایام تابستون بودمن دنبال کاربودم بیکاربودم وکارهایی که بهم پیشنهادمیشد باتوجه به تحصیلاتم از200000تومان بیشترنبودتازه همون هم انقدراذیت میکردن وهزارتامنت بودسرادم.بعددیدن اون قسمتی که ارزوهارومینویبسن توسایت انگیزه پیداکردم ارزومو که شغلی باشرایط عالی ومحیطی مناسب بادرامدماهی 1500هزارتومان نسیبم بشه روتوکاغذنوشتم.برام باورکردنی نبودبه خودم میگفتم 200تومن ونمیدن تومیخوای سرکدوم کاری بری الانم انقدرحقوق مسخره بازیه....باهمه این حرفا
نوشتم ارزومو توکاغذواتیشش زدم ..تااینکه اول مهرماه رفتم سرکارو حقوقم ماهیانه 1300هزارتومنه باورکردنی نبود..خیلی خوشحالم ممنونم ازتون خواستم بگم منی که همه اینارومسخره بازی میدونستم درکمال ناباوری بهش رسیدم .
خدانگهدارعزیزم
سلام
می دونم ایمیلم طولانیه ولی خواهش میکنم بخونیدش ...
نمی دونم این ایمیل ها یادتون هست یا نه؟
سلام گیس گلابتون جون
خدا رو شکر بالاخره
من تونستم هزینه کتابو به حسابتون واریز کنم
امروز 92/6/7
ساعت 10:45:18
شماره ارجاعش هم 31092480023 هست
مطمئنم این کتاب خیلی خیلی واسم مفید خواهد بود
سایت فوق العاده خوب و جالبو مفیدی دارید بهتون به خاطر این اتفاق خوب تبریک میگم .
من انرژی آدما رو زود میگیرم در واقع با همون نگاه اول
آدمی نیستم که بخوام الکی تعریف کنم
بدون تعارف و چاپلوسی می گم چهره تونو دوست داشتم
تو اون عکس که با شوهرتون گذاشتید
همچنین انرژی مثبت خیلی زیادی به من منتقل کردید
خیلی خیلی ازتون ممنونم به خاطر لطفی که کردید و خیلی هم دوست تون دارم
واسم دعا کنید تا منم به اون چیزی که میخوام برسم و اونی بشم و باشم که
بهترینه واسم
قربون شما :تکتا
و جواب شما این بود:
سلام تکتا جون
کتاب ارسال شد. منتظر خبرهای خوب تو هستم .
دوستدار تو، گیس گلابتون
خب اگه یادتون نباشه هیچ جای گله ای نیست، چون شما با آدمای زیادی در
ارتباطین و بهشن کمک می کنید که منم یکی از اونا بودم و البته هستم .
من تکتم (یا همون تکتا) امروز بهتون اعلام میکنم که از خوندن و انجام
تمرینات کتاب ازدواج شما که اونو یک سال پیش خریدم جواب خیلی خیلی خوبی
گرفتم و خوشحال ترم بگم که الان در کنار مردی هستم که عاشقانه دوستم داره
و عاشقانه دوستش دارم و فقط این نیست داستان .
ما به هم شباهت زیادی داریم، هم رشته و هم کلاس هستیم و با اینکه هم شهری
نیستیم جالبه که فرهنگ و حتی کلمات محلی مشترک زیادی دارم ...
من اول مهر پارسال که برای کارشناسی ارشد اومدم یزد با همسرم که البته
همکلاسیم بود آشنا شدم البته در حد همکلاسی و بعد یه اتفاق ساده اما
پیچیده و جالب افتاد و پشت سرش اتفاقای جالب دیگه که ما همدیگر رو بیشتر
شناختیم و به هم علاقه مند شدیم و همراه شدیم... تا بلاخره 11 مرداد
امسال پیمان زناشویی تا ابد رو با هم بستیم و باورتون نمیشه اگه بگم چقدر
قشنگ همه اتفاقا رقم خورد و ما به هم رسیدیم، انگار که همه چیز از قبل
برنامه ریزی شده بود !!!
و یه چیزمهم تر بگم اینکه من تمرینات رو با سه تا از دوستام توی خوابگاه
انجام دادم البته 3 تاییمون تا مرحله نوشتن موانع ذهنی پیش رفتیم فقط و
بعد یکیمون جدا شد و ادامه نداد و من و مائده دوستم مراحل حذف موانع رو
در تاریکی و با شادی تنها انجام دادیم و روی یک برگه تاریخی رو تعیین
کردیم که ازدواج می کنیم. حالا منو مائده هر دومون متاهلیم و دوستایی که
با ما همراهی نکردن و البته مار و مسخره کردند هنوز مجرد هستند. درسته که
دقیقا توی تاریخی که تعیین شده بود متاهل نشدیم ولی تاریخ ها نزدیک و
البته توی همون سال!!! بود ودر اینکه خودمون توی انتخاب تاریخ اول درست
دقت و تمرکز نکرده بودیم هم وجود داشت. مثلا من خودم تاریخی رو انتخاب
کرده بودم که درست روز بعد آخرین امتحانانم بود و هنوز پروژه های ترمم
تموم نشده و تحویل داده نشده بود... ولی بعد تموم شدن ترم دوم توی فاصله
مرداد و شهریور هر دومون با دو نفر مناسب ازدواج کردیم .
من از شما ممنونم
و بهتون دوباره میگم که ازتون هنوز انرژی میگیرم و همچنان خواننده
وبلاگتون هستم هرچند یک خواننده خاموشم ولی هنوز دارم لذت میبرم از مطالب
خوب و مفید شما
و یه چیزمهم تر بگم اینکه من تمرینات رو با سه تا از دوستام توی خوابگاه
انجام دادم البته 3 تاییمون تا مرحله نوشتن موانع ذهنی پیش رفتیم فقط و
بعد یکیمون جدا شد و ادامه نداد و من و مائده دوستم مراحل حذف موانع رو
در تاریکی و با شادی تنها انجام دادیم و روی یک برگه تاریخی رو تعیین
کردیم که ازدواج می کنیم. حالا منو مائده هر دومون متاهلیم و دوستایی که
با ما همراهی نکردن و البته مار و مسخره کردند هنوز مجرد هستند. درسته که
دقیقا توی تاریخی که تعیین شده بود متاهل نشدیم ولی تاریخ ها نزدیک و
البته توی همون سال!!! بود ودر اینکه خودمون توی انتخاب تاریخ اول درست
دقت و تمرکز نکرده بودیم هم وجود داشت. مثلا من خودم تاریخی رو انتخاب
کرده بودم که درست روز بعد آخرین امتحانانم بود و هنوز پروژه های ترمم
تموم نشده و تحویل داده نشده بود... ولی بعد تموم شدن ترم دوم توی فاصله
مرداد و شهریور هر دومون با دو نفر مناسب ازدواج کردیم .
من از شما ممنونم
و بهتون دوباره میگم که ازتون هنوز انرژی میگیرم و همچنان خواننده
وبلاگتون هستم هرچند یک خواننده خاموشم ولی هنوز دارم لذت میبرم از مطالب
خوب و مفید شما
حدود یک ماه پیش اطلاعیه کارگاه هدفتونو دیدم خیلی دوست داشتم بیام ولی
شدیدا در گیر
سمینار ارشدم بودم و شرایط اومدن رو نداشتم خلا اما بسته رو خریدم و
امیدوارم زود زود به دستم برسه تا
بتونم اهداف عالی که تو ذهن دارم رو مشخص کنم و در بهترین زمان بهشون برسم
میخوام توی آزمون دکتری امسال شرکت کنم و کلی هدف خوب و خوشگل دیگه که
انشالله به زودی و با شرکت مجازی توی کارگاه هدف شما بتونم بهشون برسم
مرسی که خوندید
خیلی دوستتون دارم
قربان شما: تکتم
گیس گلابتون: هزاران بار تبریک می گویم. قلبم را شاد کردید. متشکرم