در بومهن یک آرایشگاه کوچک دوست داشتنی پیدا کردم. دو تا خواهر نوبتی آن را میگردانند. ساعت دوازده وقت داشتم. هنگامی رسیدم، خانمی زیر دست آرایشگر بود. منتظر نشستم. کمی بعد خانم دیگری از راه رسید. از راه رسیده و نرسیده رو به اولی کرد و گفت :
- وا! چرا این ریختی شدی؟ اصلا نشناختمت !
- من ۲۵ کیلو وزن کم کردم.
- چرا؟ مریضی؟
- نه! رژیم گرفتم. خودم خواستم لاغر شوم .
- آهان! پس دیگه رژیم رو ول کن. یه جوری شدی !
- اتفاقا من خواستم بگم تو چرا اینقدر چاق شدی؟ خیال نداری رژیم بگیری؟
- آخه من باردارم .
- آهان! خب انشاالله بعد از به دنیا آمدن بچهات هیکلت درست میشه !
پس از این مکالمه سراسر مهر و عطوفت، خانم حامله بغض کرد و یک گوشه نشست. خانم اول که رفت، برای ما تعریف کرد به خاطر حاملگی احساس میکند زشت و بیقواره شده و شوهرش دیگر او را دوست ندارد. من و خانم مهربان آرایشگر شروع کردیم به تعریف کردن از زیبایی یک زن باردار و سعی کردیم بغض او را پاک کنیم. شما که مرا میشناسید، من در این کار ماهرم. پس از چند دقیقه آن خانم باردار با شادی لبخند میزد .
ولی من یادم بود که چه کسی این مکالمه دردناک را شروع کرده بود. من یادم بود چه کسی اولین تیر را انداخته بود. البته چیزی به آن خانم نگفتم، چون من اصول انتقاد کردن را میدانم. امروز خیال دارم با شما بخشی از این اصول را سهیم بشوم .
چگونه انتقاد کنیم ولی نرنجانیم؟
اولین توصیه من این است :
انتقاد نکنید !
هیچکس از انتقاد خوشش نمیآید . اگر میخواهید عزیز و دوست داشتنی باشید، انتقاد نکنید، چون انتقاد کردن شما را عزیز نمیکند .
تنها هنگامی انتقاد کنید که
· حریم شما مورد تعدی قرار گرفته است
· حقی از شما خورده شده
· یا نیاز مهم شما مورد بیتوجهی قرار گرفته است
وگرنه لازم نیست انتقاد کنید .
لباسی به تن کسی زشت است، به روی خودتان نیاورید .
رفتاری برازنده نیست، چکار دارید که مردم را اصلاح کنید؟ اگر به شما آسیبی نمیرساند، بیخیال شوید. لبخند بزنید و به خود بگویید: «از کجا معلوم حق با من است؟ شاید هم این رفتار مناسب است و من خبر ندارم . "
وبلاگ و وبسایتی را دوست ندارید، آن را ببندید و بیرون بیایید .
کالایی یا محصولی به نظر شما گران است، آن را نخرید .
اگر فکر میکنید حق دارید راه بیفتید و از همه کس و همه کار ایراد بگیرید و اسم این کار را «انتقاد سازنده» بگذارید، سخت در اشتباه هستید. اسم این کار «خالی کردن خشم» است. اسم این کار «داشتن زبان گزنده و نیش زننده» است. کسی که نمیتواند جلوی زبانش را بگیرد و دائم در حال ایراد گرفتن است، آدم خشمگینی است که نمیتواند عصبانیت خود را در جای مناسب اعمال کند. پس دیوار کوتاهی پیدا میکند و خشم خود را خالی میکند .
تکرار میکنم اگر لازم است انتقاد کنید، یعنی اگر یکی از شرایط زیر وجود دارد :
· حریم شما مورد تعدی قرار گرفته است
· حقی از شما خورده شده
· یا نیاز مهم شما مورد بیتوجهی قرار گرفته است
خیلی با احتیاط عمل نمایید. زیرا شما نمیخواهید رابطه را تخریب کنید، بلکه هدف شما از انتقاد سازنده، بهبود رابطه و رسیدن به خواسته است. پس بیمحابا نباشید. نسنجیده حرف نزنید. در مورد مطلبی که میخواهید بیان کنید، فکر کنید و آن را به اصطلاح بجوید .
قبل از بیان انتقاد، دست کم از سه مورد تعریف نموده، سپس انتقاد خود را بیان کنید .
یعنی ساندویچی بسازید از سه لایه تحسین و یک لایه باریک انتقاد! تا طرف مقابل بتواند دستپخت شما را بخورد و بالا نیاورد .
شما دعوت میکنم این چند دقیقه از کلاس حلقه هدف را بشنوید. اگر این لینک کار نمی کند، می توانید از این یکی لینک استفاده نمایید.
خلاصه میکنم :
* اگر میخواهید عزیز و دوست داشتنی باشید، انتقاد نکنید، زیرا هیچکس از انتقاد خوشش نمیآید .
* اگر حقی از شما ضایع شده و نیازی مورد بی توجهی قرار گرفته، اعتراض و انتقاد کنید. در غیر این صورت شما آدم بدزبانی هستید وبس. حلال مشکلات جامعه و ستیزه گر برای حقوق بشر نیستید!
* ابتدا سه تا تعریف و تحسین بیان کنید و سپس با کلامی مودبانه انتقاد و اعتراض خود را بیان کنید.
البته اگر منظور شما بهبود رابطه باشد و نه تخریب شخصیت طرف مقابل این روشها مفید است. اگر می خواهید به هر قیمتی طرف مقابل را له و لورده کنید، روش های عالی خود را در پیش بگیرید که من در این مورد حرفی ندارم بزنم
حالا نوبت شماست. نظر شما در مورد این حرفها چیست؟
این مقاله در مجله راز شماره 63 چاپ شده است.