سال زیبای 1394 را با خبرهای خوش شما آغاز می کنیم.
وقتی از ته دل به دوستان تان تبریک بگویید و شاد شوید، مطمئن باشید بزودی خبرهای شاد خودتان را برای سایر دوستان خواهید فرستاد.
انشاالله هر روز سال، خبر خوشی بشنویم.
قلب تک تک تان شاد.
سلام گیس گلابتون عزیز
من سرگرم مراسمم بودم و منتظر بودم که به موقعش این خبر خوش رو بدم.
سال گذشته که 27 ساله بودم و دیدم که دیگه آمادگی ازدواج رو دارم و دوست داشتم زندگی مشترک داشته باشم، خواستگاران زیادی هم داشتم ولی همیشه میگفتم چرا هر کدوم موردی دارن که باب میلم نیست. و از اینکه نمیتونستم جدی بهشون فکر کنم یا تصمیم بگیرم، فکر میکردم شاید مشکل از خود من باشه که سختگیرم یا به چیزهایی فکر میکنم که در مورد ازدواج نتیجه نداره.
کتاب ازدواج شما رو بصورت اینترنتی خریداری کردم تا بیشتر یاد بگیرم. صادقانه بگم که تمرین جشن با دختران مجرد رو انجام ندادم ولی یک دفترچه صورتی خوشگل جینگیلی خریدم و مشخصات فرد مورد نظرم رو نوشتم. فاکتورهای مهم و کلیات رو نوشتم که چی میخوام و زندگی آیندم رو توصیف کردم. هر شب این تمرین رو روی هر صفحه از دفتر یادداشت کردم و کنار تختم گذاشتم. با این امید که کائنات خواستۀ من رو میخونن.
اتاقم رو با گل و قلب ووسایل تزئینی و خریدن لباس های خانومانه و خوشرنگ و جدید آراسته کردم. ظرف یک ماه بعد کسی رو بهم معرفی کردن و بعد پنج ماه ایشون ازم خواستگاری کرد و ماه گذشته نامزدیمون بود و خرداد ماه عروسیمونه. جالب اینه حتی ظاهرش هم چیزی بود که نوشته بودم . این تمرین و انگیزه و کمکی که شما کردین باعث شد رو خواسته ام تمرکز کنم و پیشنهاد میکنم همه یادداشت کنن. فقط در ذهن داشتن کافی نیست.
سپاسگزارم از اینکه هر روز چیز جدیدی به ما آموزش میدین و تجربیات خودتون رو با ما قسمت میکنید. ببخشید طولانی شد چون خواستم دقیقاً تعریف کنم چی شد!
دوستدار شما
مرجان
سلام گیس گلابتون عزیز،
من کتاب ازدواج مثه آب خوردن شما رو خریدم. و تا تاریخ 10-2-94 مهلت ازدواج برای خودم تعیین کردم و در تاریخ 27-11-93 عقدکردم با کسی که تا حد زیادی به معیارهام نزدیک بود البته نه کامل ولی خب در حد خوبی هست. ممنونم.
A H
سلام به عزیزترین گیس گلابتون دنیا
من عطیه ام
همونی که چند ماه پیش براتون نوشته بود که اطرافیان به بهونه اینکه من به پولم نیاز ندارم ازم قرض می گیرن و اصلا هم براشون مهم نیست کی قراره پولمو برگردونن.با راهنمایی های شما و دوستان عزیز خودمو جمع و جور کردم و با تشویق های بهترین رفیق دنیام ی خونه نقلی و سفید و خوشگل نه تو شهر خودمون بلکه توی تهران توی محله ای که دوستش دارم خریدمممممم و پریروز سند به نامم زده شد.کلی سرش مسائل مختلف داشتم که بعنوان اولین تجربه خیلی خیلی درس های بزرگی برام داشت ولی عقب ننشستم و حالا خیلی خوشحالم و سپاسگزارم از خدای مهربون که با اینکه 30 میلیون تومن از پول وامی که خیلی روش حساب میکردم اصلا جور نشد!!! خودش همه چی رو روبراه کرد و حالا من ی صاحبخونه ام :)
بعد از چندین سال متوالی که من توی کنکور ارشد توی رشته دلخواهم قبول میشدم و به خاطر مخالفت های خانواده و کار و...نمی رفتم.این ترم تصمیممو گرفتم و رشته ای که همیشه دوستش داشتم رو شروع کرم سعی کردم سختگیری هام به خاطر نوع دانشگاه و سطحش و... رو کنار بذارم و به هدف بزرگتری فکر کنم.و سر هر کلاسی که میرم بیشترین چیزی که حس میکنم لذت و شادیه همون چیزی که در همه 18 سال درس خوندنم جاش خالی بوده...و حالا من یک جامعه شناس اول راهیم ...
و امروز بعد از شش سال و نیم داریم با ی جمع فوق العاده و ایضا به همراه بهترین دوستم میرم مشهد.به همراه مادران و فرزندانی که تا بحال مشهد نرفتن کودکان کار زنان تازه از بند اعتیاد رها شده ویک دختر که مشکلات جسمی و ذهنی داره و زیباترین دختر دنیاست بچه هایی بسیار بزرگتر از سنشون که در بطن جامعه بزرگ شدن..گل فروش ها و اسپند دود کن های سر چهارراهها که من عاشق همشونم و میدونم این سفر برای هممون ی درس بزرگه....
مطمئنم کنار گنبدش همتون در یادم هستید.در صدر دعاهام برای سلامتی و خوشحالی و سعادتتون...
هیچ آدمی بنظرم توی دنیا بی مسئله نیست.خب منم نیستم. من هنوز نتونستم به کسی که بهترین دوست و رفیقمه برسم و مسائلی سر راهمونه که باید حلشون کنیم.من هنوز اول راهم.تمرینات 21 روزه بخشش رو خریدم تا ان شاا... انجامشون بدم.چون هنوز هم با همه تمریناتم از رفتارهای سختگیرانه مادرم می رنجم.با اینکه سعی میکنم اما هنوز روزی مثل امروز که دلم میخواست حسابی بدرقم کنه موقع بوسیدنم در گوشم حرفهای تو دل خالی کن می زد و کنایه و حرف های تلخش ادامه داشت....نمیخوام این پست شیرینیش کم بشه چون من خیلی خوشحالم...
همتون رو به خدای بزرگ میسپارم...
و گیس گلابتون عزیز از تو هزاران هزار بار ممنونم که هستی :)
گیس گلابتون: من در جواب این دوست عزیزمان ضمن عرض تبریک برای همه موفقیت های بزرگش عرض کردم: قرار نیست ما هر شب آدمها را ببخشیم و فردا صبح اجازه بدهیم با ما بدرفتاری کنند. مادر از روی بدجنسی با فرزندانش بدرفتاری نمی کند، ولی شاید دوست ما باید یاد بگیرد از کنایه ها این هم نرنجد. گیس گلابتون در این مورد کلاس دارد و انشاالله بزودی اعلام خواهد شد.
خبرخوش من
سلام خداروصدهزارمرتبه شاکرم به خاطر آشنایی وهدیه گرفتن کتاب ازدواج شماازدوستم شرایط روحی بدی داشتم همه خواهرهای کوچکترازمن ازدواج کرده بودندمن موقعیت شغلی عالی داشتم ولی ازدواج....تااینکه تمام کارهای کتاب راانجام دادم نگرشم عوض شد یک هفته ای هست بامردموردعلاقه ام عقدکردم وبه همه دوستانم شمارومعرفی کردم ومدیون شماهستم
IM
سلام من 17 بهمن 93 بعد از دو خواهرکوچکترم که زودترازمن به سروسامون رسیدند وشوهرکردند ازدواج کردم وهمه رو اول مدیون خداوندمتعال ودوم راهنماییهای شما
هدا
سلام خانوم دکتر، خوب هستید؟
فکر کنم بهتره جواب تون رو ایمیل بزنم تا توی اینستاگرام بنویسم.
چه خوب یادتونه که می خواستم انتقالی بگیرم! منتقل نشدم، راستش بنا بود از شرکت خودمون بیام بیرون و توی یه دفتر مهندسی تازه تاسیس توی تهران مشغول بشم. اما از تیر ماه سیستم کاری م از دو هفته کار، یه هفته استراحت به یه هفته کار، یه هفته استراحت تغییر کرد.
با این سیستم خیلی کمترعسلویه هستم و شرایطم خیلی بهتر شده. ضمن اینکه می تونم به کارهایی که چند سال دوست داشتم انجام بدم اما شرایط کاریم اجازه نمی داد، برسم. از دبیرستان به معماری علاقه داشتم و از تابستون دارم دوره معماری و دکوراسیون داخلی مجتمع فنی تهران رو می گذرونم. اگه بتونم زمینه کاری م رو عوض می کنم در آینده. راستش رشته خودم یعنی مهندسی شیمی رابطه تنگاتنگ با محیط های خشن و مردونه صنعتی داره که با روحیه م جور نیست. یادمه گفته بودید که شما هم با جراحی یه همچین مساله ای داشته اید و به سمت روان شناسی و مشاوره رفته اید. پیلاتس کار می کنم و قراره بعد از عید کلاس زبان هم برم.
راستی خانوم دکتر، سهم برادرم رو از خونه خریدم و الان خونه مال خودمه. تغییرمحل کار و خونه دو تا هدف من بود اون موقع. شاید برای یه سال هدف های منطقی نذاشته بودم! اما بعد از دو سال یکی ش رو به دست آوردم و توی مسیر دومی هستم. خدا هم خیلی بهم کمک کرده البته!
این تغییر سیستم کاری 4-5 سال قرار بود انجام بشه وهی به تاخیر می افتاد. و بعد پول خونه خیلی راحت تر از چیزی که فکر می کردم، جور شد. یه وام مسکن 50 میلیونی بی بهره بهم دادند از شرکت. البته شاید یکی دو سال از نظر مالی تحت فشار باشم یا به کار و درآمد فعلیم نیاز داشته باشم اما اشکالی نداره. این زمان رو صرف به دست آوردن تخصص و تجربه تو زمینه معماری و دکوراسیون می کنم.
می بینید خانوم دکتر؟! دیدم به زندگی فرق کرده، واقع گرا تر شدم و بیشتر تلاش می کنم. هدفم جلوی رومه اما مسیرها رو عوض می کنم. ممنون از درس ها و آموزش های شما. وب سایت تون رومرتب می خوونم. خیلی بهترم از دو سال پیش که کلاس هدف رو اومدم. البته پیش یه متخصص اعصاب و روان هم می رم که ایشون هم خیلی بهم کمک کردند.
ببخشید که پرحرفی کردم و وقت تون رو گرفتم. همیشه به یادتون هستم و براتون آرزوی سلامتی و موفقیت دارم. شاد باشید در کنار خانواده تون.
فعلا خداحافظ و شب به خیر.
بعد نوشت : راستی دوره زن جذاب رو دوباره برگذار کنید لطفا، دفعه پیش سر کار بودم و نتونستم بیام. ممنون.
سمیرا
سلام آناهیتا جان.سال نو براتون پراز شادی و عشق و آرامش باشه.ممنونم بابت تمام کمک هاتون.من بیست روز هست آپارتمانی رو که مشخصاتش پیش خودم میگفتم و میخاستم اجاره کردم یه آپارتمان بزرگ با قیمت یه آپارتمان خیلی کوچک که هیچ کس باور نمیکنه.من روی تاریخی که به خودم قول داده بودم تونستم گواهینامه رانندگیم رو بگیرم و تا یک ماه دیگه هم کلاس فرانسم تموم میشه.توی اهدافم محل کارم رو مشخص کردم.امیدوارم خبر بعدی رو برای کار بهتون بدم.
فقط میتونم بگم دایما کسانی سر راهم قرار میگیرند که بهم کمک کنند .هر آنچه خیرو صلاح من است هم اکنون مرا میجوید وپرواز کنان بسویم میآید.
میبوسمتون
نرگس ش