دوستان عزیز و دوست داشتنی
مطمئن هستم در مورد مهارت اول یعنی خودآگاهی کار کردهاید. بنابراین در حال حاضر شما چنین شرایطی دارید:
1- خود را مسئول شاد کردن زندگی خود می دانید. پدر و مادر و ماه تولد و زمین و زمان را برای شرایط خود سرزنش نمیکنید و قبول کردهاید خداوند بهترین را برای شما میخواهد، به شرطی که حاضر باشید برای بدست آوردن بهترین، تلاش کنید.
2- از مهارتها و صفات عالی خود باخبر شدهاید
3- نقاط ضعف و ایرادهای خود را شناسایی کردهاید و برنامه خوبی برای رفع آنها دارید
یادتان باشد تنها کاری که از دست من برمی آید انتشار آگاهی است. کسی که میخواهد زندگی خوبی داشته باشد، باید خودش قدمهای بعدی را بردارد. آدمی که خواب است میتوان بیدار کرد. ولی کسی که خودش را به خواب زده، نمیتوان بیدار کرد. اگر به هر دلیلی حاضر نباشید مسئولیت شادی و موفقیت خود را قبول کنید، هیچکس نمیتواند شما را موفق و شاد کند. هیچکس!
به مهارت دوم یعنی مهارت ارتباط موثر میرسیم. مهارت ارتباط موثر یعنی ما بتوانیم خود را، به صورت کلامی و غیرکلامی، بخوبی بیان کنیم. این که بتوانیم احساسات و هیجانات خود را به صورت موثر انتقال بدهیم، در همه جوانب زندگی ما بسیار مهم و ضروری است.
80% شادی و موفقیت ما به این مهارتها بستگی دارد. چرا؟ چون ما در میان انسانها زندگی میکنیم. ما جزایر تنهایی نیستیم. هیچ انسانی نمیتواند به تنهایی زندگی کند و همه نیازهای مادی، عاطفی و روحی خود را به تنهایی رفع کند. حتی مرتاضان و معتکفین هم به سایر آدمها نیاز دارند. چه رسد به ما آدمهای معمولی که در میان اجتماع زندگی میکنیم.
شما ممکن است درونگرا باشید، یعنی منبع شادی و آرامش شما درون خودتان باشد و از خلوت کردن با خودتان قوی تر و شاداب تر شوید. ممکن است چندان از جمعهای شلوغ خوشتان نیاید. ممکن است صدها دوست صمیمی نداشته باشید. اشکالی ندارد. من هم آدم درونگرایی هستم. آدمهای درونگرا، معمولاً آدمهای متفکری هستند و بسیاری از تغییرات بزرگ دنیا به دست این آدمها بوجود آمده است: انیشتین، گاندی، مادر ترزا، لینکلن، وارن بافت، بیل گیتس، مارک زاکربرگ، استیو جابز،همگی آدمهای درونگرایی هستند.
ولی درونگرایی با خجالتی بودن و منزوی بودن بکلی متفاوت است. درونگرایی با نداشتن مهارت اجتماعی بکلی متفاوت است. شما باید بیاموزید با آدمها رابطه برقرار کنید. رابطه خوبی هم برقرار کنید.
می دانم به بسیاری از شما آموختهاند با غریبهها حرف نزن! پدر و مادرها برای حفاظت بچههایشان از گزند آدمهای بیمار و روانی به آنها یاد میدهند با غریبهها حرف نزنند. هرچند من بکلی با این آموزش مخالف هستم، ولی حتی اگر بخشی از این آموزش صحیح باشد، شما دیگر یک کودک سه ساله نیستید. هستید؟!
شما باید بیاموزید:
· با دقت و اشتیاق به حرف مردم گوش بدهید!
· با آدمها حرف بزنید!
· از مردم سؤال بپرسید!
· از آدمها درخواست کنید!
· خودتان را در میان جمع نشان بدهید!
· مذاکره کنید!
· براحتی نه بگویید! تو خجالت و رودروایستی زیر بار توقعات نامناسب نروید!
· عقاید خود را بیان کنید!
· احساسات خود را بیان کنید!
چطوری؟
با مردم بجوشید! به آدمها لبخند بزنید! سلام کنید! خدای من! این داستان "سلام نکردن" ایرانیها بسیار زشت و ناخوشایند است. ما الان فقط چهارهمسایه داریم. من به هر چهار خانواده سلام کردهام، یعنی به دوازده سیزده نفر سلام کردهام. باورتان میشود که فقط در یک مورد جواب سلام دریافت کردهام؟!
من وقتی وارد مطبم میشوم به منشیام سلام میکنم. به بیمارانی که منظرم هستند، سلام میکنم. وقتی بیماری وارد مطبم میشود جلوی پایش بلند میشوم و با لبخند به آنها سلام میکنم. باور کنید که تا به حال چیزی از شان و احترامم کم نشده که بیشتر هم شده ست.
سلام کنید! خواهش کنید! تشکر کنید!
این سه تا عبارت، پایههای ادب و تربیت است. والله چیزی از شما کم نمیشود اگر سلام کنید، خواهش کنید و سپس تشکر کنید! این سه عبارت کوتاه، سکههای طلا نیست که بعضیها در بیان آنها خست میکنند. با این سه عبارت جادویی راه برای پیشرفت شما در جامعه باز میشود.
خودتان را در میان جمع نشان بدهید. حرفی بزنید، کاری بکنید، عقیده ای را بیان کنید.
در کارگاه هدفگذاری برای آدمهای باهوش، عده ای در بخش VIP ثبت نام کرده بودند. در هنگام صرف ناهار من از آن دوستان خواهش کردم در کنار من و همسرم و پسر بنشینند و غذا بخورند. وقتی برنامه کارگاه تمام شد و بقیه دوستان به تهران بازگشتند، من با دوستانی که در بخش VIP ثبت نام کرده بودند، به مطبم رفتم. اولین حرفی که به یکی از آنها زدم این بود:
- چرا یک کلمه حرف نزدی؟ چرا در صحبتها شرکت نکردی؟ چرا خودت را منزوی و جدا میکنی؟
او توضیح داد که فکر میکند نباید با مرد غریبه حرف بزند. اگر آن مرد مجرد باشد ممکن است در مورد او فکر بدی بکند. اگر آن مرد متأهل باشد، ممکن است همسرش ناراحت بشود.
به او گفتم:
جان دل! تو با خانمها هم حرف نزدی! به علاوه شما خانمی فعال در جامعه هستی. نصف مردم این جامعه آقایان هستند. مگر میتوانی با نصف مردم جامعه حرف نزنی چون ممکن است بد برداشت شود؟ اگر مردی بیمار روحی است و از هر چیزی بد برداشت میکند، مشکل خودش است. ولی شما خانمی محترم، با لباسی مناسب و گفتاری مناسب هستی. چرا باید در مورد شما بد برداشت شود؟ این بهانه برای آقایان بود. چرا با خانمها صحبت نکردی؟
تازه دوست ما متوجه شد که بلد نیست با آدمها سر صحبت باز کند و یا اگر کسی با او حرف بزند، دنباله صحبت را ادامه بدهد. او اسم کمبود مهارت خود را "خانوم و سنگین" بودن میگذاشت و حتی رنگ مذهبی به آن میزد. خوشبختانه او بخوبی متوجه تفاوت جلف بودن و اجتماعی بودن شد. الان ماشاالله او خانمی برازنده و اجتماعی است که خواستگاران برایش صف بستهاند. انشاالله بزودی همسری شایسته مییابد.
نوجوانان عزیز! صبر نکنید سی ساله بشوید و سپس تازه یاد بگیرید با آدمها بجوشید. خیر! از همین امروز شروع کنید.
- لبخند بزنید
- سلام کنید
- خواهش کنید
- تشکر کنید
به خاطر داشته باشید 80% میزان شادی و موفقیت شما به میزان مهارت شما در ارتباط با آدمها وابسته است. پس یاد بگیرید با آدمها دوستانه و صمیمانه رفتار کنید.
مطالعه کتاب "آیین دوستیابی" نوشته دیل کارنگی را به همه شما توصیه میکنم. این کتاب صد سال پیش نوشته شده است، ولی هنوز مطالب آن عالی و کاربردی است. خدا خیر بدهد آقای کارنگی را.
در سایت گیس گلابتون محصول آموزشی جذابیت فوری به شما کمک می کند، ارتباط موثرتری با اطرافیان خود برقرار کنید.