آیا می‌دانید مراقبه (مدیتیشن) چیست؟-1

سلام من عضو جدید سایت شما هستم . اولین باره ک میخوام نظر بذارم خیلی خوشحالم ک سعادت آشنایی با شما و سایت خوبتون رو دارم.
راستش من درمورد مدیتیشن و مراقبه چیز زیادی نمیدونم و تجربش رو هم نداشتم اما ی دوره ای تجربه یوگا داشتم و اونجا خب حتما میدونید ی بخشی از تمرینات ریلکسیشن هستش.من فقط تجربه ریلکسیشن رو دارم ک اتفاقا واسه اون هم نمیتونم ذهنم رو خوب متمرکز کنم متاسفانه. اما حس میکنم خیلی ب این تمرکز احتیاج دارم.اینکه گفتید در مورد حرف های من چ نظری دارید فقط میتونم بگم خوش ب حالتون ک وقت میذارید و این کار رو انجام میدید.ب ما هم آموزش بدین لطفا..

چقدجالب..به این صورت که بایدمیوه بریزن داخل پارچه وتعظیم کنن روتازه شنیدم ولی من همین قدرمیدونم که چارزانومیشینن وچشماشون رومیبندن ودراتاقی آروم هم هستن..دیگه نمیدونم چی میگن وافکارواقعیشون رومیگن یاجملات مثبت وتلقینی یاشکرگزاری...گیسوجان به ماهم بگودیگهههههه که مراقبه ومدیتیشن روچطوری انجام میدین..ولی درکل خیلی باکلاس ودخملونست..

1 با مدیتیشن خیلی کم آشنایی دارم.
2اصلا انجامنمیدم اما دوست دارم بعضی تمریناتشو انجام بدم.
3تا به حال تجربه ی انجام مدیتیشن رو نداشتم.(البته به جز تنفس شکمی که اگه جزو مدیتیشن حساب بشه)
4شاید برداشت من برداشت کامل یادرستی نباشه ولی ناخودآگاه فکر میکنم آدمایین که فشار عصبی یا استرس داشتن قبلا و برای تسکینش مراقبه انجام میدن، الآن خیلی آرومن،زندگی بی دغدغه ای دارن و کلا خیلی خیلی آرومن!
5راستش اگر کسی در برخورد اول به من بگوید که مدیتیشن انجام میدهد حس میکنم یه مشکل خیلی عمیق در زندگیش داره که برای فرار از اون و تسکین موقتش مدیتیشن میکنه.
5خیلی جالبه! منم 19سالمه و اولین باره دارم به طور جدی درمورد مدیتیشن مطلب میخونم. حتما حکمتی هست. حتما منم قراره مثل شما شجاع باشم و به آرزوهام برسم. خیلی خیلی مشتاقم و از شما هم ممنونم که راه های موفقیتتون رو باما هم درمیون میذارید.
واااای راستی شما صداتون خععععلی قشنگه...

وای...چقدر ورودتان به این مقوله خوشحالم کرد...من حس خیلی خوبی نسبت به مراقبه و مراقبین! دارم..همیشه آرزو داشتم که بیاموزمش. نمیدونم اون بیخودی سکرآوری که موقع گوش دادن به سی دی های هیپنوتراپی خردمند داشتم شکلی از مراقبه بود یا نه..خیلی شیرین بود..قشنگ قشنگ..دوست دارم. تجربه تجسم خلاق راهم از دوران دانشجویی دارم... که نمیدونم اون هم ربطی به مراقبه داره یا نه...سال دوم بودم استاد نقدی به طرحم کرد که معقول بود و میفهمیدم درست میگه اما راه اصلاحشو نمیدونستم و اونروزها غرق بودم تو کتاب شاکتی گواین..از کلاس زدم بیرون رفتم استراحتگاه دخترا دراز کشیدم و از فرط استیصال سعی کردم مطابق دستورالعمل کتاب تمرکز کنم...جزییات یادم نیست ولی یادمه که پا شدم و طرح و درست کردم... از اون به بعد هر بار اول ترم فضای تحویل کار و حال و هوای شیتهای ارایه ام را تجسم میکردم و آخر ترم بهش میرسیدم به جان خودم راست میگم..خیلی لحظه های لطیفی بود...گیس گلابتون جان چه خوابی برامون دیدی؟ قراره مراقبه یاد بدی؟ وای چقد منتظرم

چه جالب منم وقتی 19 ساله بودم، از روی یک کتاب تمرین های یوگا را انجام دادم و در انتها باید شمعی روشن می کردم و با حیره شدن به آن تمرکز می کردم. یادم است چندبار جایم را عوض کردم تا از شر شوخی ها و تمسخرهای خانواده در امان باشم. بسیار علاقمندم که بصورت حرفه ای این کار را انجام دهم. گمان کنم نیاز به این دست تکنیک های آرام بخش و تصفیه کننده روح از ضرورت های زندگی پرهیاهوی امروزی است.

تجربه ی اولیه ی جالبی بود
من زمانی که کلاس پنجم ابتدایی بودم کلاس یوگا میرفتم و اونجا با مدیتیشن و مراقبه اشنا شدم و تو همون سن دوره های اناپانا که دورهی یک روزه ی مراقبه هست رو شرکت کردم ... خب برای اون زمان تجربه ی جالبی بود و تاثیر خیلی مثبتی روی من گذاشت
اما متاسفانه اون رو ادامه ندادم و در همون زمان و نهایتا دبیرستان دیگه کاملن رهاش کردم
اینم تجربه ی من
طبق چیزی که من یاد گرفتم اون کلمه مانترا هست که مادر و خاله تون باید تکرار میکردن
البته ما این کارو نمیکردیم و با سعی در تمرکز بر حال و تنفس و بالا بردن سطح اگاهی و چیزای دیگه مراقبه میکردیم
خیلی دوس دارم با اموزش مراقبه ی شما به اون سال ها برگردم و دوباره شروع کنم به مراقبه
بی صبرانه منتظر قلم نرم و صدای گرمتون هستم

سلام
1.به طور تخصصی هیچوقت دنبالش نکردم و اولین بار از طریق مطالب شما ( اینکه مثلا گاهی به طبیعت که رفتید ، مراقبه هم انجام دادید )به این مبحث علاقمند شدم.البته ی مطالعات خیلی جزئی هم در عرفان اسلامی داشتم که ی همچین اصطلاحی در سیر و سلوک هم وجود داره.

2.احساس میکنم توی زندگی شون به دنبال معنایی فراتز از مادیات و عالم خاکی هستن.

3.بصورت خیلی جزئی و غیر حرفه ای

4.خیر
5.علاقمند شما که ادامه اش رو بدونم و متوجه بشم اون اتفاق جالب چی بوده که شما جواب سوالتون رو گرفتید و همینطور از تجربه ی 20 ساله شما استفاده کنم :)

سلام دوست من ؛ من نتونستم فایل رو گوش بدم ، اما خیلی دوست دارم مدیتیشن رو بیاموزم و استفاده کنم چون فکر می کنم در دنیایی که پر از آلودگی صوتی و جسمی و روانی است و ما تمام هواسمان به دنیای بیرون است بد نیست گاهی نظری هم به درون بیفکنیم

سلااااام
1- من همین الان از کلاس یوگا اومدم و با مدیتیشن هم در کلاس یوگا آشنا شدم. ولی سالهای قبل یه کلاسی با مایه ی مذهبی خیلی قوی میرفتم که توی اون کلاس خیلی روی مراقبه تاکید داشتن ولی گرچه مبناش با مدیتیشنی که توی یوگا یاد گرفتم یکی بود، ظاهرش خیلی فرق میکرد. مثلا مبتنی بر اعمال مذهبی مثل وضو و نماز و ذکر بود. و یه کتاب هم داشت به اسم المراقبات (تالیف میرزا جواد آقای ملکی تبریزی)، توی این کتاب برای تک تک روزهای سال یکسری دستورالعمل و اعمال آورده ن. استادمون میگفت مراقبه یعنی همون مراقبت. یعنی برای چند ساعت در روز کاملا مراقب اون چیزی که به ذهن و زبان و بدنمون میاد باشیم. که الان به نظرم همون خودآگاهی توی یوگاست.
2- خب من الان احساس می کنم کسانی که مراقبه میکنن کسانی هستن که به خودشون اهمیت میدن! ولی قبلا که جوونتر و کله شقتر بودم منم فکر میکردم مراقبه کار پیردخترای عشق عرفان شرقیه که میخوان اینجوری شو آف کنن (خوب جوون بودم دیگه) البته خیلی از کسایی که من میشناختم و اهل مدیتیشن کردن بودن و کلاسهای مختلف در این مورد می رفتن، واقعا بیشتر از اینکه خود مراقبه رو انجام بدن اهل شو دادن بودن. ولی الان کسانی رو میشناسم که واقعا مدیتیشن میکنن و واقعا مدیتیشن براشون مفیده
3- من فقط توی کلاس یوگا و موقع یوگانیدرا مدیتیشن کرده ام. هیچوقت تو خونه نتونستم ذهنمو کنترل کنم متاسفانه (دروغ چرا زیادم سعی نکرده م)
4- وقتی که منظم کلاس یوگا میرم بله . در غیر اینصورت و به صورت خودانگیخته خیر (کلا من خیلی خودانگیخته نیستم)
5- من دقیقا الان 28 سالمه و خیلی خوشحالم که میتونم 20 سال زودتر از تجربه های 20 ساله ی شما استفاده کنم

مبحث مراقبه و مدیتیشن و انرژی در ایران یک مبحث بسیار مهجور و متروک هست و متاسفانه در رسانه های عمومی مثل تلویزیون و در سریالها فقط دست مایه یه سری مضحکه و مسخره کردن می باشد من حدود 10سال قبل دوره های مراقبه رو گذروندم خیلی جالبند و تجربه انجامشون رو دارم.
فقط یک نکته: درسته که بعضی از آدمها الفاظ نامناسب و نادرستی رو برای افرادی که به این موضوعات علاقمندند بیان می کنند ولی به نظر من بهتر بود شما توی این سایت که یک فضای عمومی با تعداد بازدیده زیاد توی فضای نت هست این الفاظ رو به کار نمی بردید شاید فرهنگ سازی بشه برای اینکه یاد بگیریم به همدیگه و به سلایق هم احترام بگذاریم.

سلام به شما من بعداز یک اتفاق تلخی که در سال 79 برام افتاد با کسی آشنا شدم که با سوالی که از من پرسید من را با دنیایی آشنا کرد که مسیر زندگیم رو کاملا تغییر داد این سوال این بود : آیا خودت رو میشناسی
و بعد من رو با کتابهای مختلفی از اوشو و دبی فورد آشنا کرد و دنیای من رو تغییر داد من با مفهوم مدیتیشن در کتابهای اوشو آشنا شدم و یکی دوبار هم انجام دادم اما این کار احتیاج به یک استاد دارم که من خیلی دوست داشتم که استادم و راهنمایم رو پیدا کنم اما نتونستم . بعد از ازدواج از همه اونها دور افتادم و الان مدتیه که دوباره تواین مسیر افتادم اما خیلی گیجم من همیشه خواننده مطالب زیبای شما هستم اما کم پیش میاد که نظر بنویسم
دوستتون دارم

1- بهتر است بگویم که چیزی نمی دانم. اما همیشه تصور میکنم مدیتیشن ابزار تسلط بر ذهن است و رسیدن به آرامش هم فقط یکی از نتایج ان است.
2- اوه، آنها بسیار توانمند هستند که قدرت کنترل ذهن خود را مانند ماهیچه‌های ارادی دست و پا دارند.
3- خیر تجربه مدیتیشن نداشته ام، اما یک دوره تمرکز ذهنی برای اصلاح تکنیک تیراندازی داشتم.
4-خیر.
5- ذهنم خالی است و فقط مشتاقم که تجربه شما را کامل بشنوم و تمایل دارم مدیتیشن را یادبگیرم و انجام دهم.

اطلاعاتی که من درباره مراقبه دارم محدود میشه به تجربیات دوستان مادرم که مرتب این کار رو انجام میدن.چیزی که من از حرفاشون برداشت کردم این هست که در یک فضای آرام سعی می کنن که بی توجه به فضای اطرافشون بدون هیچ گفتگوی ذهنی فقط به صدای تنفس آرومشون گوش بدن و... . این کار در دراز مدت باعث می شه که خیلی از جواب سوالاتشون رو در مراقبه دریافت کنن( حالا نمی دونم این جواب رو از کائنات می گیرن یا از درون خودشون) و خیلی از بیماری ها و مشکلات شخصی و خانوادگی شون هم با این کار رفع شده.من خودم تا به حال انجام ندادم ولی به کسانی که این راه رو پیش گرفتند کاملا احترام می ذارم و خوشحالم که از این طریق راه بهترشدن زندگیشون رو پیدا کردن.

من نظرمو قبل از گوش دادن به فایلتون نوشتم
وووواااااای خیلی دوست دارم تجربه بیست سال مدیتیشن رو بدونم
خیلی هیجان انگیزه!!!

سلام گیس گلابتون جان
1. من فقط همینقدر میدونم که نوعی تمرکز است که منجر به آرامش روحی و جسمی میشود. توی سایتهای خارجی یکی از کارهایی است به خانمهایی که قصد باردار شدن دارند توصیه شده است.
2. احساس می کنم به خودشون بیشتر اهمیت می دهند که برای آرامش و تمرکز خودشون دنبال راهی رفته اند.
3.خیر
4.خیر
5.خیلی خیلی مشتاقم که این فرصت را پیدا کردم که بیشتر در این مورد بدونم .(البته دنبال این بودم کلاس یوگا ثبت نام کنم اما هیچ وقت فرصت نشد و فقط منتهی به این شد که دو سه تا کتاب در مورد یوگا خریدم که هنوز نخوندمشون)

خیلی هم دلم میخواد بتوانم مراقبه انجام بدهم.

1)اولین باری که کلمه مراقبه به گوشم خورد حدودا 17 ساله بودم و کتابی میخوندم که متاسفانه اسمش رو به یاد نمیارم.تو اون کتاب چند تمرین مراقبه بود که فکر میکنم هرکدوم به یه منظوری بودمثل ملاقات با فرشته ی نگهبان و....
2)فکر میکنم آدم های موفقی باشند
3)یادمه کل تابستون اون سال رو در حال انجام اون تمرینات و مراقبه بودم و از اونجایی که در شرایط روحی خیلی بدی بودم این مراقبات تا حد زیادی به بهبود حالم کمک کرد ولی نمی دونم چی شد که دیگه انجامش ندادم و بعد از مدتی هم فراموشش کردم.
4)نمی دونم ورود به خلسه ی هیپنوتیک هم میتونه نوعی مراقبه باشه یا نه ولی الان مدتی هست که با دوره ی حلقه ی گمشده راز آقای خردمند آشنا شدم و به طور منظم وارد خلسه میشم.
5)دوست دارم هر چه زودتر تجربیات شما رو در مورد مراقبه بخونم

سلام گیسوجان. لطفا نظری را که در این بخش گذاشته ام حذف کنید. با تشکر.

سلام
1_ خیلی اطلاعات ندارم
2_حس خوبی دارم احساس میکنم همچین افرادی خودشون رو خیلی دوست دارن
3_ در حد کلاس یوگا انجام دادم
4_خیر
5_خیلی اطلاعات نداشتم برام جالب بود و خیلی خوشحالم قراره در این باره موزش ببینیم

من فکر می کنم مدیتیشن یعنی یک جا نشستن و تمرکز روی چیزهای خوشایند مثل صدای رودخانه و دریا و مناظر زیبا و ... . به نظرم این افراد آدم های پخته ای هستن و به دنبال آرامش. با کلاس هم هستن! بله در کتاب نیمه ی تاریک درون از دبی فورد فکر می کنم نیاز به مدیتیشن هست که نویسنده از خواننده می خواد که انجام بده و چند بار هم با نوارهای آرام سازی و ریلکسیشن، انجام دادم. البته نمی دونم اینا همون مدیتیشن هست یا نه. خیر انجام نمیدم. به نظرم مدیتیشنی که شما انجام میدید با اون چیزی که تصور می کنم فرق داره.

1- اطلاعات کاملی ندارم اما در ذهن من آرامش و تمرکز و شفاف شدن فکر را تداعی می کند
2- حس می کنم آن ها را از بقیه بیشتر دوست دارم برایم جالب هستند
3- بله هر وقت دچار استرس و اضطراب می شوم مراقبه می کنم
4- خیر! به طور نامنظم!
5- خوشحالم که می خواهید برایمان از مراقبه بگویید آهنگ این فایل خیلی آرامش بخش و شادی آور بود

سلام من در دوره های کلاسهای یوگا چندسال شرکت داشتم در انجا باکلاسهای مدیتیشن اشنا شدم مدتی ان را انجام میدادم بنا به دلایلی کنار گذاشتم اما ازاسفند پارسال تا حالا هرروز این کاررا انجام میدهم وبرایم لذت بخش است وتوانستم به ارامش و...دست پیداکنم.

سلام
من راجع به کسانی که مراقبه می کنند حس خوبی دارم.احساس میکنم آدمایی ان که به سلامت روح شون و اخلاق شون اهمیت میدن و آرامش براشون بخش مهمی از زندگیه.
اگه فکرم درست باشه مراقبه یعنی خالی کردن قلب و روح از تمام احساسات منفی نسبت به خود و دیگران.من یه مدت به توصیه پزشک یوگا میرفتم.آخه آدم استرسی ای هستم و واقعا همون دوره ی 1 ماهه روم اثر داشت.حالا چندین وقته که زندگیم پر از استرس شده دوباره و واقعا دوست دارم دوباره یوگا انجام بدم.بی صبرانه منتظرم ادامه ی حرفای شما رو بشنوم:)

راستی دقت کردین تو برنامه های تلویزیون و بعضا سینما هر وقت میخوان بگن یه خانمی خیلی بده و اصلا به خانواده توجه نداره نشون میدن که روی صورتش ماسک گذاشته و به یوگا و مدیتیشن علاقمند است؟! پیامش هم اینه که به جسمت نرس به روحتم نرس فقط به بقیه برس!!!

اطلاعات كاملي ندارم درمورد مراقبه
ولي فكر ميكنم كساني كه مراقبه ميكنند انسانهاي قوي وبااراده اي هستن كه به اين شكل تمركز وآرامش وعشق رو تمرين ميكنن،
خودم يه كوچولو تجربه اش كردم به واسطه تمرينهايي كه تويكي از كلاسهام انجام ميداديم وبعد هم گاهي خودم سعي ميكنم تمرين كنم ولي خب هيچكدومشون قابل مقايسه بااولين تجربه ام نشدن،يه مدتي هم سعي كردم سي دي تن آرامي پيدا كنم كه نيافتم
بطور مرتب انجام نميدم متاسفانه
اولا كه از شنيدن صداي شما لذت بردم ولي منتظر شنيدن بقيه اش موندم

سلام گیسوجان. این کامنت را برای پاسخ به سوالتان می گذارم. گیسوجان شما همیشه می گویید مکتوب کردن افکار باعث قدرت گرفتن آنها می شود. در ثانی دیروز فایل صوتی ( ده نکته برای خانم های کارآفرین ) را خریداری کردم و گوش دادم. شما یادآور شدید که نباید از کشف دنیاهای تازه و خارج شدن از حریم امن خودمان بترسیم. اگر از چیزی که یقین داریم حق است می ترسیم خودمان را درون آن بیندازیم و حصار منطقه امن را بشکنیم.
خوب واقعیت این است که سالها که مجلاتی مثل موفقیت و راز را خواندم. البته نه با دید منفعل بلکه با ذهن فعال و نقاد. همچنین خیلی راجع به خداوند و آفرینش و معنویت و... فکر و مطالعه کردم.خواندم و خواندم و فکر کردم و فکر کردم. این مطالعات و تفکر چند ساله ( اگر تعریف از خود نباشد) یکی از اثراتش این بود که شدیدا به یک احساس نیاز به سطح بالاتری از معنویت و ارتباط با خدا رسیدم. این تغییر را به وضوح در افکارم و تمایلاتم و سبک زندگی ام مشاهده می کردم. اما نمی خواستم از حریم امن خودم بیرون بیایم. از مراحل بالاتر ایمان و آرامش می ترسیدم و نمی خواستم از برخی چیزها دل بکنم.

خوب شما وقتی این مطلب را گذاشتید انگار برای من یک نشانه بود.ابتدا آن کامنت را گذاشتم. بعد انگار یک جرقه ای در ذهنم زده شد. پرده از جلوی چشمم کنار رفت. اگر می خواستم انتخاب کنم لحظه اش همین الان بود. بنابراین چیزی را که باعث می شد من وابسته به شرایط فعلی بمانم به آتش کشیدم. آنقدر آن را سوزاندم تا ساعت نه شب شد و فقط خاکستری باقی ماند که قابل سوختن نبود. به آیات مربوط به جهنم فکر می کردم و با خودم می گفتم از این به بعد برای تمام بدی های وجودم و تمام افکاری که بین من و خدا می آید جهنم خواهم شد. نمی دانم این آیه را خوانده ای یا نه : ان جهنم کانت مرصادا. ضمیر به کار رفته برای جهنم مونث است. خاصیت جهنم این است که فقط بدی ها را می سوزاند اما بر ابراهیم ها سرد و گلستان می شود. در زبان عربی مونث مجازی است اما من با آن احساس همذات پنداری می کنم.
وقتی مطمئن شدم خاکستر دیگر قابلیت برای سوختن ندارد به داخل خانه برگشتم. با روغن زیتون و سدر خودم را شستشو دادم ( چون در قرآن به زیتون قسم یاد شده و به خاطر مقدس بودن درخت سدره المنتهی ) و غسل کردم.
امروز صبح که از خواب بیدار شدم شروع به مراقبه ای کردم که برایت نوشتم. فکرم را خالی می کردم و فقط حضور خدا را حس می کردم. اگر حواسم پرت می شد دوباره تمرکز می کردم. باور کن تمام چیزها به شکل دیگری به نظرم می رسید. از همه چیز لذت می بردم و همه چیز زیبایی داشت که تا به حال ندیده بودم و من دائم شکرگزاری می کردم و حس امنیت و آرامشی عمیق می کردم.
بعد هم تصمیم گرفتم تا کامنت را پاک کنم که مبادا مانع فکری ام شود و من را وسوسه کند که در حریم امنم بمانم.

سلام به خانم دکتر عزیز و دوست داشتنی،
من هم سال هاست که می خوام مدیتیشن کنم. یکی دو بار از رو آموزش های توی کتاب ها سعی کردم ولی اصلا نشد تمرکز لازم رو نداشتم و شاید صبر و حوصله کافی نداشتم ، ولی یک مدتی هست که می خوام این کار رو بکنم و چه جالب که شما این مطلب رو عنوان کردید.
سپاسگذارم
دوستتون دارم

سلام گیس گلابتون جان
چیز زیادی در مورد مراقبه نمیدونم .شاید مثل ورزش که به آمادگی جسمانی و ورزیده شدن بدن کمک می کنه ، مراقبه هم به آمادگی ذهن کمک کنه.
من تجربه مدیتیشن نداشتم
در مورد کسانی هم که مراقبه می کنند فکر کنم آدمای باحالی هستند که به فکر سلامت روح و روانشون هستند.
خیلی خوشحال میشم که با این موضوع از زبون شما آشنا بشم چون همه چی رو واضح و ساده توضیح میدین

سلام
من چیز زیادی نمیدونم
و توی فکرم اینه که مثه یه ورزشه ولی برای روح و فکر
ولی دوس دارم بدونم چطوریه و به چه درد میخوره

سلام
من چیز زیادی نمیدونم
و توی فکرم اینه که مثه یه ورزشه ولی برای روح و فکر
ولی دوس دارم بدونم چطوریه و به چه درد میخوره

سلام.به تازگی با سایتتون اشنا شدم وخوشحالم از این بابت.من سالهاس که به دنبال این هستم که به ارامش برسم و همیشه پیگیر مطالبی از این دست بودم سایتهای مختلف رو در این باره مطالعه کردم در اخر سراغ خانم دکتری که از سالها قبل باهاشون اشنایی داشتم رفتم ایشون هم مراقبه و مدیتیشن انجام میدن در واقع اینها یک گروه دارن که هر ساله به کشورهای هند و... برای مطالعه در این زمینه میرن.البته من بطور مداوم انجام ندادم ولی به نظرم خیلی خوبه.
منتظر اموزشهای شما هستیم

سلام گیس گلابتون عزیز ، خوبی ؟ هر موقع به سایتت سر میزنم با یک سوپرایز منو هیجان زده میکنی ،
وقتی این مطلب رو تو لیست مطالبت دیدم سریع باز کردم تا بخونمش و اما جواب سوالاتت :

1- من هم مطالعات اندکی در مورد مدیتیشن داشتم که اینطور فهمیده ام که مراقبه همان اتصال به روح جهان هستی است ، مراقبه یعنی اتصال با منشا و مبدا همه چیز . بر طبق این تعریف همه انسان ها به مراقبه احتیاج دارند . اما روش های زیادی برای مراقبه معرفی شده . یوگا که خودش چندین نوع و روش داره بعضی از مذهبی ها هم میگن نماز همون مراقبه هست و بهترین نوع مراقبه ، من خیلی مشتاقم که بدونم بر اساس این تعریف بهترین روش مراقبه چه روشیه اما تا به حال به نتیجه ای نرسیدم .

2- دوست دارم احساسات و تجربه هایی که بعد از مراقبه بدست میارن رو بدونم .

3- یکی دو بار امتحان کردم ولی راستش رو بخوای کمی ازش میترسم ...

4- نماز میخونم اما نه به صورت منظم ...

5- حرفهات مثل همیشه قشنگ بود و به دل مینشست
3-

سلام
به نظرم چیزی مثل رفتن به حالت آلفا و استفاده از قدرت ذهن و انرژی کائنات که اگر درست انجام بشه قدرت زیادی به انسان میده

وای درست شد..مرسی دارم میرم گوش بدم