سلام گیس گلابتون عزیزم .یادمه پارسال در مورد شکرگزاری یه مطلب گذاشته
بودید من اونموقع پدرم سرطان داشت و حالش وخیم بود خیلی دلم میخواست که
این کارو انجام بدم ولی متاسفانه پدرم فوت شد و مصلحت خدا این بوده و
نتونستم تو شکرگزاری شرکت کنم ولی همیشه یادم بود .من پدرم رو عاشقانه
دوست داشتم و خیلی وابسته اش بودم بعد فوتش افسردگی شدید گرفتم شبها
نمیخوابیدم زودرنج شده بودم عصبی بودم شدیدا رابطه هام بد شده بود سست و
کرخت از خواب پا میشدم و تا شب یه جا میشستم و عملا زندگی نمیکردم ....تا
اینکه دیدم نمیتونم اینجوری ادامه بدم ...تصمیم گرفتم اون 28 روز
شکرگزاری که شما تو سایتتون گذاشته بودید رو انجام بدم اینم بگم شدیدا با
خودم مبارزه کردم تا انجامش دادم ....انجامش دادم و صبور شدم، اروم شدم
....از گریه کردن خبری نبود و نیست ....برای پدرم به جای گریه کردن و
افسوس خوردن کارایی میکنم که موندگار بشه مثلا کمک میکنم به بچه های محک
....خواب شبانه ام برگشت سرجاش جوری که من ساعت یازده دیگه نمیتونم بیدار
بمونم ....هر روز میرم تقریبا پیاده روی و اعتماد به نفسم برگشته
....برای کنکور ارشد دارم حاضر میشم ...هزار تا چیز دیگه که اتفاق افتاد
و مهم تر از همه که هدف هام برگشته.....من این رو اول مدیون خدا هستم و
بعد شما ...حتی تو تمرینات شکرگزاری از شما به عنوان تاثیرگزارترین شخص
زندگیم تشکر کردم ...اینکه شما بدون منت میخواید حال همه خوب باشه از شما
ممنونم ....من روزهای خوبی دارم ....خیلی خوب ...خواستم بگم من یه دوره
انقدر از زندگیم سیر شده بودم که میخواستم نباشم ولی الان انقدر شاد و
خوبم که میخوام باشم و لبخند بزنم ...شاد و سالم باشید همیشه .
سمیرا
سمیرای عزیزم، مطمئن هستم پدر نازنینت همیشه همراه شماست و آرزو دارد شما شاد و موفق باشید. الان او از شادی، سلامتی و کارهای خوب شما، شاد شاد شاد است. یادت باشه، مرگ، پایان کبوتر نیست... زندگی ادامه دارد، در سطحی بالاتر و در مقیاسی فراتر از ذهن ما.