بخش اول را اینجا بخوانید
افسردگی به تعبیری ساده به سه دلیل بوجود میآید:
1. افسردگی ناشی از بیماری جسمی
وقتی آدم از نظر جسمی بیمار باشد سطح انرژیاش پایین میآید. برای مثال کسی که دچار آنفولانزا میشود، دیگر اهمیتی به نظاافت خانه و رونق دادن به کسب و کارش نمیدهد. فقط دراز میکشد و میخوابد. بگذار دنیا را آب ببرد. چه کسی اهمیت میدهد؟ بعد از بهبود بیماری جسمانی، سطح انرژی شخص آرام آرام بالا میرود.
اگر انرژی و حال و حوصله ندارید، ابتدا یک آزمایش خون بدهید: آیا کم خونی دارید؟ آیا کم کاری تیرویید دارید؟ آیا کمبود ویتامین D دارید؟ با مصرف آهن، ویتامین D یا تیروکسین (البته با تشخیص و تجویز پزشک) کمبود انرژی شما برطرف خواهد شد.
2. افسردگی وضعیتی
یعنی اتفاقی در زندگی رخ داده و در واکنش به آن اتفاق، شخص افسرده شده است.
برای مثال شاید:
- برای عزیزی ا از دست داده
- از کار اخراج شده
- طلاق گرفته
- ورشکست شده است
- و مسایلی از این دست ...
وقتی آدم با مصیبت و شکست روبرو میشود طبعاً روحیهاش خموده میشود و سطح انرژیاش کاهش پیدا میکند.
غیر از مرگ عزیزان که از دست ما خارج است، بیکاری، بی پولی، شکست زناشویی، شکست عشقی و امثال اینها به خاطر کمبود مهارتها و دانش ما رخ میدهد. یعنی اگر ما بدرستی آموزش ببینیم، به خاطر مشکلات ازدواج، کسب و کار و مسائل عاطفی دچار افسردگی نمیشویم، بلکه از اشتباهات خود درس میگیریم و قویتر از قبل از جا برمی خیزیم و به سمت قلههای پیروزی حرکت میکنیم.
عزاداری برای مرگ عزیزان هم نباید بیش از شش ماه طول بکشد. اگر بیش از شش ماه است برای مرگ عزیزی، افسرده و خموده هستید، حتماً به روانپزشک مراجعه کنید.
3. افسردگی به خاطر کمبود مواد شیمیایی و هورمونها
گاهی اوقات مادهای به نام سروتونین در خون ما کم میشود. معمولاً این نوع افسردگیها به دو علت اتفاق می افتند:
یک) منشأ ارثی دارند یعنی والدین این فرد هم مبتلا به افسردگی است و فرد کمبود سروتونین را مثل یک بیماری ارثی به ارث برده است.
دو) فرد ابتدا دچار افسردگی وضعیتی شده، ولی به خاطر نداشتن مهارتهای زندگی نمیتواند به زندگی طبیعی برگردد. بنابراین سطح سروتونین او پایین باقی میماند و افسردگی شکلی مزمن و پایدار پیدا میکند. در این موارد لازم است شخص تحت درمان دارویی قرار بگیرد.
چنین اشخاصی معمولاً بقدری بی انرژی و بی انگیزه هستند که نمیتوانند خودشان به خودشان کمک کنند. در حقیقت فقط متخصصین روان شناس و روان پزشک قادرند به این افراد کمک کنند و لازم است میزان سروتونین خون آنها به کمک دارو اصلاح شود.
همچنین برای درمان قطعی افسردگی لازم است در طول درمان دارویی، روانشناس ریشه افسردگی شخص را شناسایی کند. اگر علت اصلی افسردگی، افسردگی وضعیتی و کمبود مهارت های زندگی باشد، لازم است کم کم مهارتهای زندگی به شخص آموزش داده شود.
بسیاری از افسردگیهای ما به خاطر نداشتن مهارت های زندگی رخ میدهد. به فهرست مهارتهای زندگی نگاه کنید. اگر یکی یا چند تا از این مهارتها را ندارید، شما در معرض خطر افسردگی قرار دارید و زندگی به شما سخت می گذرد. هرچه زودتر این مهارتها را بیاموزید و خود را در مقابل افسردگی واکسینه کنید.
افسردگی مثل سرماخوردگی واگیر دارد: "افسرده دل افسرده کند انجمنی را". با افراد افسرده و منفی باف نشست و برخاست نکنید. از آنها دوری کنید. روابط خود را قطع یا محدود نمایید.
اگر یکی از افراد خانوادهتان دچار افسردگی است سعی نکنید او را درمان کنید. این کار فقط از عهده روانشناسان و روانپزشکان برمی آید. بلکه آنها را تشویق کنید به دکتر مراجعه کنند.البته اصرار نکنید. فقط پیشنهاد کنید.
به آنها نگویید: "مشکل شما اهمیتی ندارد."، ولی وارد بازی آنها نشوید. نگذارید حال شما خراب کنند. اجازه ندهید در شما احساس تقصیر و گناه ایجاد کنند. همه وقت و انرژی خود را برای شاد کردن آنها صرف نکنید. فرصت بدهید خودشان راهی برای درمان خود پیدا کنند.
اگر فرزندتان افسرده است ریشه این مسئله را در خودتان و رابطه شما با همسرتان جستجو کنید. آیا رابطه شما و همسرتان نامتعادل است؟ یا جنگ و دعوا دارید؟ آیا یک نفر از شما خیانت میکند؟ آیا یکی از شما افسرده است؟
اگر والدین شما افسرده هستند خیلی مراقب روحیه خودتان باشید. والدین افسرده برای بچهها مثل سم مهلک میمانند. این جور والدین نه تنها زندگی خودشان را تلف میکنند، بلکه زندگی فرزندانشان را نیز تلف خواهند کرد. البته یادتان باشد ما مسئول زندگی خودمان هستیم. حتی اگر والدینی افسرده داریم، قرار نیست تسلیم افسردگی و احساس دلسوزی برای خودمان شویم.
اگر همسرتان افسرده هست خیلی جدی با او صحبت کنید. به او بگویید باید برای درمان خود اقدام کند. اگر این کار را بکند، شما از او حمایت خواهید کرد، وگرنه صلاح شما و فرزندانتان در این است که همسر افسرده فاصله بگیرید. من بشدت با طلاق مخالفم، ولی آدم افسرده، مثل زالو انرژی دیگران را میمکد و آنها را از شادی خالی میکند. حیف این زندگی زیبا نیست که با هم نشینی با یک آدم بیمار افسرده حرام بشود؟
محصول ارزشمند شادابی پایدار دقیقا به مسئله انرژی و شادابی می پردازد. دوره بهترین سال زندگی مهارتهای زندگی را به شما میآموزد. کافی است به انجام تمرینات آن متعهد باشید تا معجزات بزرگی در زندگی خود ببینید.
بهترین سال زندگی شما
خداحافظ خشم
شادابی پایدار