درباره کتاب ارزشمند والدین سمی نوشتم. همانطور که در دو پست مطالعه کردید، رفتار عدهای از والدین، مثل زهر، روح و روان فرزندانشان را مسموم میکند و آسیبهای عمیق و پایدار به سلامت روحی و عاطفی آنها وارد میکند. متأسفانه والدین سمی، رفتارهای نابهنجار خود را برای فرزندانشان به ارث میگذارند تا به نسلهای بعدی منتقل شود. یعنی فردی که والدین سمی داشته، خودش هم برای فرزندش، والد سمی خواهد شد، مگر اینکه به آگاهی برسد و آگاهانه رفتار صحیح در پیش بگیرد.
اگر شما والدین سمی دارید، لازم است جام زهر را زمین بگذارید تا بتوانید سلامتی روحی خود را به دست آورید و این رفتارهای نادرست را درباره فرزندانتان به اجرا نگذارید.
برای بهبودی، لازم است از منبع زهر فاصله بگیرید! بله! اگر تشخیص دادید والدین سمی دارید، لازم است رابطه خود را با آنها محدود و شاید قطع کنید. شما نمیتوانید هرروز چند قاشق زهر بنوشید و درعینحال سلامت بمانید. به همین ترتیب شما نمیتوانید هرروز با رفتارهای ناشایست والدین سمی بمباران شوید، ولی سلامت روحی خود را بازیابید.
متأسفانه دخترانی که اسیر والدین سمی هستند، اولین راه فرار را ازدواج کردن میدانند و بهاینترتیب از چاله به چاه میافتند. چرا؟ زیرا اولین رابطه فرد با والدینش است. وقتی والدین سمی هستند، رابطه ناسالم بین والد و فرزند وجود دارد. وقتی فردی همه عمر روابط ناسالم داشته نمیتواند رابطه سالم را تشخیص بدهد و به وجود بیاورد، پس رابطه همسرانه ناسالم را انتخاب میکند. یعنی همسری شبیه به والدین سمی خود انتخاب میکند و وارد یک رابطه ناسالم عمیقتر میشود.
دختران عزیز سرزمینم
اگر والدین شما سمی هستند، راه نجات شما، ازدواج نیست! راه نجات شما آموختن مهارتهای زندگی، مستقل شدن و یافتن سلامت روحی و عاطفی است. اول حالتان را خوب کنید، سپس ازدواج کنید.
در غرب، فرزندان از هجدهسالگی خانه والدین را ترک میکنند و تقریباً همه آنها در 25 سالگی کاملاً ازنظر مالی و محل اقامت از والدین خود مستقل هستند. اگر فرزندی بیش از 25 سال دارد و هنوز در خانه والدینش زندگی کند، موجودی مشکلدار تلقی میشود. اگر فرزندی به هر دلیل در خانه والدین زندگی کند، موظف است اجاره اتاق و خوراک خود را بپردازد. در چنین شرایطی معمولاً فرزند به زیرزمین خانه نقلمکان و اتاقخواب دوران کودکیاش را ترک میکند. این فرهنگ از طرف والدین و فرزندان، هر دو، پذیرفتهشده است. فرزندان با خوشحالی منتظر هجدهسالگی و ترک خانه والدین هستند و والدین آنها را تشویق میکنند که خانه را ترک کنند.
در ایران شرایط اینگونه نیست. معمولاً دختران و حتی پسرها تا زمان ازدواج در خانه والدین خود زندگی میکنند. برای پسرها سادهتر است اگر بخواهند خانه جدا داشته باشند، ولی برای دختران، شرایط ساده نیست. معمولاً والدین رضایت ندارند و متأسفانه معمولاً در شهرهای کوچک، شرایط مناسب برای زندگی دختر تنها وجود ندارد.
راه چاره چیست؟
اگر والدین سمی دارید، حتماً ازنظر مالی مستقل شوید. حتماً کار کنید و درآمد به دست بیاورید و سعی کنید درآمد شما بهاندازهای باشد که بتواند همه مخارج شما را پوشش بدهد. از والدین خود پول جیبی نگیرید. اگر رانندگی میکنید، خودتان ماشین بخرید و از ماشین بابا استفاده نکنید. پول اضافی برای سفر، خرید لباسهای گران، موبایل آخرینمدل و ... را قبول نکنید. با احترام از والدین خود تشکر کنید، ولی قبول نکنید.
ساعات کاری طولانی داشته باشید و زیاد در محل کار بمانید تا کمتر با والدین خود در تماس باشید. فقط برای خوابیدن به خانه بیایید. خانه باید محل استراحت و تجدیدقوا باشید، متأسفانه خانه والدین سمی، چنین محلی نیست. اگر ممکن است برای کار کردن به شهری دیگر بروید یا حتی به کشوری دیگر.
برای بهبودی لازم است استقلال مالی داشته باشید و از والدین سمی فاصله بگیرید، زیرا برای رفع مسمومیت ابتدا باید سم اضافی برای بدنتان نشود. این راهنماییها منطقی است، ولی متأسفانه فرزندان دستپرورده والدین سمی، بسیاری از مواقع نمیتوانند آنها را بکار بگیرند و علیرغم عقل سلیم، به والدین سمی خود میچسبند. چرا؟
.
.
.
همانطور که میدانید کودک انسان به هنگام تولد نمیتواند بنشیند و راه برود و کاملاً به مادر (یا شخص جایگزین مادر) وابسته است. کمکم مغز کودک رشد میکند و یاد میگیرد عضلات بدنش را تقویت و هماهنگ کند. ابتدا مینشیند، بعد غلت میزند و سپس چهار دستوپا راه میرود. معمولاً کودکان در 12-9 ماهگی به کمک وسایل میایستند و اولین گامهای لرزان خود را برمیدارند. بهاحتمالزیاد کودک تا ۱۸ ماهگی در راه رفتن کاملاً مهارت پیدا میکند و از درودیوار بالا میرود. بچهها در سهسالگی میتوانند بهخوبی راه بروند و بدوند، بپرند و این کارها را بهخوبی و بهراحتی انجام میدهند.
اگر بچه دارید یا شاهد بزرگ شدن یک بچه باشید، بهخوبی میدانید از وقتی بچه راه میافتد، باید مثل سایه پشت سر او باشید وگرنه معلوم نیست از کجا سر درمیآورد. بچهها کنجکاو و شجاع هستند و دوست دارند دنیا را کشف کنند. بچههای سهساله معمولاً جلوتر از مادرشان راه میروند و میدوند. گاهی اوقات سر برمیگردانند و از حضور مادر اطمینان پیدا میکنند و پس از اطمینان پیدا کردن، باز هم میدوند و دور میشوند. دوست ندارند مادرشان دست آنها را بگیرد و بگوید کجا بروند یا نروند. میخواهند خودشان راهشان را انتخاب و کشف کنند.
این روند طبیعی رشد انسان است. والدین دانا جلوی استقلالطلبی کودک را نمیگیرند. بلکه بامحبت از او مراقبت میکنند و اجازه میدهند فرزندشان در حوزهای امن، جهان را تجربه کند. والدین فهیم کمکم خطرات و راههای مقابله به آنها را به فرزندان خود آموزش میدهند، بدون اینکه فرزندشان را از تجربه کردن بترسانند. آنها به کودکشان اجازه میدهند خطا کند، خرابکاری کند و از اشتباهاتش بیاموزد.
با این شیوه تربیتی، کودک در ششسالگی میتواند بهخوبی کارهای شخصی خود را انجام بدهد: توالت برود، حمام کند، لباس بپوشد، بند کفشش را ببندد، اتاقش را مرتب نگه دارد و حتی بعضی کارهای خانه را انجام بدهد. انجام کارهای خانه توسط کودکان. کی و چهکاری؟ در یازده دوازدهسالگی میتوانید فرزندتان را بدون نگرانی چندساعتی در خانه تنها بگذارید، یعنی او نیاز به مراقب ندارد. در پانزدهسالگی میتوانید او را بهتنهایی به سفر بفرستید و بهاینترتیب فرزندتان در هجدهسالگی آماده ترک خانه برای رفتن به دانشگاه است.
وظیفه والدین، پرورش فرزندانشان بهمنظور مستقل کردن آنهاست. هدف والدین نباید نگهداشتن فرزندان، ور دلشان تا ابد باشد!
متأسفانه والدین سمی با رفتارهای نابهنجارشان صدمه جدی به استقلالطلبی طبیعی فرد میزنند.
بعضی والدین با تحقیر، انتقادهای گزنده و خشونت، عزتنفس را در فرزندشان میکشند. بهنحویکه فرزند باور میکند بیعرضه و ناتوان است و بدون کمک والدین از پس زندگی برنمیآید.
برخی دیگر والدین با ارائه خدمات بیشازحد و خوشخدمتیهای زیادی، فرزندانی ناتوان پرورش میدهند. فرزندانی که نمیتوانند حتی کارهای شخصی ساده خود را انجام بدهند. کودکی را میشناسم که تا نهسالگی وقتی به دستشویی میرود، پس از قضای حاجت، مادربزرگش را صدا میزند تا ماتحت مبارکش را بشوید. نوجوان هفدهسالهای را میشناسم که انتظار دارد پدرش لقمه صبحانه را به دهانش بگذارد و فکر میکند اگر پدرش چنین نکند، ممکن است از گرسنگی بمیرد. جوان 20 سالهای میشناسم که مادرش گوشت را در بشقاب برای تکهتکه میکند. او بلد نیست از کارد استفاده کند. خانم دکتری سیوچندساله که برای آمدن به دفتر من نیاز دارد مادرش همراهش باشد. او تصور میکند بدون مادرش گم میشود، خانم مهندسی چهلوچندساله که اصرار دارد هرماه از پدرش پول جیبی بگیرد، علیرغم اینکه خودش شاغل است و صاحب درآمد. هرماه با پدرش جنگودعوا دارد که باید یکمیلیون تومان به من بدهی و متأسفانه این فهرست ادامه دارد...
میدانید چرا چنین حکایتهای غیرمنطقی رخ میدهد؟ زیرا والدین سمی، بخشی از وجود فرزند را تخریب میکنند: میل به استقلالطلبی او را. به همین دلیل فرزندان والدین سمی، قادر نیستند از والدین ناسالم خود فاصله بگیرند. آنها علیرغم رفتار نابهنجار والدینشان میل ندارند استقلال مالی به دست بیاورند، دوست دارند در کنج خانه بمانند. حاضر نیستند به شهری دیگر بروند، حتی برای ادامه تحصیل در دانشگاه. بعضی از آنها امکان مهاجرت دارند، ولی حاضر نیستند از این امکان استفاده کنند. تصور تنها بودن در شهری دیگر یا کشوری دیگر، آنها را تا سر حد مرگ میترساند. آنها که آرزوی مهاجرت دارند، در انتظار شوهری هستند که آنها را به سرزمین جدید ببرد. خیلی از آنها از ازدواج فراری و هراسان هستند. از مسئولیت ازدواج میترسند، از صمیمت میترسند، از چالشهای ازدواج هراس دارند. فرزندان والدین سمی، معمولاً هوش اجتماعی و عاطفی پایینی دارند. احساسات خود را درک نمیکنند، بلد نیستند احساسات خود را مدیریت کنند. از احساسات و عواطف دیگران سر درنمیآورند. در معرض سوءاستفاده و بدرفتاری دیگران قرار دارند.
اگر شما فرزند والدین سمی هستید، بدانید که در یک دایره جهنمی گیر افتادهاید. از یکسو تماس مداوم شما با والدینتان شما را هرروز بیش از روز قبل، مسموم و درمانده میکند، از سوی دیگر شما در خود توانایی مستقل شدن نمیبینید. خود را ناتوان میدانید و عزتنفستان صدمهدیده است. ممکن است بهراستی ناتوان باشید، شاید هم زیادی راحتطلب هستید. اضطراب و افسردگی همراهان همیشگی شما خواهند بود اگر از این دایره جهنمی خارج نشوید.
تاتی تاتیکنان روی استقلال خود کار کنید. اول کار نیمهوقت پیدا کنید، بعد کار تماموقت. کمکم امکاناتی که والدین در اختیارتان گذاشتهاند تا شما را در قفس طلایی نگهدارند، کنار بگذارید. حتماً پسانداز داشته باشید و زبان پول را یاد بگیرید. از گوشه خانه بیرون بیایید و یاد بگیرید با سایر مردم ارتباط برقرار کنید. یاد بگیرید حریم شخصیتان را حفظ کنید و اجازه ندهید دیگران از شما سوءاستفاده کنند. اگر مصمم باشید مستقل شوید آهستهآهسته گامهای شما استوار میشود و میتوانید زمام زندگیتان را در دست بگیرید.
یکی از دلایل وابستگی ناسالم فرزندان، داشتن والدین سمی است و دیگری طلاق یا مرگ یکی از والدین است. والدین سمی، حتماً فرزندان وابسته و ناتوان میسازند، ولی طلاق یا مرگ والدین، ممکن است چنین تأثیری نداشته باشد. اگر والد باقیمانده رفتار تربیتی صحیحی در پیش بگیرد، فرزندش را وابسته بار نمیآورد.
باور نکنید ناتوان هستید و راحتطلبی را کنار بگذارید تا بتوانید ازنظر روحی و مالی مستقل شوید، وگرنه زندگی هرسال برای شما سختتر و سختتر میشود. این پیام را بخوانید:
من خانم 46 ساله مجردی هستم که با پدر و مادرم زندگی میکنم. آنها اصلاً مرا درک نمیکنند. ازنظر مالی امکان مستقل شدن ندارم. هیچ خواستگاری هم ندارم. خیلی به من سخت میگذرد. هرروز آرزوی مرگ میکنم. چکار کنم؟
به نظرتان او چهکار کند؟
- او کار میکند ولی در 46 سالگی هنوز نمیتواند هزینه کرایه یک اتاق و خوردوخوراکش را بدهد.
- هنوز ازدواج نکرده و همچنان چشمانتظار خواستگاری است که او را از خانه والدینش نجات بدهد.
- اسیر افسردگی و سرخوردگی است و از زندگی سیر.
- انتظار دارد والدینش او را درک کنند. نمیدانم قرار است چه چیزی را درک کنند.
توجه کنید اگر والدین شما سمی هستند، شما تا 18 سالگی مجبور هستید در خانه آنها بمانید و رفتارهای نادرستشان را تحمل کنید، ولی اگر سیساله، چهلساله یا بیشتر هستید و هنوز در خانه آنها ماندهاید و منتظرید آنها تغییر کنند، سخت در اشتباه هستید. تا 18 سالگی مسئولیت شرایط زندگی شما بر عهده والدین است، پس از 18 سالگی باید مسئولیت شرایط زندگی و سرنوشت خود را بپذیرید. هرچه زودتر مسئولیت سرنوشت خود را بپذیرید، زودتر میتوانید به شادی و موفقیت برسید. برای این دوست 46 ساله ما هم امید هست. کلاً انسان تا وقتی زنده است، میتواند امیدوار باشد. اما خب... یک فرد 26 ساله فرصتهای بیشتری دارد تا یک 46 ساله و این واقعیت زندگی است.
دوست 46 ساله گرامی
امیدتان را از دست ندهید، ولی همه انتظارات را از خودتان داشته باشید، نه از والدین و نه از همسر احتمالی آینده. اولین هدف شما افزایش درآمد و پسانداز باشد و دومین هدفتان، داشتن محل اقامت مستقل. میتوانید در نزدیک آپارتمان والدینتان یک سوئیت کرایه کنید. ازدواج، در مراحل بعدی قرار دارد.
میدانم پیام من برخلاف جامعه سنتی ماست، ولی بدانید اگر والدین شما سمی هستند، رعایت فرهنگ سنتی ایران، بشدت به شما آسیب میزند. لازم است کارهایی خلاف فرهنگ سنتی انجام بدهید تا بتوانید جام زهر را پایین بگذارید:
- 1-کار کردن و کسب درآمد
- 2-داشتن پسانداز دور از دسترسی والدین
- 3-گذراندن بیشتر زمان بیداری در خارج از خانه، مثلاً در محل کار
- 4-داشتن محل اقامت جداگانه، بهویژه اگر پسر هستید، این اقدام شاید برای دخترها غیرممکن باشد
- 5-ترک شهری که والدین سمی شما در آن زندگی میکنند بهمنظور ادامه تحصیل یا کار
- 6-شاید هم رفتن به کشوری دیگر
- 7-سرلوحه همه اینها آموختن مهارتهای زندگی است، بهویژه مهارت مدیریت خشم. زیرا فرزندان والدین سمی پر از خشم هستند و مدیریت خشم را نمیدانند.
به خاطر داشته باشید شوهر کردن، راهحل شما نیست، زیرا از رابطه سالم سردر نمیآورید و به احتمال زیاد وارد ازدواج بسیار بدی خواهید شد.
این هم سوال دیگری از طرف شما دوستان:
سلام ودرودب گیس گلابتون خانم دکتر دخترانی ک سنشون بالا رفته ومجردن و والد سمی هم دارن اگه بخان مستقل بشن مشکلی ک هست فکر میکنن اونا میخان آزاد باشن این مشکلو چکار کنن ؟ اگه مورد ازدواح براشون پیش بیاد سریع میپرسه چرا تنها زندگی میکنن خاهش میکنم راهنمایی بفرمایین.
همانطور که میبینید ذهن وابسته به والدین سمی، فوری بهانهای برای عدم استقلال پیدا میکند: مردم چی میگن؟ خواستگار چی میگه؟ این مقاله با بیش از 2200 کلمه، در پاسخ به همین سوال است و امیدوارم دوست ما جواب خود را گرفته باشد. اگر شما به سلامت روحی خود اهمیت بدهید و شخصیت خود را اعتلا بدهید، بهجای فکر کردن به حرف مردم، در درجه اول به صلاح خودتان فکر میکنید. به خاطر داشته باشید، استقلال اول از ذهنتان شروع میشود و سپس به استقلال مالی و شاید استقلال محل زندگی برسد، اما اول ذهن شماست که باید آزاد شود.
مطالب بالا را در چند جمله خلاصه میکنم: قدمهای شما برای رهایی چیست؟
قدم اول درک سمی بودن والدین شما و آگاهی از وابستگی ناسالم خود به والدینتان و آموختن مهارتهای زندگی بهویژه مدیریت خشم
قدم دوم کار کردن و کسب درآمد
قدم سوم کم کردن زمان ارتباط به والدین سمی، به هر روشی که برای شما جواب میدهد: زمان کار طولانی، کار کردن در شهری دیگر یا حتی مهاجرت.
اگر هنوز خداحافظ خشم را تهیه نکردهاید، پیشنهاد میکنم همینالان تهیه کنید و تمرین مدیریت خشم را آغاز کنید. همینالان قدم اول رهایی از زندان والدین سمی را بردارید.